دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▀█▄ مطلب اول.
▬ صدای اصلاحات، چهارشنبه، در تیتر یکم خود، نوشت: «با حذف احمدی نژاد، روحانی رئیس جمهور آتی خواهد بود»؛ تا ۱۴۰۰! این، ذهنیت ناجور آنها و برخی از «مشاوران بالا» بیتوجه به ملت است؛ آنها گمان میکنند که از طریق گسیل پیام به برخی نامزدهای انتخابات و گروههای سیاسی، به سیاق «نیایید، خون به پا میشود» (آقای صادق خرازی) یا «نیایید، دیر نمیشود» (آقای حسام الدین آشنا)، در صحنهای کم و بیش بیرقیب، همچون دور دوم «آقای هاشمی» و «آقای خاتمی»، با نزول عظیمتر آراء، لاجرم به کرسی ریاست جمهوری دست خواهند یافت. آنان برای تحقق این منظور خود، مشغول لابی با افراد و گروههای با نفوذ هستند، تا شاید «صحنهای بیرقیب یا آشفته» را رقم بزنند. اگر واقعاً همه چیز، «به هر قیمت»، اینچنین پیش برود، یک امر مسلم است؛ این که کشور در یکی از حساسترین مقاطع سابقه و لاحقه خود، دولتی خواهد داشت که از کمترین میزان اعتماد و اعتنای مردم، در تاریخ پس از انقلاب برخوردار خواهد بود. کمترین، و شاید چیزی نزدیک به هیچ؛ به قول «آقای هاشمی»: ۳ درصد! «آقای هاشمی» فرمودند که «دکتر روحانی یک هفته قبل از انتخابات ۹۲، ۳ درصد رأی داشت که با حمایت من به بالای ۵۰ درصد رفت» (تسنیم، خبر شماره ۱۰۰۶۸۹۷). «آقای روحانی» در همان سال نود و دو نیز پایگاه لغزانی داشت و به یک فرجامخواهی کاندیدای دوم و سوم بند بود تا «سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن» مندرج در آن «ائتلاف»، در دور دوم رنگ ببازد و صحنه طور دیگری شود.
▀█▄ مطلب دوم.
▬ صحنهآرایی بیرقیب به سیاق دور دوم «آقای هاشمی» و «آقای خاتمی»، برای دستیابی مجدد «آقای روحانی» به کرسی ریاست جمهوری، کابوسی برای این ملت خواهد بود. «آقای روحانی»، رئیس جمهور خوبی نبود برای این ملت. به احتمال بسیار زیاد، در آینده، ایشان را ضعیفترین رئیس جمهور ایران لقب خواهند داد. «آقای روحانی»، حتی، از پس ایجاد هماهنگی در کابینه خود نیز بر نمیآیند، و نامه چهار وزیر معلوم کرد که حتی وزرای «وی» نیز نمیتوانند یک ارتباط صمیمی و دوستانه با او برقرار کنند و باید از تریبون عمومی با «وی» سخن بگویند. «آقای روحانی» و دولت ایشان، واقعاً بد عمل میکنند، و در حالی که اقل تکلیف رئیس جمهور، ایجاد هماهنگی در کابینه است، اتحاد عمل چندانی در میان اعضای کابینه نیز رؤیت نمیشود. رئیس جمهور در آن جمع کوچک نیز توان اقناع و ایجاد هماهنگی ندارند، چه رسد در مقیاس ملت. وانگهی، «آقای روحانی»، در هیچ برآوردی، وضع مناسبی در افکار عمومی ندارند، و تحقیقاً و کاملاً به هیچ یک از وعدههای خویش در انتخابات نود و دو عمل نکردهاند، و انتخاب مجدد «وی»، «به هر قیمت»، و با «صحنهای بیرقیب یا آشفته»، میتواند مفهوم تاریخی مهمی داشته باشد؛ این که سیاست ایران، اسیر یک «محدوده ممنوعه» و یک «حلقه قدرت» در ساختمان نه طبقهای نیاوران شده است که برای چندین دوره، مدام و بیتوجه به جامعه، خود را به جز «یک استثناء»، مستمراً بازتولید کرده است.
▀█▄ مطلب سوم.
▬ در مقابل ذهنیت ناجور «اصلاحات» و برخی از «مشاوران بالا»، ذهنیت مردم، حاوی چیزهای دیگری است و همان است که محبوبیت و آراء آقای روحانی در انتخابات اخیر خبرگان تهران را شدیداً تنزل داد. در ذهن مردمی که باید در انتخابات آتی شرکت کنند، این واقعیتهای بی فرجام چشمک میزنند: وعده بی فرجام رفع صد روزه مشکلات روزمره زندگی مردم، وعده بی فرجام گزارش صد روز به صد روز به مردم، توزیع بی فرجام و فاجعه بار سبد کالا که باعث کشته شدن دو نفر و اهم از آن، سلب حیثیتی عظیم و تاریخی برای ملت شد، وام ناجور خودرو در کنار وام بی فرجام ازدواج، وعده بی فرجام تکریم منتقدان، «دولت تدبیر و امید به دنبال این هست که آن چنان رونق اقتصادی ایجاد بکند و آن چنان درآمد سرشار در اختیار مردم بگذارد که اصلاً به این ۴۵۰۰۰ تومان نیازی نداشته باشند»، «نه بزرگ به انصراف از یارانهها» در همان سال اول دولت، بی فرجامی وخامت بورس، بی فرجامی مسکن مهر، بی فرجامی مسکن اجتماعی، بی فرجامی عبور از رکود، «ما کلید داریم داس نداریم» (با تعویض ۷۰۰۰ مدیر ریز و درشت)، استقبالهای بیش از حد خود جوش از سفرهای آقای روحانی، درسهای عجیب از کربلا، وعده بی فرجام «دوران تخریب دولتهای قبل به پایان رسیده»، وعده بی فرجام «من عزت و غرور ملی ایرانیان را باز خواهم گرداند»، وعده بی فرجام شفافیت اطلاعات در صد روز اول و در عین حال محرمانه بودن تقریباً هر چیز مهم در این دولت، بی فرجامی القای طرح شبنم و ایران کد بدون جایگزین، بی فرجامی امتیاز تجاری ننگین و تاریخی به ترکیه، بی فرجامی گردش چرخ زندگی مردم و چرخ سانتریفیوژها، خاطره سیاه و تاریخی و بی فرجام زانو زدن وزیر خارجه ایران در مقابل پادشاه عرب، خاطره تاریک مذاکره و امتیازبخشی ما به مسؤول فرانسوی قتل دهها بیمار ایرانی در پرونده خونهای آلوده، بی فرجامی و بیجواب ماندن ترور چند تن از سفرای ایران در کشورهای منطقه به دست ماجد الماجد، بی فرجامی عدالت در شهادت شهدای کعبه و منا، عاقبت نافرجام کشتی «نجات» یمن، بی فرجامی وعده تکریم منتقدان و اهانتهای مکرر به آنها، «نقد که زیباست، دولت، تخریب و نقد ناروا را هم تحمل میکند»، «به جهنم»، «بیسوادها»، «بیشناسنامهها»، تسعیر ارز، بی فرجامی و بلا تکلیفی شورای عالی فضای مجازی و مسائل محیط زیست، بی فرجامی و بلا تکلیفی نظارت دولت و وزارت کشور بر عملکرد شهرداریها و شوراهای شهر و رسواییهای زنجیرهای در میان آنها، اعمال داخلی تحریمها، واردات عجیب و غریب، پدیده «حسین فریدون»، رفت و برگشت سازمان برنامه و بودجه، هزینههای قابل توجه و غیر لازم پیامکهای آقای روحانی که شبهه مداخله در انتخابات هم داشت، بی فرجامی فیشهای حقوقی نجومی، ابهام در ثروت و درآمد وزرا، ... .
▀█▄ مطلب آخر.
▬ اگر رئیس جمهور، از عمل به تعهدات خویش غفلت کند که کرده است، شرایطی را ایجاد خواهد کرد که منجر به عدم پیروی مردم خواهد شد، و این، خود را در همان سال اول و پس از انقضای بی فرجام وعده «صد روزه»، در استنکاف گسترده و نود درصدی مردم از انصراف یارانهها که خواهش رئیس جمهور نورسیده بود، خود را نشان داد.
▬ رئیس جمهور، باید همیشه به گفتار خود عمل کند، که نکرده است؛ رئیس جمهور، باید هر آنچه را که به زبان میآورد، انجام دهد که نداده است؛ مردم به سرعت تحت تأثیر عدم صمیمیت و خلف وعدهها قرار میگیرند که گرفتهاند؛ و عمل به تعهدات به صورت آشکار، موجب تقویت اعتماد در کشور میشود، که نشده است؛ پس، اگر واقعاً همه چیز، «به هر قیمت»، اینچنین پیش برود، یک امر مسلم است؛ این که کشور در یکی از حساسترین مقاطع سابقه و لاحقه خود، دولتی خواهد داشت که از کمترین میزان اعتماد و اعتنای مردم، در تاریخ پس از انقلاب برخوردار خواهد بود. کمترین، و شاید چیزی نزدیک به هیچ؛ به قول «آقای هاشمی»: ۳ درصد!
مأخذ:رسالت
هو العلیم