دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ اشاره
▬ ماجرای یمن، درسهایی برای روشنفکران ما دارد؛ کسانی که در به خاطر سپردن پیشینه مداخلات آشکار اروپاییها و امریکاییها در کشور ما، با مشکل مواجهاند؛ از پرتقالیها و غصب جزیره هرمز و کمپانی هند شرقی و تهاجم روسیه و ... تا کودتای بیست و هشت مرداد و مشارکت بیپرده در جنگ عراق علیه ایران. روشنفکران ما اکیداً دوست دارند تا با این منابع تهدید ثابت کشور ما طی دویست سال اخیر، طرح «رفاقت گرگ و میش» بریزند.
▬ سخن از مفهوم «حاکمیت ملی» است...
▬ گفتگوی خبرگزاری فارس با آلن ایر، سخنگوی وزارت خارجه امریکا، در مورد منطق متناقض ایالات متحده و متحدانش، در قبال مفهوم «حاکمیت ملی» در یمن و اوکراین، تمایز این دو کشور، یکی در خاور میانه و دیگری در غرب اروپا را آشکار میسازد، و به خوبی نشان میدهد که چرا ملل غرب آسیا که در طول تاریخ از هوشمندترین مردم دنیا بودهاند، اما طی دویست سال اخیر نتوانستهاند به سطح مطلوبی از توسعه دست یابند.
▬ در واقع، در این گوشه از جهان، مفهوم «استقلال» ملتها از دست رفته است، و هر گاه، آنها به سمت یک حکمرانی اتحاد ملی پیش میروند، نیروهایی از خارج برای استمرار آشفتگی سیاسی و تضمین ثباتزدایی وارد عمل میشوند.
░▒▓ قضیه
▬ خبرگزاری فارس (خبر شماره ۱۳۹۴۰۲۱۶۰۰۰۸۶۵) از سخنگوی وزارت خارجه امریکا پرسیده است: «در حالی که مسأله یمن، مسأله داخلی بود، و رئیسجمهور هم استعفا داده بود، عربستان علیه این کشور دست به اقدام نظامی زد. سؤال ما این است که واشنگتن بر اساس چه مبنای قانونی و چه مبنایی در حقوق بینالملل دست به حمایت از این عملیات زده است؟» در پاسخ، آلن ایر گفت: «پاسخ من این است که ما از حق و توانایی عربستان سعودی برای دفاع از مرزهای جنوبیاش و همینطور برای از بین بردن تسلیحات سنگین و موشکها که تهدیدی برای امنیت عربستان سعودی هستند، حمایت میکنیم». خب؛ انگار نه انگار که این همه مناطق مسکونی و زن و کودک طی این مدت هدف قرار گرفتهاند.
▬ در ادامه، خبرگزاری فارس پرسید: «میدانید که وضعیت یمن از جهاتی به وضعیت اوکراین شباهت دارد. در هر دو کشور رئیسجمهور به دلیل اعتراضات داخلی کشور را ترک کردند و اتفاقاً رئیسجمهور یمن استعفا هم داده بود، اما آقای یانوکوویچ استفعا هم نداده بود. واشنگتن در اوکراین از آشوبگران دفاع کرد و دولت را فاقد مشروعیت خواند، اما در یمن درست نقطه مقابل، یعنی طرف حکومت را گرفت و از دخالت خارجی در این کشور حمایت کرد، در حالی که در اوکراین روسیه را به دخالت خارجی متهم کرد. این استاندارد دوگانه را چطور تفسیر میکنید؟» و آلن ایر این چنین، با استعمال واژه مبهم «اقدامات ثباتزدا» از پاسخ طفره رفت: «من این فرض شما را قبول ندارم، یعنی وضعیت آنها فرق دارد و اوضاع یمن منحصر به فرد است. از این نظر که عربستان به دلیل اقدامات ثباتزدایی که صورت گرفت، مجبور شد تا کاری بکند».
░▒▓ برهان
░▒▓ تز ۱.
▬ فضای سیاسی کشورهای حوزه موسوم به خاور میانه، از سال ۲۰۰۱، که تهاجم پیشدستانه ایالات متحده امریکا به منطقه غرب آسیا، در واکنش به رویدادهای یازده سپتامبر آغاز شد، وارد شرایط به مراتب غیر عادیتر از پیش گردید؛ نحوی فضای امنیتی و ریسکبار بر سراسر این منطقه سایه افکند. با تهاجم به عراق و آشفتگی در سوریه و پس از آن، ظهور داعش، که با ارعاب و توحش همراه بود، مناسبات اجتماعی در این منطقه از حال عادی خارج شد، و زنگهای خطر به صدا درآمد. اثرات ریسک بر ساختارهای اجتماعی و تجربه روزمره، بسیار عمیق است، و این را هم باید به عوامل ثابت توسعهنیافتگی در این بخش از جهان افزود.
▬ در واقع، رابطهای هست میان ریسک، انعطافپذیری، مشارکت اجتماعی، و توسعه؛ به این ترتیب که هر چه میزان ریسک افزایش یابد، انعطافپذیری کاهش مییابد، گرایشهای انزواطلبانه فزونی میگیرد، و مشارکت اجتماعی به رکود کشیده میشود، و در نتیجه، توسعه کند میگردد. در عوض، یک گروه نخبه از افراد غیر منتخب و غیر پاسخگو، به جای دانشمندان، رهبران کسب و کار و متخصصان حقوقی مسؤول پیش برد امور کشور میشوند. این وضع، جوی از سرخوردگی عمومی، و استعداد برای ظهور مسائل مهم سیاسی و اجتماعی، به بار میآورد.
▬ نحوی تغییر اساسی در تصمیمگیریهای سیاسی روی میدهد، که حاصل آن، از حوزههای خلاق آموزشی و فرهنگی و تکنولوژیک و اقتصادی و مدنی فاصله گرفته، به مسائلی مانند توان نظامی و مهاجرت و امنیت و... معطوف میگردد؛ و مقصر این وضع، ممالک مداخلهگری هستند که اینچنین، دست خود را در دست اندازی به ممالک فلکزده این گوشه از جهان باز میبینند.
░▒▓ تز ۲.
▬ در یک جامعه ریسکبار، سرعت تغییرات سیاسی و تکنیکی از شتاب واکنش دولتها به مخاطرات معطوف به اجتماع بیشتر است، و دولتها از عکسالعمل فعال باز میمانند. این به پیچیدگی عظیمی مربوط میشود که دولتها در جوامع مصیبتزدهای چون جوامع امروز غرب آسیا، با آن روبرو هستند. این دولتها مانند دولتهای ایمن به دور از کانونهای درگیری، فقط مأمور به «توسعه» نیستند، بلکه باید مسائل امنیتی متعددی را در داخل و اطراف خود حل و فصل کنند. مأموریت آنها «توسعه» نیست، بلکه «مدیریت بحرانها» ست.
▬ در جوامع ریسکبار، نخبگان و دانشمندان، به جای پرداختن به «پیشرفت» در تکنولوژیهای برتر، هستهای و بیوشیمیایی، به سمت مسائل نظامی و امنیتی تمرکز مییابند، و در این جوامع، نحوی عقبماندگی تکنیکی نیز مزید بر دشواریها میشود، و تحلیل و هدر رفت سرمایهها و امکانات داخلی، در کنار نحوی سرخوردگی اجتماعی ناشی از عقبماندگی کشور، به نوبه خود، شرایط ریسکبار و امنیتی کشور را وخیمتر میکند. در همین ارتباط، این نکته نیز اهمیت دارد که در وضع ریسکبار، تصمیمات، به جای آن که از سوی مراجع تخصصی گرفته شود، توسط نهادهای دفاعی و امنیتی اتخاذ میشود.
▬ از همین جا، دشواری بعدی سر بر میآورد که دولتها در یک جامعه ریسکبار، بالاجبار، دست و پای خود را از حل بسیاری از مسائل جمع میکنند و آنها را به نیروهای بازار واگذار میکنند. سپس، دولتی که دیگر، به نحو مؤثری نمیتواند خواستههای مردم را نمایندگی کند، دچار بحران مقبولیت میشود. بدین ترتیب، قاعده هرم جامعه ناراضی میشود، اتحادیههای کارگری و گروههای قومی و محلی رویاروی دولت مرکزی و یکدیگر قرار میگیرند، و این نیز، باز به نوبه خود، دولتها را ناپایدار و فاقد پایگاه اجتماعی میکند.
░▒▓ تز ۳.
▬ یک وجه دیگر از مصائب ملل غرب آسیا، جهانی بودن مسائل این منطقه است. این منطقه، وسط چهار راه دنیاست، و از این قرار، از دیرباز، با مسائل جهانیسازی بیگانه نبوده است، ولی امروز، با جهانیسازی مبادلات انرژی، این منطقه با معضل دو چندان مواجه گردیده است. این را قیاس کنید با وضع کشورهای خواب آلود شمال اروپا که کسی کاری به کار آنها ندارد و آنها نیز میتوانند، با آرامش، برنامههای توسعه خود را در مدت طولانی بیطرفی در مناقشات جهانی پیش ببرند. جالب آن که برخی از روشنفکران ما، آن کشورهای خواب آلود را الگوی توسعه ما تلقی میکنند، بدون آن که بر تمایز فاحش موقعیت جغرافیایی کشور ما با آنها توجهی بورزند.
▬ دولتها در کشورهای خاور میانه، نیک میدانند که هر مسأله در درون کشورشان، ابعادی بزرگتر از کشورشان دارند، و این تصمیمگیری را برای آنان، دشوار و پر هزینه میسازد. از این قرار، این دولتها، به این اشتباه هولناک نزدیک میشوند که روابط خود را با ملت خود کمرنگ و با کشورهای خارجی که به گمانشان مؤثرترند بیشتر سازند. آنها میکوشند تا تصمیمگیریهای خطیر پارلمان و مردم خود را دور بزنند و در گرگ و میش و ابهام، تصمیمات بزرگی را رقم بزنند.
▬ نتیجه سیاسی این وضع، فقدان یک جمهوریت فعال در تصمیمگیریها، و رفته رفته بیتفاوتی یا اعتراض مردم است، که این، به نوبه خود، دولتها را بیشتر به سمت حمایتهای بیرونی سوق میدهد و این چرخه در خلأ بیشتر اتکاء به مردم خود را نشان میدهد. این چرخه مدام استمرار مییابد (توأم با اقتباسهایی از اولریک بک و گب مایتن).
مأخذ:رسالت
هو العلیم