دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▀█▄ قضیه:
▬ رئیس جمهور، پس از چهار سال، در آخرین آذر ریاست جمهوری خود، به خط انصاف بازگشتند. ایشان، دانشجویان را به انصاف در قضاوت راجع به عملکرد دولت خود فراخواندند، و طرح این موضوع، بیگمان، اغلب اذهان را به سمت قضاوتهای غیر منصفانه خود ایشان در مورد دولت پیشین متوجه کرد.
▬ ایشان، ضمن پذیرش برخی خطاها و ضعفها در سیاستهای دولت، از دانشجویان خواستند تا نقاط قوت را هم ببینند؛ و درست، وقتی، در حال ادای این کلمات بودند، نوع مخاطبان به یاد یکی از سیاهترین سیاهنماییهای تاریخ افتادند. صد روز اول صدارت آقای روحانی، صحنه یکی از سیاهترین سیاهنماییهای تاریخ بود. دولت، حتی در پیشگاه دشمنترین دشمنان، از خالی بودن خزانه سخن میگفت، و در عین حال سبد کالا توزیع میکرد، و جماعت از هم میپرسیدند که این سبدها، از خزانه خالی به معجزه برآمدهاند، یا از اعانه دشمنترین دشمنان؟ و یحتمل کسی خالی بودن خزانه را باور نکرد، چرا که احتمال دوم، معنایی جز خیانت نمیداشت.
▀█▄ کاوش در قضیه:
▀█▄ کاوش اول: موضوع «حب نفس»
▬ وقتی رئیس جمهور این سخنان را برای خواست «انصاف» بر زبان راندند، شاید بسیاری فکر کردند که برای این حرفها دیر شده است، ولی برداشت من این نیست.
▬ سخنان آقای روحانی، میتوانند آغازی برای انصاف در سیاست ما باشد که پس از تند شدن افسار گسیخته رقابتهای سیاسی از میانه دهه ۱۳۷۰ بدین سو، ممتنع به نظر میرسید. امروز، رئیس جمهور، در رأس جناحی که خود، آغازگر این بیانصافیها بود، خواهان بازگشت به «انصاف» است، و به گمان من، این، فرصتی برای ملت خواهد بود. فرصتی، برای ملتی که کم کم داشت باور میکرد که لازمه رقابتهای دموکراتیک، بیانصافی است. اما، برای هر مشکلی، حتی، برای دشواریهایی که حل نشدنی جلوه میکنند، راه حلی وجود دارد. راه حل انصاف، راهی است که از همه پیچ و خمها میگذرد. راه برونرفت از بیانصافی عمیق ناشی از رقابتهای کوبنده انتخاباتی، راه من و تو نیست. بله؛ این، راه تو نیست و راه من هم نیست. این، راهی است، ماورای راههای معطوف به منافع افراد، و مشخصاً متوجه قالبهای معنوی فرا فردی است. ما، نام این راه را «گزینه سوم» میگذاریم؛ «گزینه سوم»، باید بهتر از هر راهی باشد که، هر کسی بتواند برای شخص خودش تصور کند. باید به کمک الگوهای معنوی از خود عبور کنیم و به انسان نوعی فکر کنیم.
▬ گرفتاریهای سیاست، به «حب نفس» باز میگردند، که «حب دنیا رأس کل خطاهاست». ما به این عادت داریم که «گروه» من را علیه «گروه تو» بشورانیم. گروه من خوب است و گروه تو بد، یا حداقل گروه تو به خوبی گروه من نیست. گروه من حق دارد، گروه تو در اشتباه است، و احتمالاً، «حق» هم ندارد. غالباً، همه طرفها طرف به راه و روش خود متعصب هستند. اگر دولت در دست من باشد، گوجه فرنگی پنج هزار تومانی زمستانی، تجملاتی است، و اگر دولت در دست رقیبان باشد، گوجه فرنگی، حتی در فصل زمستان، از نان شب واجبتر میشود. پس از دو دهه که رقابتهای دموکراتیک کوبنده جای رفاقتها و برادریهای انقلابی را گرفت و صفا را از میان ما برد، بازگشت به ارزشهای معنوی انقلاب، میتواند مرهمی به این همه بیانصافی باشد.
▀█▄ کاوش دوم: موضوع «گزینه سوم»
▬ تصورها این بود که یک شخص «روحانی» که با دعوی «اعتدال» بر اریکه صدارت عظما تکیه زدند، بیشتر در تهاجم به دیگران ملاحظه آسیب به قالبهای معنوی اعتماد را پاس بدارند، ولی از همان مناظره و ماجرای «سرهنگ» و «گازانبر»، معلوم شد که چنین نیست، و ایشان نیز در شرایط مایل به قدرت، ممکن است، در شیب تند قرار بگیرند.
▬ در فاز افراطی، اینچنین مشاجرههای انتخاباتی، میتوانند نهایتاً به رویارویی ملی، دگردیسی هویتی، یا حتی جنگ و ستیز داخلی بینجامند. در واقع، باید اذعان کنیم که آقای روحانی، در شرایط سال نود و دو و پس از آن، اصلاً جانب آرامش و احتیاط و اعتدال را مراعات نکردند، و قویاً از جانب انصاف خارج شدند و بسیاری را آزردند؛ از این رو، بسیاری از مردم، دیگر نتوانستند به درستی با ایشان همراهی کنند، طوری که دولت، درست در اولین نوروز حیات خود، «نه بزرگ»ی از مردم شنید، و حماسهای در عدم انصراف از یارانهها رخ داد. همان موقع، دولت باید متوجه رویههای نادرست کشورداری خود میشد و به دنبال «گزینه سوم» حایل میان خود و مخالفان میرفت، ولی به نصایح خیرخواهان بیتوجه بود.
▬ باید بدانیم که اگر ما به سمت دیگران تهاجم کردیم، حمله ما شامل هم خود آنها، و هم تفاهم ما با آنان خواهد بود. نمیشود سیاستمداری به رقبایش حمله کند، و دستمایههای اعتماد را آسیب ندیده وا گذارد؛ حتماً آسیبهایی ایجاد خواهد شد که تا حدی مسری هم خواهند بود. در واقع، شبکههای اعتمادی که در همسایگی خط اعتماد آسیب دیده قرار دارند نیز تضعیف خواهند شد.
▬ حرفهایهای دموکراسی اصلاحطلب، با استعارههای مشهوری مانند «فشار از پایین و چانهزنی از بالا» باور داشتند که ما یا مبارزه میکنیم یا اینکه با یک زد و بند راضی میشویم و موقتاً کنار میرویم تا فرصت بعد. به همین خاطر، بیشتر تلاشها برای آرامش بخشیدن به کشوری که عمیقاً اسیر خط و خط بازی است، به بنبست رسیدهاند. زیرا، علت واقعی مشاجرات، وجود مسائل و مصالح و حل دشواریهای کشور نیست، بلکه در تعصبات گروهی و دستهای است. به دیگر سخن، مشکل اصلی، «قالب» یا الگوهای فکری حاکم بر سیاسیون جامعه است. تعصب به «قالب»های جناحی و تصورهای «قالبی»، یک نقشه راه به ما نشان میدهد که هر گونه راهیابی تازه و «گزینه سوم» را به مثابه رمیدن به جاده خاکی جلوه میدهد.
▀█▄ کاوش سوم: موضوع «رسم برادری»
▬ چگونه میتوان بر طرز فکرهای پرخاشگر، که فهمشان از رقابتهای دموکراتیک، کنار گذاشتن روابط برادری دینی است، غالب شد؟ بسیاری از افراد، هیچ وقت موفق نمیشوند.
▬ ما از طریق مکانیزمی به «گزینه سوم» میرسیم که به آن «رسم برادری» میگوییم. «رسم برادری»، زمانی رخ میدهد که یک به علاوه یک، دیگر برابر دو نخواهد بود، بلکه برابر با ده، صد و شاید هزارها میشود! «رسم برادری» زمانی محقق میگردد که دو نفر یا افراد زیادی مصمم باشند تا حول یک ریسمان معنوی، از نظرات و عقاید شخصی خود، به عنوان زمینهای برای یافتن راه حلی مشترک استفاده کنند. در این حالت، به ایمان، اشتیاق، علاقه وافر، نیرو، استعداد، ظرفیت، شور و هیجان، عشق، یا هر چیز دیگری که اسمش را بگذارید، برای دستیابی به مسیرهای نو بهره برداری میشود که بهتر و کارسازتر از همه چیزهایی است که تا به حال در اذهان خود میپنداشتیم. «رسم برادری»، ائتلاف نیست. حاصل ائتلاف یک به علاوه یک، در بهترین حالت یک و نیم خواهد بود. هر یک از طرفین، مقداری را از دست میدهند و روی برخی مشترکات توافق میکنند. «رسم برادری» یعنی به کمک یک رابطه معنوی و الهی که در میان مردم نهاده شده است، با همدیگر رشد و تکامل مییابیم، و به چیز جدیدی دست مییابیم که چیزی بیشتر از مایه امیدواری همه مردم کشور خواهد بود. «رسم برادری»، مایه فخر خداوند به فرشتگانی است که خلق آدم را منشأ خونریزی و عداوت میپنداشتند، ولی خداوند چیزی میدانست که آنها نمیدانستند (توأم با اقتباسهایی از استیون کاوی).
مأخذ:صبحنو
هو العلیم