دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
█ تأمل ۱.
▬ اینترنت...
▬ در سالیان پیشین، آنها که دارای دید بلند و صاحب فکر پیشرو بودند، به کارگیری دانش را به عنوان یک مزیت و برگ برنده برای خود متصور بودند و تجربه هم نشان میداد که این عامل باعث برتری میشود؛ اما، امروزه، پدیدهای رخ نموده است؛ استادی پیوسته همراه، به نام «اینترنت». دانشجویان، به واسطه به کارگیری اینترنت، در کمترین زمان و در هر جا، میتوانند از نیازهای اولیه علمی خود و استانداردهای لازم آن نیازمندیها آگاه شوند.
▬ بنا بر این، میتوان گفت که اکثر دانشجویان نسبت به مایملک علمی دانشگاهها، پیشاپیش واقف هستند یا لااقل دسترسی سهل الوصولی به آنها دارند. پس، دانشگاه چه چیزی دارد که به دانشجویان بدهد؟ خود دانشجویان میگویند: «مدرک». ولی دیر یا زود، همه میفهمند، یا به این فهمی که هم اکنون دارند عمل خواهند کرد که فارغالتحصیل دانشگاه را چیزی بیش از «کاربر اینترنت» نبینند.
▬ امروز، این آسیب گریبان اغلب دانشگاههای جهان را گرفته است. این که فارغالتحصیلان آنها به صرف داشتن مدرک دانشگاهها، و حتی احراز مدرک «دانشگاههای خوب»، قادر به کارجویی نیستند. «رزومه» جای «مدرک» را گرفته است. و این، یعنی آن که دانشجویان جویای «مدرک»، قدری جویای سراباند، یا به جبر والدینی به دانشگاه میآیند که زمانی گمان میکردند که «دانشگاه خوب» همان «دانشگاه معتبر» است.
▬ این، یک سوی معضل، و سوی دیگر ...
█ تأمل ۲.
▬ سوی دیگر معضل آن است که اغلب دانشگاههای جهان و کم و بیش دانشگاههای ما، به سمت استقلال مالی رانده میشوند، آن هم نه فقط از طریق ارتباط با تولید و صنعت، بلکه از طریق جذب «دانشجو به مثابه مشتری».
▬ امروزه، برخی دانشگاههای ما و حتی دانشگاههای دولتی و برخی از تراز اولها، تا آنجا توجه خود را به «دانشجو به مثابه مشتری» معطوف داشتهاند که فراموش کردهاند، دانشجویان قسمتی از نیاز دانشگاه و فقط یکی از ضرورتهای چرخه علم هستند، نه همه آن. دانشگاه، علاوه بر دانشجوی حامل اطلاعات، نیاز به فضای ممارست و فضیلت هم دارد، و الا در ادامه راه با مشکل مواجه خواهد شد. چنین دانشگاهی، «معتبر» نخواهد ماند؛ و دانشگاه بدون اعتبار، مانند جسم بدون روح است. مدارکی اعطا میکند که همه یکی از آن را دارند، یا اگر هم ندارند، حاجتی به آن ندارند!
▬ به نظر میرسد که دوباره مسأله قدیمی زنبور و ممارست و عسل، و علم و عمل و حکمت، و قول و اقدام و فضیلت رخ نموده است.
█ تأمل ۳.
▬ دانشگاههای پولکی، ابتدا خیلی توسعه مییابند، و به دلیل موفقیت در ابتدای راه به این نتیجه میرسند که در ادامه هم موفق خواهند بود، ولی، درست در میانههای راه، وقتی از خروجی این دانشگاهها، چیزی جز «کاربر اینترنت» بیرون نیاید، آن وقت، همین دانشگاههای پولکی، به مشکل بر میخورند. بر همه معلوم میشود که این فارغالتحصیلان، ممارستی در «عمل» ندارند، و «فضیلت»ی هم نیندوختهاند. از این رو، کسی حرف آنها را نخواهد خواند. و جوانانی که این وضع و حال فارغالتحصیلان امروز و دانشجویان دیروز را میبینند، از خود میپرسند که چرا باید به دانشگاه رفت؟
█ تأمل ۴.
▬ تبعات این وضع، در مورد فارغالتحصیلان رشتههای مختلف متفاوت خواهد بود، ولی در رشتههای حساس مانند طبابت یا سیاست یا گرایشهای حساس در دانشهای فنی، میتواند به آشفتگی اجتماعی بینجامد. اگر بیممارستی و بیحکمتی فارغالتحصیلان به پایهای برسد که مردم، فوج فوج از فرط خطاهای پزشکی به کام مرگ روند، یا برای درمان بیماریهایشان دست به دامان پزشکان خارج از مرزها شوند، یا ساختمانهای رفیع فرو بریزند و نظام مهندسی در مورد آنها مسؤولیتی نپذیرد، آن وقت، مشروعیت دانشگاه است که به چالش خوانده خواهد شد.
█ تأمل ۵.
▬ در آینده و قدری فی الحال، دانشگاههای پولکی، وا میمانند و هر چه در درون خود جست و جو میکنند به یک رخوت و بیمیلی نزد دانشجویان میرسند. داوطلبان کافی فراهم نمیآیند و سازمان سنجش آموزش کشور مجبور میشود مدام فرصت ثبت نام خود را تمدید کند، شاید قدری از کمبود داوطلب را جبران نماید. بزرگترین علت هم، عقب ماندن دانشجویان از دانش و عدم الزام درونی آنان به فراگیری عمل و حکمت است.
▬ اینجا، کار مدیران آموزشی سخت میشود، چون میرود که پویایی به سکون بینجامد، و این به منزله خاموشی دانش و سیری کاذب ناشی از «اینترنت» خواهد بود که به مثابه افیون عمل میکند؛ دانشجویان، در طول تحصیل در دانشگاهی که به ایشان به مثابه مشتری مینگرد و کار را بر آنها بیش از حد سهل میگیرد و شعار میدهد که «همیشه حق با مشتری است»، رفته رفته و با کسب شیرینی کپی از اینترنت، به تصور عدم نیاز به ممارست و حکمت خواهند رسید. این موضوع، سبب میشود که شمار مشتریان بر تعداد دانشجویان بچربد، و نتیجه در دراز مدت، خروج دانشجویان و حتی مشتریان خواهد بود. مشتریانی که بالاخره به سراب بودن «مدرک» پی خواهند برد.
█ تأمل ۶. حال چه باید کرد؟
۱. حال، برای آنکه دوباره روحیه اصیل دانشجویی (همان دانش+جویی) را زنده کنیم، باید در ترسیم شیوهها و روشهای آموزشی دستاندازی کنیم، که البته، میتواند در این زمان، هزینهها را بیفزاید، ولی، میدانیم این احیای مجدد، مسبب رونق آینده دانشگاهها و به تبع، کشور خواهد بود. کشور، باز از فارغالتحصیلانی منتفع خواهد شد که به واسطه ممارست و حکمت، هر یک، میتوانند کشور را کیلومترها به جلو برانند.
۲. ایده دانشگاه باید بر مبنای الگوی علم و ممارست و حکمت بازسازی شود. باید از الزامات کاربست حکمت در زیست اجتماعی جدید، نیازسنجی تازهای صورت پذیرد و این نیازسنجیها مدام و سالانه بازسنجی شوند. این امر معنی و مفهوم زنده بودن دانشگاه را میرساند. دیکته این الزامات بر سازمان دانشگاهها، نیاز به ممارست در آن زمینهها و تولید نسخههای حکیمانه و پاسخگو را بر میانگیزد.
۳. به تبع، باید بازنگری و اصلاح محتواهای آموزشی، شکل چابکتر نیمسال به نیمسال به خود بگیرد، و بخشهایی در سازمان دانشگاهها به نحو تخصصی، مأمور این کار و پیگیری آن شوند. نظام فعلی احساس نیاز دانشجو، بعد واکنش دیرهنگام اساتید، بعد تصویب تأخیری گروهها، بعد تصویب مؤخر دانشگاه و بعد تصویب دست و پا گیر وزارت علوم، پاسخگو نیست. باید این کار از طریق و با مسؤولیت نهادهای مستقل صورت بگیرد و به پیش رانده شود. در این باب سخن بسیار است...
۴. گام بعد، اتصال خروجی نظام آموزشی دانشگاه، به ورودی سایر نظامهای اجتماعی است که مطالبه ممارست و حکمت دارند. هیچ رشته دانشگاهی نباید بدون تریبون اجتماعی باشد. معنا ندارد که دانشگاه به تولید فارغالتحصیلانی بپردازد که مطالبه اجتماعی برای آنان نیست. رشتههای دانشگاهی، باید ملزم شوند که نیازهای عملیاتی را پاسخ بگویند و بدین ترتیت، رتبهبندی شوند. مخلص کلام، دانشگاه، باید ارزیابی دانشجویان و اساتید و کادر اداری خود را به نقاط خارج از دانشگاه منوط کند، و الا معتبر نخواهد ماند.
۵. نکته دیگر آن است که دانشگاههای آینده ما، باید مبتکر باشند، و خود را با نیازهای عملی تطبیق دهند. برقراری مستقیم ارتباط با مردم، یکی از راههای تضمین روند ابتکار آمیز اداره دانشگاههاست. دانشگاهها باید از برج عاج پایین بیایند، و از هر فرصتی برای ارتباط با مردم استفاده کنند. همان طور که بیمارستانهای دانشگاهی کمک میکنند تا دانشگاههای علوم پزشکی به خواب نروند و افت استانداردهای آموزشی خود را بلافاصله به چشم ببینند، سایر رشتههای دانشگاهی باید مقدماتی برای ارتباط مستقیم با مردم تدارک ببینند، و دانش دانشجویان خود را در تمام مراحل، به معرض ارزیابی کاربران قرار دهند. این میتواند برگ برنده ما برای احتراز از غافلگیری آموزشی باشد.
مأخذ:صبحنو
هو العلیم