فیلوجامعه‌شناسی

تیپ روشنفکر و کارگزار در مقابل هم‌دلی و هم‌زبانی

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ قضیه
▬    قبل از آن که بخواهیم برای بهبود هم‌دلی و هم‌زبانی کاری کنیم، باید ببینیم که در این میدان، چه روی داده که هشدار به بار آورده است. ضروری است که کم و بیش وضعیت کنونی مناسبات خشن و کم عطوفتی که بویژه در سطح نخبگان سیاسی و فرهنگی و ورزشی این کشور جریان دارد را قبل از هر گونه تلاش برای هر نحو مداخله، بشناسیم.
▬    خب؛ واقع آن است که در بخش عمده‌ای از طبقه متوسط شهری، و بویژه جوانان نوتحصیل طبقه متوسط شهری، تغییراتی رخ داده که وضع هم‌دلی آن‌ها با یکدیگر و با مردمشان را دشوار ساخته است.

•    اولاً، به نظر می‌رسد که تبعیض، به یک فرض اصلی در زندگی عادی گروه‌های نخبه تحصیلی و سیاسی طبقه متوسط شهری تبدیل شده است. آن‌ها پذیرفته‌اند که مردم عادی باید از آن‌ها فروتر باشند. آنان خود را «گروه عقلا» می‌نامند که علی الاصول باید بر شؤون عامه مسلط باشند. آن‌ها به عدالت نمی‌اندیشند، بازتاب اقتصادی اعتقاد راسخ آنان به حکمرانی گروه عقلا این است که آنان یک نظام ناهماهنگ دریافت و پرداخت را پذیرفته‌اند.
•    در ثانی، این نخبگان، با افراد دیگر، اعم از «عامه» یا کسانی که مانند خود آنان به «گروه عقلا» تعلق دارند، به مثابه انسان‌های قابل احترام و به رسمیت شناخته شده، مواجه نمی‌شوند، بلکه آن‌ها را در قالب ابزار پیشرفت خود یا اشیاء قابل مدیریت می‌نگرند.
•    ثالثاً، این گروه‌های نخبه تحصیلی و سیاسی، انسان‌ها را در بسته بندی‌های وابستگی گروهی و منافع درک می‌نمایند، و آن‌ها را در این قالب‌ها یک کاسه می‌کنند. پس نمی‌توانند همدلانه استدلالات آنان را بشنوند، و از عقل و حکمت و خردورزی آنان بهره‌مند شوند.
•    نخبگان جوان که نام روشنفکر نوتحصیل یا آنتروپورنر نوکیسه را به خود می‌گیرند، در این خصال سه گانه راه افراط می‌پیمایند، و بدین ترتیب، در عمل «تنهایی» را ترجیح می‌دهند. وقتی «تنهایی» را ترجیح دادند، از مزایای زیست اجتماعی و بویژه سنت‌ها و تجربیات معقول و مفید محروم می‌گردند. آن‌ها کم و بیش، نسلی بی تاریخ را می‌سازند.
•    نکته بعد این که، آن‌ها خود را از دیگران جدا می‌کنند، و از دردسرهای ارتباط گریزان هستند. بویژه تیپ روشنفکر، از آن رو که سمبل‌های صمیمی اندکی با مردم خود دارد، و تیپ کارگزار، از آن رو که فقط با زبان پول و قدرت می‌تواند سخن بگوید، نمی‌تواند با اغلب مردم ارتباط درستی برقرار کند. «هم‌دلی» مزایا و دردسرهایی دارد که بهره‌مندی از مزایای آن، مستلزم شراکت در حکمت عمیق تاریخی این مردم است، و چون روشنفکر و کارگزار، هر یک به طریقی از این حکمت عمیق مشترک و مسؤولیت‌های آن پرهیز دارند، از هم‌دلی و هم‌زبانی نیز بی‌بهره می‌گردند.
•    آن‌ها در عین این که «تنهایی» را دوست دارند، مع الوصف، نمی‌خواهند از لذت داشتن کسانی که به دنبال آنان می‌دوند و ایشان را به دلیل خصال بی‌همتا تمجید می‌کنند، محروم شوند؛ به این ترتیب، گاه، به نظر می‌رسد که آن‌ها از داشتن شهرت منفی لذت می‌برند، چرا که متفاوت بودن، آنان را به دیگران، هر چند به نحوی نامعمول گوشزد می‌کند. آنان برای رسیدن به این شهرت منفی، از آزار دیگران گریزی ندارند.
•    تیپ‌های روشنفکر و کارگزار، مترف و اهل ریخت و پاش هستند، و در اطراف خود، فقر به بار می‌آورند. کاخی به بار نمی‌آید که دور یا نزدیک آن، کوخی پدید می‌آید.
•    ایشان، مشارکت اندکی در امور عام المنفعه دارند و اثری از ایثارگری در آنان نیست.
•    نظر به آن که از علم جدیدی که نخبگان تحصیلی و کارگزاران سازندگی در طبقه متوسط شهری آموخته‌اند، هیچ نسخه عملی بر نمی‌آید، و تنها هست‌ها و روش‌های پیش بینی و مسلط شدن به امور در آن‌ها آموزش داده شده است، این نخبگان، به رغم انتظار، معنای نحیفی برای زندگی خویش دارند، و به لحاظ روانی و عاطفی، بسیار آسیب پذیر به نظر می‌رسند. آن‌ها در زندگی شخصی و خصوصی خود، کم انرژی، سرد، وابسته، و ناتوان در تعیین فعال سرنوشت هستند. آن‌ها خیلی ضعیف هستند، و معمولاً در مقابل رسانه‌ها انفعال نشان می‌دهند.

░▒▓ بن بست گشایی‌هایی برای حل قضیه
▬    علی الاصول، افراد، وقتی دنبال درمان یک دشواری اخلاقی یا ترمیم نقص در دانش خود می‌روند که به «معلولیت‌های یادگیری» خود اذعان کنند. در مورد تیپ روشنفکر و کارگزار در گروه‌های نخبه تحصیلی و سیاسی طبقه متوسط شهری، تقریباً وقوع چنین اعترافی منتفی است. البته این بدان معنا نیست که آن‌ها در عمق زندگی خود دشواری و مسأله‌ای احساس نمی‌کنند؛ بر عکس، بوفور از فروپاشی خانواده و اعتیاد و افسردگی و خودکشی رنج می‌برند. ولی آن‌ها اشکال را از جهان‌بینی خود نمی‌دانند. عیب را در برخی آشفتگی‌های موقت روانی تصور می‌کنند. آن‌ها بیشتر بر آموختن «تکنیک‌های» اعتماد به نفس اصرار دارند، و اصلاً از خود نمی‌پرسند که چرا اعتماد به نفسشان کم و کمتر می‌شود، بلکه مانند دردمندی که مدام مسکن مصرف می‌کند، مستمراً با شیوه‌های مصنوعی و بدون درمان ریشه، دردهای عصبی و روانی خود را تسکین می‌بخشند.
▬    پس، در گام اول، باید در این مورد صادق باشیم، و بپذیریم که دشوار بتوان این قشر متوسط فوقانی را که این چنین اسیر «جهل مرکب» است، به درستی راهنمایی کرد. راهنمایی آنان، بیشتر نحوی آموزش بطئی و وقت گیر است، شاید نتیجه ببخشد؛ ولی چاره‌ای نیست، باید انجام شود. شعار امسال است، ولی مانند شعارهای سال‌های قبل، با پایان امسال پایان نخواهد یافت.
▬    تیپ کارگزار و روشنفکر در طبقه متوسط شهری، باید رفته رفته با تجربه بیشتر دنیاهای وسیع‌تر، بر میزان ناتوانی و جهالت دانش نظری مدرن خود پی ببرند. آن‌ها به مرور در می‌یابند که باید علاوه بر همه آن اطلاعات فنی که بلدند، چیزهایی از جنس حکمت و بصیرت بیاموزند. آن‌ها با تجربه بیشتر، بخصوص با مشاهده زیست انسان‌های مجهز به حکمت و بصیرت، لازم است تا رفته رفته نیاز به پالایش یا طراحی مجدد پرورشی خود را دریابند، و الگوهای مناسبی اختیار نمایند.
▬    نکته دیگر این که، اگر اصرار بورزیم که تیپ کارگزار و روشنفکر امروز، باید ابتدا دریابد که به حکمت و بصیرت، علاوه بر دانش فنی خود «نیاز» دارد، مآلاً باید بپذیریم که این احساس «نیاز»، با مقدار زیادی از سردرگمی همراه است. در واقع، این افراد، بی‌گمان در مسیر درک «نیاز»، اسیر دشواری‌هایی در زندگی و ارتباط‌های شخصی خود در مقیاس زندگی شخصی یا اجتماعی خواهند شد، و برای خود و جامعه هزینه به بار می‌آورند. در این صورت است که با وجود عمق جهل مرکب خود، به حکمت احساس «نیاز» خواهند کرد.
▬    اگر از من بپرسید که آن‌ها تنها با ملاقات حکیم روشن ضمیر، به سهولت این «نیاز» را در خواهند یافت، خواهم گفت: «خیر». ضروری است که نابسندگی دانش پیشین خود را عمیقاً دریابند. البته اشاعه تجربیات در این زمینه میسر است، هشدارها ممکن هستند، و در عصری که آثار هنری و محصولات رسانه‌ای به نحو گذرا توسط افراد طبقه متوسط «مصرف» می‌شوند، مبادله تجربیات می‌تواند روند دستیابی آن‌ها به نتیجه نیاز به «حکمت» و «بصیرت» را تسریع کند، ولی بی‌گمان، تصور این که آن‌ها می‌توانند با شتاب، به احساس «نیاز» دست یابند، صحیح نیست.
▬    این بدان معناست که آن چه کارگزار و روشنفکر در طبقه متوسط شهری برای عبور از غرور دانش فنی خود باید انجام دهند، دو چیز است: اولاً، باید طوری اطلاعات در مورد نارسایی‌های علم مدرن اشاعه یابد تا همه بفهمند که مسائلی که تا کنون گمان می‌بردند فقط دشواری‌های موقت و روان‌شناختی در موقعیت‌های محدود برای شخص آن‌ها بوده است، «نیاز»هایی فراگیر هستند و ریشه‌های آن‌ها در محدودیت‌های دانش فنی مدرن است؛ و در مرحله دوم باید میان درک خود از ریشه‌های مصائب خویش در زندگی مدرن، و حکمت و بصیرت مندرج در سنت حکما و آموزه‌های دینی دیرپا ارتباط برقرار کنند. در واقع، پس از آشنایی با «نیاز» خود به حکمت و بصیرت، باید دریابند که این حکمت و بصیرت را نمی‌توان از هر منبعی کسب کرد. باید آن را از منبعی مطمئن و معقول به دست آورد.
▬    در هر یک از این مراحل، پرتگاه‌هایی هست، و کسانی هستند که در هر یک از این مراحل، می‌مانند و به مرحله بعد نمی‌روند. وظیفه تحلیل گر و مصلح اجتماعی این است که به موازات تهذیب مستمر خویش، و با فهم بدوی مراحل دست یابی به حکمت، در هر یک از این مراحل، روند اشاعه فهم‌ها و تجربیات و حکمت‌ها را تسهیل کند، و بیش از هر چیز، به مردم و خود کمک کند تا «نیاز» به حکمت و بصیرت را در خود بیابند، و به سراغ «الگو» بروند. افراد، باید از یک موضع جهل نسبی متقابل شروع کنند، و در طول زمان با نگاه به «الگو» مطلع‌تر و فرهیخته‌تر شوند.
▬    ترکیب خاص آن چه ما در حال تلاش برای کشف آن هستیم، کوشش ما برای رسیدن به آینده‌ای بهتر، آینده و معادی که هرگز قابل تجربه نیست، ما را وا می‌دارد که بر مبنای «الگو»یی متعالی و تضمین شده زندگی خود را برنامه‌ریزی کنیم، و در واقع، آن چه مصلح اجتماعی باید به مردم نشان دهد، مقصد نیست، بلکه راه است، که در واقع، همان شیوه و نسق زندگی «الگو»ست؛ الگوی «نبی اکرم، پیامبر اعظم، علیه السلام». او که به خوبی و مکرراً نشان داده است که از آینده و معاد بشر مطلع است و راه صحیح را به انسانیت می‌نمایاند. نمی‌توان با دانش فنی، به خلق این «الگو» دست یافت، ولی دین حق نبی برحق، به عنوان یک نسق رو به آینده و معاد، طی الیان مدید نشان داده است که زندگی متوازنی برای هوشمندترین جمعیت‌های تاریخ تدارک دیده است.
مأخذ:تسنیم
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.