فیلوجامعه‌شناسی

صورتبندی بحران اقتصادی جدید؛ ۱۹۲۹، ۲۰۰۸، و حالا ۲۰۱۶

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت از دکتر مرتضی ایمانی راد؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    در سال ۲۰۰۸ اقتصاد جهانی عمیق‌ترین رکود را بعد از بحران‌های اقتصادی دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ تجربه کرد. در نیمه دوم سال ۲۰۰۹ که این رکود به عمیق‌ترین سطح خود رسیده بود، مداخله بانک مرکزی ابتدا در امریکا و، سپس، در کشورهای دیگر و عمدتاً از طریق سیاست‌های انبساط پولی (که به QE موسوم شده است) بهبودهایی را به وجود آورد که در عین حال، بسیار کند و در بعضی از کشورها بسیار ناقص بود.
▬    این سیاست‌های گسترده پولی که به پدیده‌ای جهانی تبدیل شده بود، در بهترین شکل خود در امریکا جواب داد و توانست متغیرهای حساس اقتصادی را همانند نرخ بیکاری و نرخ شاخص بورس بهبود قابل ملاحظه‌ای بدهد و امیدواری را برای خروج از رکود سال ۲۰۰۸ زیادتر کرد. ولی، اثرگذاری سیاست‌های پولی آن‌طور که در امریکا به طور نسبی، ناقص و محدود جواب داده بود، نتوانست اقتصادهای کشورهای اروپایی، ژاپن، چین و بسیاری از کشورهای دیگر را تحریک کند تا این کشورها نتوانند مشکلات اقتصادی خود را تعدیل کنند، اما، جواب دادن نسبی سیاست‌های متعدد انبساطی در امریکا با رشد اقتصادی و کاهش بیکاری موجب رشد بی‌رویه قیمت دلار در بازارهای جهانی شد که به طور قابل‌ملاحظه‌ای قیمت مواد اولیه را به پایین‌ترین سطح خود در سال‌های گذشته رساند. همین کاهش مواد اولیه موجب شد که بخش وسیعی از کشورهای نوظهور و کشورهای صنعتی شده، ولی، صادرکننده مواد اولیه (همانند کانادا، استرالیا و نیوزیلند) گرفتار کاهش شدید نرخ رشد اقتصادی شوند و در برخی موارد نرخ منفی رشد اقتصادی را تجربه کنند. رشد بی‌رویه بدهی دولت‌ها و بدهی بخش خصوصی در سراسر جهان که برای اقتصاد جهانی یک رکورد به حساب می‌آید، در کاهش تقاضای موثر برای پایین آوردن قیمت مواد اولیه کمک شایانی کرد و عدم تعادل جدی در بازار جهانی ایجاد کرد. این عدم تعادل خودش را در بالا رفتن شاخص‌های بورس همراه با کاهش شدید قیمت مواد اولیه در جهان نشان داد. مثلاً، در پنج سال گذشته، شاخص S&P که شاخص مطرح در بورس امریکا است، حدود ۱۰۰ درصد افزایش یافت و سایر کشورهای دیگر، همانند آلمان، سایر کشورهای منطقه یورو، انگلستان و ژاپن هر کدام از نظر شاخص بورس رکورد تاریخی زدند. سؤالی که برای همه ایجاد شد، این بود که چرا با این وضع خراب اقتصادی و نرخ پایین رشد و قیمت پایین مواد اولیه، بازارهای سهام رکورد تاریخی می‌زنند. این مسأله به این واقعیت که بورس‌های جهان نرخ بهره پایین را دوست دارند، بازمی‌گردد و چون اثر ادامه سیاست‌های انبساط پولی کاهش نرخ بهره بود؛ بنا بر این، طبیعی بود که با هر سیاست انبساطی یک جهش در بازارهای جهانی سهام به وقوع می‌پیوست.
▬    هم‌زمان با این تحولات از نیمه دوم سال ۲۰۱۵ بازارهای جهانی و به خصوص بورس امریکا شروع به تجربه نوسانات غیرعادی کرد. انگار موتور بورس امریکا سوخت دیگری نداشت. شاخص S&P قدرت بالاتر رفتن از ۲۱۰۰ را نداشت و تا پایان سال ۲۰۱۵ همین وضعیت ادامه داشت و در ابتدای سال ۲۰۱۶ این نوسان با شدت بیشتری ادامه یافت و برای مدتی زیاد به زیر ۲۰۰۰ کاهش یافت. آمارهای اقتصادی هم در امریکا در وضع نامناسبی قرار گرفتند.
▬    در حال حاضر نیز وضعیت نامشخص در بورس‌های جهان وجود دارد و نظام جهانی در شرف یک تغییر بنیادی است که برای اولین نمود خودش را در تغییرات بازارهای سهام نشان می‌دهد. هم‌اکنون، نظام جهانی چند مسأله جدی دارد که بدون رفع این مسائل نمی‌توان به رشد و شکوفایی اقتصاد جهانی دل بست. در وهله نخست بزرگ‌ترین خطر در نظام جهانی کاهش قیمت‌ها deflation و عدم توفیق در افزایش نرخ تورم است. مهم‌تر این‌که این همه سیاست‌های انبساطی هنوز نتوانسته است که نرخ تورم را در امریکا، کانادا، اروپا و ژاپن افزایش دهد و از این مسیر اقتصادشان را به تحرک وادارند. خطر نبودن تورم در بسیاری از کشورها مخصوصاً در اروپا و ژاپن بسیار جدی است. دوم، در ارتباط با سیاست‌های انبساط پولی، آن قدر زیاده‌روی شده که اثر بخشی این سیاست‌ها به شدت کاهش یافته و از طرف دیگر، جایی برای اعمال سیاست‌های جدید وجود ندارد. در اروپا و ژاپن که رو به نرخ منفی بهره آورده‌اند و هر دو اعلام کرده‌اند که دیگر جایی برای سیاست‌های جدید پولی وجود ندارد. به نظر می‌رسد که بانک‌های مرکزی در بسیاری از کشورهای صنعتی شده جهان خلع سلاح شده‌اند و تیری در خشاب ندارند. این مسأله، اگر کاهش تورم و عدم رشد اقتصادی ادامه پیدا کند، به طور جدی برای اقتصاد جهان خطرساز می‌شود. اگر به این مسائل مشکلات اقتصادی و سیاسی اروپا، تخلیه نشدن کامل حباب‌های قیمتی در چین، نرخ بالای بیکاری در بسیاری از کشورهای صنعتی شده، وضعیت بسیار بد اقتصادهای نوظهور، نرخ بالای بدهی در تقریباً، عمده کشورهای جهان را اضافه کنیم، درمی‌یابیم که یک رکود جدید در پیش است. اگر هم از لفظ رکود یا بحران نخواهیم استفاده کنیم، باید توجه داشت برای این چالش حداقل یک تعدیل ساختاری جدی در نظام جهانی لازم است که این خود مستلزم قبول نوسانات جدید و جدی‌تر در بازار جهانی است. بی‌شک این تعدیل دردآور، بهای نفت و در نتیجه، اقتصاد ایران را نیز درگیر خود خواهد کرد.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.