دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
۱. «آقای جهانگیری»، درست در زمانی که مردم مشغول راهپیمایی استکبارستیزی بودند، مشغول افتتاح شدند و شبکه خبر هم پوشش آن خبر در کنار خبر گرد هم آیی مردم در روز ملی استکبار ستیزی را بر عهده داشت. در یک سوی صفحه تلویزیون، مردمی مشغول راهپیمایی استکبارستیزی بودند و در قاب دیگر، «آقای جهانگیری» مشغول افتتاح.
۲. در طول سال، چند مناسبت سیاسی ملی معدود داریم که انتظار میرود سیاستمداران و کلاً نخبگان، دوشادوش مردم در آن شرکت کنند، و البته، ساعاتی بعد، میتوانند به افتتاحها هم بپردازند. بویژه در روز استکبارستیزی، اگر آن طور که «آقای جهانگیری» اصرار دارند، هوادار اقتصاد مقاومتی هستند، و میکوشند تا کشور را مستقل رشد دهند. البته، موضوع، فقط «آقای جهانگیری» نیست، و جای اغلب نخبگان در غالب فستیوالهای ملی از این دست خالی است.
۳. مردم، خواه نا خواه، احساسات و عواطف خود را وارد معادلات سیاسی کشور میکنند، و این گرایشها و احساسات، روحیه سیاسی واقعی و راستین ملت را تشکیل میدهند. وقتی سیاستمدار، خود را از احساسات مکرم ملت کنار میکشد، آماده میشود تا رفته رفته از هوش ملت فاصله بگیرد و به این ترتیب، «خطای محاسباتی» در برآورد رفتار ملت را در خود تسهیل میکند. سر بزنگاه، رفتاری از او سر میزند که تأثیر آن بر مردم، به نحو غیر قابل محاسبهای بالا خواهد بود، چرا که، مردم فراموش کار نیستند و یک رفتار او را در کنار کنشهای پیشین وی میگذارند و تفسیر میکنند.
۴. چنین رویکردی مهم است؛ زیرا، طیف گستردهای از پژوهشهای صورت گرفته در زمینه روانشناسی اجتماعی نشان میدهند که احساساتی از این دست که با تجربه تاریخی ملت پیوند دارند، مسری هستند. رویدادهایی که در این نحو اجتماعات رقم میخورند، با ارتباطی که با تجربه مشترک ملی برقرار میکنند، سریعاً، به بخشی از روحیه سیاسی ملت تبدیل میشوند و سیاستمداران و نخبگانی که خود را از این نحو رویدادها کنار میکشند، بر بیگانگی خویش از روحیه ملت میافزایند.
۵. شواهد، حاکی است که روحیه ملت، تأثیر بسزایی بر عملکرد آنها دارد، و اگر ملت با سیاستمدار، بر سر برخی موضوعات ریشه دار تاریخی احساس اختلاف نظر کند، دیر یا زود، و کم یا بیش، زاویه خود را از سیاستمدار تقویت خواهند کرد، یا در یک موقعیت ویژه، سیاستمدار را طرد خواهد نمود، و این جاذبه و دافعه ملی، به مرور، حالتی خود به خودی مییابد، طوری که سیاستمدار، در لحظه نمیتواند درک کند که چرا مورد خشم ملی در مقیاس وسیع قرار گرفته است. در واقع، جاذبه و دافعه ملی، یک بعد نیرومند تاریخی دارد که از یک دیدگاه فردی و با توجه محدود به یک موقعیت، قابل درک نیست. سیاستمدار برای بهرهمندی از همراهی مردم، باید در بلندمدت، با روحیه ملی همگامی نشان دهد.
۶. به طور خلاصه، باید گفت مفهوم «روحیه ملی»، اشاره به عوامل تعیین کنندهای دارد که رفتار ملت در بلند مدت، تنها با قیاس و لحاظ آنها قابل درک خواهند بود، و توصیه میشود سیاستمداران توجه کافی به «روحیه ملت» و عوامل سازنده آن داشته باشند. رویکرد اصلی بر این نکته استوار است که هر چه مردم از نظر گرایشهای عاطفی نزدیکتر و مشابه دولت باشند، مشارکت و همراهی بهتری با دولت خواهند داشت.
۷. نفس این همراهی سیاستمدار با مردم از یک رویکرد پایین به بالا یک بحث است، کوشش سیاستمدار در جهت دادن به «روحیه ملی» اهمیت دیگری دارد که یا دولت یازدهم نسبت به آن کم توجه است، یا در جهت عکس گفتار مقاومتی و استکبارستیزی خود عمل میکند، که در هر حال، خوب نیست. یکی از مهمترین عوامل شکلدهنده روحیه ملت، روحیات نخبگان سیاسی است. نخبگان سیاسی میتوانند لحن عاطفی ملت را از طریق احساسات خود یا احساساتی که مشوق آنها هستند، تنظیم کنند؛ هر چند این تأثیری غیر مستقیم و بطئی است، اما، سیاستمداران میتوانند به صورت هدفمند و از این طریق، اقدام به شکل دهی لحن عاطفی مردم کنند. حضور بیموقع «آقای جهانگیری» در یک افتتاح در حالی که در قاب دیگر رسانه، حضور مردم اصفهان در گرد هم آیی ضد استکباری به نمایش در میآید، پیام مقاومتی به مردم نمیدهد.
۸. سیاستمداران باید با هر دو منشأ پایین به بالا و بالا به پایین شکل دهی به روحیه ملی ممارست کنند. هر دو رویکرد، تأثیر بسزایی بر عملکرد ملی دارند. در رویکرد پایین به بالا، سیاستمداران باید برای تضمین مشارکت مردم، با آنها همراهی نشان دهند؛ و رویکرد بالا به پایین، هر سیاستمدار ارشد، باید به وضع و ترکیب عاطفی ملت و گرایشهای مثبت یا منفی آن توجه کند، و طوری حرکت نماید که در یک مقیاس تاریخی مسیرهای حرکت درست را تقویت نماید (توأم با اقتباسهای آزاد از وبگاه آنتروپورنر بیزنس رویو).
مأخذ:رسالت
هو العلیم