فیلوجامعه‌شناسی

خشونت گسترده علیه دلواپسان

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ قضیه
■    در حالی که لحن دلواپسان، منطقی، آرام، متین و پرسشگر است، و همه این خصال در انتخاب عنوان ملیح و معتدل «دلواپس» به جای «مخالف» و «مبارز» و «منتقد» و «به جهنم»، و ...، نمود یافته است، عالی مقام، اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی، در سخنانی تند، که بی گمان آه نفرین از نهاد قربانیان کلام ایشان برانگیخت، دلواپسان را هم‌نوا با بنیامین نتانیاهو تلقی فرمودند (فارس، خبر شماره ۱۳۹۳۱۲۱۲۰۰۰۳۷۲).
■    عالی مقام، اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی، به این حقیقت که مذاکرات در خط منویات مقام ولایت فقیه پیش می‌رود استناد فرمودند، و دلواپسی‌های دلواپسان را همنوایی با نتانیاهو خواندند. این در حالی است که مقام ولایت فقیه تأکید دارند که «ما از هر اقدام مسؤولان که در جهت مصلحت کشور باشد، حمایت می‌کنیم، اما این توصیه را هم به مردم و مسؤولان و بویژه جوانان، داریم که چشم‌های خود را کاملاً باز کنید زیرا تنها راه رسیدن به اهداف ملت، حفظ آگاهی و هوشیاری است» (وبگاه leader.ir، بیانات شماره ۱۱۲۳۰). این دو قافیه، خط اصلی است که دلواپسان خود را در آن مسیر تنظیم می‌کنند: حمایت از اقدامات مسؤولان مشروع کشور، در عین حفظ آگاهی و هوشیاری؛ همین ... همین ...
■    در این رابطه، طرفه آن که عالی مقامی دیگر، محمد علی ابطحی، در متابعتی شورتر و تندتر از عالی مقام اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی، در صفحه فیس‌بوک خود، نه فقط دلواپسان را با بنیامین نتانیاهو قیاس فرموده‌اند، از آن بیش، ابرام ورزیده‌اند که «هم اسراییلی‌ها، و هم مشابه‌های داخلی‌شان، نمی‌خواهند ایران سربلند بماند» (انتخاب، خبر شماره ۱۹۲۹۳۳). دلواپس‌ها نمی‌خواهند ایران سربلند بماند؟ واقعاً؟ دلواپس‌ها نمی‌خواهند، و عاملان آتش‌فشان هشتاد و هشت که سرود سرور را برای نتانیاهو به ارمغان آوردند، می‌خواهند؟
.
.
.
■    الکی مثلاً ما نمی‌دانیم که چندی پیش، نتانیاهو برای چه کسانی هورا می‌کشید!
.
.
.
■    مگر «دلواپس»ها چه می‌گویند، جز این که می‌پرسند، چرا در مورد مهم‌ترین مذاکرات صد سال اخیر این کشور، به مردم گزارش نمی‌دهید و از آن بیش، رسماً نا محرمانه بودن مذاکرات برای مردم خود را در معرض دید جهانیان اعلام می‌دارید؟ آخر مردم دنیا در مورد ملت ایران چه گمان می‌برند، وقتی می‌بینند مذاکره کنندگان ایرانی، ملت خود را به صراحت نامحرم اعلام می‌دارند؟ حتی به اساتید دانشگاه اطلاعات نمی‌دهند؟ حتی به نمایندگان پارلمان گزارش نمی‌دهند؟ حتی به اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی گزارش نمی‌دهند؟
■    ولی، باید به «دلواپس»ها آفرین بگوییم. آن‌ها جو سکوت غیر منطقی میدان عمومی را شکستند، و نقدهای فاضلانه‌ای را که اساتید دانشگاه و دیپلمات‌های با تجربه و اعضای سابق تیم مذاکرات اتمی طی هشت ماه اخیر در رسانه‌های محدود در اختیار «دلواپس»ها مطرح می‌شد را به میان میدان عمومی مردم آوردند.
■    باید به «دلواپس»ها آفرین بگوییم. آن‌ها واژه «دلواپس» را وارد فرهنگ گفتگوهای این کشور کردند، تا لااقل، مردم دنیا بدانند که در ایران، جماعتی «معتدل» واقعی هستند که بدون آن که چوب لای چرخ تیم مذاکره کننده بگذارند، لااقل خواهان دفاع از حقوق قانونی افشای اطلاعات خود هستند. این جماعت به راستی «معتدل»، عنوان بسیار معتدل «دلواپس» را برای خود برگزیده‌اند. آن‌ها از بین این همه عنوان، مانند «منتقد» و «مبارز» و «مخالف» و...، عنوان ملیح و معتدل «دلواپس» را برای خود برگزیدند، اما در این حد هم تحمل نشدند.
■    باید به «دلواپس»ها آفرین بگوییم. مهم نیست که هواداران رئیس جمهور و حتی اصلاح طلبان که زمانی «دانستن حق مردم است» را شعار خود «وانمود می‌کردند»، در دفاع از پنهان کاری‌های زمخت و توهین آمیز مذاکره کنندگان، «دلواپس»ها را تندخو و خودسر شمردند. ولی واقعیت آشکار آن است که «دلواپس»ها، با همه طمأنینه و آرامش خود، آن قدر مهم و منطقی بودند که این همه واکنش ناجور و نا معتدل را برانگیزند.
■    باید به «دلواپس»ها آفرین بگوییم. آن‌ها برای چندمین بار ثابت کردند که کسانی که در این کشور بلندترین صدای آزادی و اعتدال و گفتگو و «دانستن حق مردم است» را فریاد می‌کنند، در عمل چگونه‌اند، و در مقابل خواست آرام مندرج در بیان «دلواپس»، چقدر خشن و زمخت «برخورد می‌کنند». آن‌ها «برخورد می‌کنند». خیلی «برخورد می‌کنند».

░▒▓ رگ و ریشه خشونت علیه دلواپسان
■    هیچ چیز در زیر این آسمان نیست که آفت یا بَدل نداشته باشد، و مفهوم «مدارا» در این کشور، به همین قاعده است، و یکسونگر کسی است که فقط دانه را می‌بیند و دام را نمی‌بیند و در بند آفت یا بدل چیزی می‌افتد.
■    حکایت تمایز «دلواپسان» و «سازشکاران»، از قرار تمایز «مدارا» و «مداهنه» است، و آفت مدارا، مداهنه است و آفت عدم مداهنه، عدم مدارا.
■    برخی از ما برادران مسلمان، حرف از مدارا می‌زنیم، ولی در عمل، این چنین خفقان را برای هم ریش و هم ریشه‌های خود می‌خواهیم.
■    مرد انقلابی دیروز، که به خفقان حکومت ستم‌شاهی پیشین، سخت می تاخت، به جوانان امروز حق نمی‌دهد تا در مورد مهم‌ترین مذاکرات صد سال اخیر که از قضا، به قرینه سخنان وزیر محترم خارجه در شورای روابط خارجی امریکا، بوی امتیازات قجری هم می‌دهد، پرسش کنند. ... فقط پرسش کنند ... فقط پرسش کنند ... فقط پرسش کنند ...
■    مرد انقلابی دیروز، در مقابل شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران»، ابداً نگران هم صدایی با نتانیاهو نبود، و اکنون، نگران است ...؛ نگران دلواپس‌هایی که آن زمان پشت انقلاب را در مقابل آتش‌فشان خالی نکردند و پای انقلاب ایستادند؛ درست وقتی که امثال او، پشت انقلاب را در مقابل شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران»، خالی کردند؛ و حتی از فعل فرزندی دفاع کردند که برای خوردن ساندویچ به خیابان پهلوی (خیابان ولی عصر عج فعلی) رفته بود تا در گرما گرم گاز زدن ساندویچ، با دهان پر، برای سبزپوشان هم سخنرانی کند و آن‌ها را علیه مقام ولایت فقیه تشویق و تحریض‌ نماید. نه؛ ... فقط رفته بود ساندویچ بخورد ... ؛ و مرد انقلابی دیروز که به دادگاه‌های ستم‌شاهی می‌گفت: «بیدادگاه»، چون در آن‌ها حساب هزار فامیل از سایر ملت جدا بود، اکنون به جوان انقلابی امروز حق نمی‌دهد که بپرسد که چرا حساب فامیل هاشمی از سایر ملت جداست. ... فقط پرسش کنند ... فقط پرسش کنند ... فقط پرسش کنند ...
■    برخی از ما برادران مسلمان، سهل انگاری در حق و حقیقت و تندی در فعل و قول را جایگزین روابط سالم با برادران مسلمان کرده‌ایم. در حالی که مسلمان بر عکس است. مسلمان، در «حق و حقیقت»، محکم و ثابت قدم، و در قبال مردم مسلمان، اهل مداراست. اگر کسی تفاوت مدارا و مداهنه را نداند، به جای مدارا، مداهنه می‌ورزد و به جای مداهنه نکردن، مدارا نمی‌کند. این است تمایز «دلواپسان» و «سازشکاران».
■    آنچه در مدارا و مداهنه مشترک است، «نرمی» است؛ با این تفاوت که «مدارا»، «نرمی با مردم» است و «مداهنه»، «نرمی در حقیقت». متعلّق «مدارا»، انسان است و متعلّق «مداهنه»، حقیقت. او  که در برخورد با مسلمین کوتاه می‌آید (یعنی با حلم و تحمّل و عفو رفتار می‌نماید)، مدارا می‌کند، اما، آن که از حقیقت کوتاه می‌آید (یعنی برای خوشامد مردم، از حقیقت، یا بخشی از آن، دست می‌کشد)، مداهنه می‌ورزد. در «مدارا» حقیقت قربانی نمی‌شود، و حتی، امید می‌رود با او که مدارا می‌شود به حقیقت راه یابد؛ ولی، در «مداهنه»، حقیقت، وجه المصالحه قرار می‌گیرد، و فدا می‌شود. مدارا، مرافقت با مخالف است، اما، مداهنه، موافقت با مخالف. اگر ما ضمن مخالفت با اندیشه‌ی کسی با او نرمی کنیم، مدارا کرده‌ایم، ولی، اگر ضمن باطل شمردن اندیشه‌ی کسی، با وی موافقت کنیم، مداهنه ورزیده‌ایم. مداهنه، عقب نشینی از موضع حقیقت است، در حالی که مدارا برای نزدیک کردن دیگری به موضع حقیقت است. مدارا از مکارم اخلاقی است و حاصل وسعت نظر و بردباری (علم و حلم)، اما، مداهنه سازش با باطل و از رذایل اخلاقی است و ناشی از ترس و طمع و سست باوری و سست عنصری (توأم با اقتباس‌هایی از محمد اسفندیاری).
مأخذ:رسالت
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.