فیلوجامعه‌شناسی

واعظ بی‌حدیث

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    مطلب اول: مراسم محرم و صفر برای ما مهم است، و «خوب» هم هست. مردم، آن را با زندگی خود، به میزان زیادی تلفیق کرده‌اند، و این، براستی اسلام را زنده و اثر گذار و پر از برکت نگاه داشته است. نه فقط اسلام را، که امروز این آیین، کل شؤون کشور را زنده نگه داشته است. ماه محرم، همه شهرهای هزار رنگ، ناگهان تک‌رنگ می‌شوند و مردم به یاد می‌آورند که باز، به وساطت ارزش‌های محرم می‌توانند به تفرقه‌ها پایان دهند. این‌ها، مزایای انکار ناپذیر محرم است. پس، اگر به نحوه اجرای فعلی این مناسک «قدری» انتقاد روانه کنیم، به معنای مناقشه در نمره ۲۰ و ۱۹ و ۱۸ است، نه انکار ارزش فوق‌العاده فرهنگی این مراسم برای حفظ و حراست سالانه از اخلاق و ارزش‌های انسانی و حتی موجودیت فرد و اجتماع ما.
▬    مطلب دوم: از این بیش، می‌خواهم ادعا کنم، که گرامی‌داشت حماسه حسینی در کشور ما طی دو دهه اخیر و پس از هشدار مهم «عبرت‌های عاشورا» در بیست خرداد ۱۳۷۵، گام‌های مهمی رو به بهبود برداشته است، و یکی از عرصه‌های مهم پیشرفت فرهنگی و اجتماعی وطن ما را تشکیل داده است. با این حال؛ واقع آن است که این مراسم، مانند هر نوع عنصر فرهنگی مردمی، کم و بیش گرایش به «التقاط» می‌یابد، و همان طور که تحلیل‌گران متأله، همچون مرحوم شهید مطهری تشخیص داده‌اند، این «التقاط» می‌تواند از ارزش‌های آن بکاهد. تلاش برای کاهش این «التقاط»، ارزشمند است.
▬    مطلب سوم: البته، اساساً، ویژگی «فرهنگ عامه» گرایش آن به «التقاط» است، و «التقاط» موجب می‌شود که «فرهنگ والا» با عناصر مستحکم و قاطعش که بدواً برای عامه ثقیل است، «قدری» نرم شود و در گوشه و کنار «فرهنگ عامه»، سیلان و نفوذ پیدا کند، که این، فی‌الجمله «خوب» است. حکایت آن جوان بدکار است که در عین بدکاری، از سر «التقاط» به مسجد هم رفت و آمد داشت، و همان مسجد و نماز، عاقبت او را به راه آورد؛ پس، این «التقاط» برای او و امثال وی نیز، «خوب» است. اینکه جوان پورشه‌سوار، رنگ سپید حسین را بر پورشه قرمز شمری خود نقش می‌کند، و در همین حد در عزای امام حسین علیه السلام مشارکت می‌نماید، «خوب» است؛ باشد که عاقبت، همین حسین سپید، او و امثال وی را از قرمز شمری پورشه رهایی بخشد، باشد ...
▬    مطلب چهارم: ولی، اگر «التقاط» در سطح نخبگان این محفل عزا رسوخ کند، در میان مداحان، و از آن مهم‌تر، در میان وعاظ و خطبا، آن گاه چندان «خوب» نیست. حتی اگر این التقاط در روحانی محفل امام حسین راه پیدا کند، از دیدگاه منتقد فرهنگی همچون مرحوم شهید مرتضی مطهری، می‌تواند دیگر اصلاً «خوب» نباشد؛ یا اساساً خطرناک گردد. این «التقاط» در جایگاه «والا»ی وعاظ مراسم عزای امام حسین علیه السلام، یک انحراف به سوی کاتولیک شدن عزای آن شهید است.
▬    اصل مطلب: اگر در گذشته، وعاظ نیک‌کردار و والا، ابتدا متن عربی حدیث یا مقتل را می‌خواندند، و سپس، کلمه به کلمه ترجمه می‌کردند، تا مخاطب مطمئن باشد که مشغول شنیدن حدیث صحیح از منبع آزموده و جستن مسیر درست در درک پدیده است، امروز، در میان کل وعاظ مشهور، تنها یکی دو بزرگوار هستند که این چنین، ملتزم به تقدیم درس قال الباقر و قال الصادق به مردم مشتاق هستند. باقی، یا ترجمه‌های «دیمی» از احادیث ارائه می‌دهند که دست‌کاری واعظ در ترجمه آن آشکار است، یا اصلاً روایات مستند به مخاطبان عرضه نمی‌کنند، یا ترجمه کاملاً «ذوقی» خود را با افزودنی‌های یکسره غیر مجاز و مخدوش تحویل می‌دهند. از آن بدتر، برخی منابر در این ایام عزا، صرفاً به بیان تأملات یا ذوقیات خود واعظ از احوالات روزگار می‌گذرند و در کل خطابه، حتی اثری از یک روایت و حدیث و آیه نیست. غافل از این که این دست سخنان را مردم در روزنامه‌ها و از قول جامعه‌شناسان و روان‌شناسان و مطبوعات‌چی‌ها می‌خوانند. مردم به شوق شنیدن کلام خدا و ولی خدا به پای منبر می‌شتابند. مع الأسف، واعظ بی‌مطالعه، مشغول درد و دل در مورد مسائل فردی و اجتماعی و حتی اقتصادی و تکنولوژیک و طبی و ژنتیک! می‌شود، و آخر هم به ذکر مصیبتی مخدوش از قول یک شاعر بسنده می‌کند و «زبان حال» می‌گوید. این «وضعیت دیمی» در سطح «والا»ی مراسم دینی، خطرناک است. باید نظم و نسق را به سطح والای مراسم دینی بازگرداند، و این، واکنش علمای بزرگ را می‌طلبد.
▬    مطلب پنجم: زمانی، تنها شمار معدودی از علمای صاحب صلاحیت‌های اخلاقی و تفسیری، از دست شریف محدثین بزرگ، «اجازه نقل حدیث» دریافت می‌کردند. حال، کار از این نسق، بسیار گذشته است. نه تنها، اجازه نقل حدیث به توان ترجمه کاهش یافت، بلکه از این حد نیز بسیار تنزل کرده، و به پایه بیان ذوقی حدیث و از آن بدتر، ابلاغ ذوقیات شخصی به جای بیان حکمت الهی تقلیل یافته است. این دیگر اصلاً «خوب» نیست. زمانی، وعاظ مدام بیم آن را داشتند که به تفسیر به رأی متهم شوند، ولی امروز، آشکارا در طول یک خطابه یک ساعته، ذوقیات خود را بیان می‌دارند و در برخی موارد، اثری از یک حدیث در کل سخنرانی نیست.
▬    مطلب آخر: ریشه اصلی التقاط در هر موضوعی، فقدان درک ریشه‌ای حکمت‌ها و قناعت به برداشت‌های قشری و ذوقی و احساسی از آن موضوع است. این برداشت قشری، گاه، پدیده را به ضد خود تبدیل می‌کند. اگر برداشت قشری نزد عامه شکل بگیرد، دور از توقع نیست، و باید به مرور اصلاح شود؛ ولی اگر، عادت به برداشت و ارائه قشری دین، نزد روحانیت مشاهده شود، این، نیازمند اصلاح فوری و قطعی خواهد بود. اصلاحی که نزدیک به سه دهه قبل، با قید فوریت، و با نام «فریادهای شهید مطهری بر تحریفات عاشورا» علنی شد. اصل این فریادها باز می‌گشت به پنجاه سال قبل، سال ۱۳۴۷، البته با قید «فوریت»! اکنون، سال ۱۳۹۵ است، و باز همان قید فوریت پابرجاست.
مأخذ:صبح‌نو
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.