حامد دهخدا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ مسأله «وطن امروز»
● دولت تدبیر و امید، با مخالفان خویش بسیار خشمگین است، و این را میتوان از نحوه برخورد با نقادی روزنامه «وطن امروز» به پادشاهی دوست و برادر! «عربستان سعودی» فهمید. در شرایطی که تنها روزنامه انتقادی بیاغماض علیه دولت، فقط و منحصراً «وطن امروز» است، و حتی به نظر میرسد که کیهان نیز غلاف کرده است، گسیل «وطن امروز» به محکمه آن هم به دلیل نقد پادشاهی «عربستان سعودی» نشان میدهد که دولت و دولتمردان از مخالفان خود بسیار عصبانی هستند.
● در شرایطی که اختلافات داخلی بالا میگیرد، افراد، و بویژه سیاستمداران باید این توان را داشته باشند تا با دشمنان شخصی خود، برای مصالح عامه کار کنند. نبوغ سیاستمدار موفق را باید در سر هم کردن ساز و برگ حکمرانی، مرکب از اشخاص متمایز جست و جو کرد که شاید دشمنان قسمخورده وی باشند، و چه بسا اعضای این ساز و برگ حکمرانی علاقهای به خود سیاستمدار ارشد نداشته باشند، اما، این دولت دقیقاً همان کاری را انجام میدهد که مردم در سرتاسر کشور به آن نیاز داشته باشند. این، همان کاری ست که یک تهیه کننده زبر دست سینما انجام میدهد. یک اتاق از بهترین مهرهها را به او بدهید تا او بهترین معجزات سینما را رو کند.
● بله؛ این درست که اغلب افراد تمایل دارند تا با کسانی همکاری و دوستی داشته باشند که به آنها شباهت دارند؛ ما از شباهتها لذت میبریم و نیرو میگیریم. به این گفتوگوها خوب دقت کنید: «در همان شهری متولد شدهاید که من هم متولد شدهام؟ چه قدر خوب!»، «به همان دانشگاهی میروید که من هم میرفتم؟ چه قدر عالی!» و نمونههایی از این دست.
● ولی ...
● ولی، سیاستمدار توانمند از این علاقه خام غریزی عبور میکند. همه مسأله این جاست که برجستهترین و موفقترین گروهها از کسانی ساخته میشوند که چندان به همدیگر شباهت ندارند. مثلاً یک تیم فوتبال شامل یازده دروازه بان چیره دست، قطعاً تیم فوتبال خوبی نیست. در یک تیم فوتبال، هر کسی امتیازات ویژه و متمایز خود را دارد و دقیقاً به همین دلیل است که میتوانند یک تیم را تشکیل دهند. آنها بیش از همه به تفاوتهای همدیگر احترام میگذارند؛ چرا که بزرگی هر گروه در تفاوتهای آن گروه نهفته است.
● دولتها و سازمانهای سیاسی کارآمد هم باید بتوانند اختلافات را در حیطه مشخصی مغتنم بشمارند، و برای پیشبرد «تدبیر و امید»، بسیج وسیعی را تدارک ببینند. گفتم «بسیج»، یادم آمد که نمونه بارز چنین تجربه موفقی همان بسیج بود و هست که انواع متفاوتی از مردم از شؤون و فرهنگهای مختلف در آن با هم کار میکردند و میکنند، و نتیجه کار درخشان بود و هست.
● به قول بر و بچههای «بسیج»، برای ایجاد اتحاد نیروهای «پای کار»، باید سطوح مختلفی را تعریف نمود و سطوح حساسیت را تنظیم کرد و نگذاشت واکنشها به تفاوتها، از حد معینی بالاتر برود. نیروهای متفاوت، واجد نیازها و مطالبات خاص خودشان هستند، اما، دولت شما نیز توأمان باید امور بسیار زیادی را انجام دهد، پس، باید از همه «ظرفیت»های مشروع کشور برای پیشبرد امور استفاده کرد، خصوصاً که رقبای سیاسی انقلابی، بی توجه به رقابتهای سیاسی و با درک شرایط حساس کشور، آمادهاند تا برای موفقیت دولت هر کاری که میتوانند انجام دهند. پس، شما نیز به استعدادهای مختلف، مهارتهای گوناگون، و تنوع کیفی و کمی در میان نیروها نیاز دارید، اما، هر گروهی که در هر جای دنیا تشکیل شود، باز هم باید با درگیریهای شخصی، رفتاری، اخلاقی و کاری دست و پنجه نرم کند، و آنها را در سطوح معینی تحمل نماید.
● اینجا، سه استراتژی سیاسی را معرفی میکنیم تا بتوانید به بهترین شکل ممکن، بر روابط موجود در فضای سیاسی اعمال مدیریت کنید:
░▒▓ ۱. هیچ سیاستمداری نمیتواند و حتی، نباید، از همه نیروهای خود خوشش بیاید
● یکی از بزرگترین اشتباهات، و چه بسا، سفسطههای سیاستمداران این است که گمان میکنند برای سیاست بر نیروهایشان باید از همه پیکره حکمرانی خود خوششان بیاید. هرگز نباید به این اشتباه تن دهید. سیاستمداران باید نیروهای خود را «به رسمیت بشناسند». آنها، فقط و فقط وقتی میتوانند به عنوان یک مدیر عالی، نقش سیاسی خود را ایفا کنند، که عمل و رفتار نیروهای خود را «به رسمیت بشناسند». البته، دقت کنید که منظورمان از واژه «به رسمیت شناختن» (recognition) در جمله قبلی چیست؟ منظورمان فهمیدن ارزش اصیل یک استعداد یا توان در نیروها خود است. شما باید بتوانید قابلیتهای نیروها خود را ببینید و آنها را ارج بنهید، قرار نیست با همه فعالان سیاسی دوست باشید یا از همهشان خوشتان بیاید. کافی است که از حیث عملی و کارکردی برنامههای شما را به عنوان یک مدیر عالی برآورده کنند.
░▒▓ ۲. دشمنان بزرگتر و اصلیتر خود را پیدا کنید
● استراتژی قدیمی میگوید که یک دشمن مشترک میتواند دوستان زیادی را یک جا گرد هم آورد. سعی کنید تا نسبت به دشمن مشترک بصیرتی در جامعه بپراکنید. ترسیم یک قطب مخالف برای همه نیروها سبب میشود تا آنها به خوبی بتوانند با همدیگر متحد شوند و بیزاری از یکدیگر را کنار بگذارند.
● دو برادر، مدام و بسیار با همدیگر درگیر میشدند. بعدتر، خبر رسید که پدر آنها به بیماری لاعلاجی دچار شده است. بدین ترتیب، آنها یک دشمن نو پیدا کردند که همان بیماری پدرشان بود. این دشمن جدید، سبب شد تا آنها دشمنی با همدیگر را کنار بگذارند، و با همدیگر متحد شوند.
░▒▓ ۳. گاهی تغییر موقعیت میتواند باعث افزایش ظرفیت مثبت شود
● در شرایطی که احساس میکنید که میزان خصومت بین شما و مخالفان بسیار شده است، اگر حس میکنید که نمیتوانید با نیروهای سیاسی دیگر، رابطه خوبی داشته باشید، اگر این احساس را دارید که توان مدیریت شایسته بر برخی نیروهای سیاسی حاضر در صحنه را ندارید، یا اگر گمان میکنید که رابطه مناسبی از طرف شماری از رقیبان سیاسی با شما برقرار نمیشود، آنگاه، بهتر است موقعیت و نسبت بین خودتان و آنها را تغییر دهید، نه آن که آنها را از صحنه روزگار محو نمایید.
● شادی و غم، امید و نومیدی، دوستی و بیزاری، همواره و همه جا، حاضر هستند. گر چه ما همواره با ظهور و بروز دوستیها و بیزاریها در فضای سیاسی طرف هستیم، اما، درست این است که جریان سیاست، بیتفاوت به این ظهور و بروزهای موقت، پیوسته به جلو پیش برود. پس، بین خود و روابط دوستی و بیزاری فاصله ایجاد کنید.
░▒▓ نتیجه
● اگر آن طور که مشهور است، آبراهام لینکلن، توانست دولتی سرشار از دشمنانش تشکیل دهد، و امریکای بدو تأسیس را که در حال نبرد درونی بود، به وضعیت با ثبات برساند، و همو، در جایگاهی بسیار بالاتر از رؤسای جمهور آتی امریکا بایستد، آن گاه، در این جا یک درس تاریخی برای فعالان سیاسی نهفته است. گمان میکنم، در شرایطی خصومت آلود، میتوان به عنوان یک سیاستمدار لایق و کارآمد، ظرفیتهای وفادار به کشور را تدبیر نمود، و روابط میان خود و رقبای سیاسی شدیداً منتقد اما صادق، و نیز، روابط میان خود نیروهای فعال سیاسی وفادار به کشور را بهبود بخشید تا بتوان با احترام متقابل نسبت به عملکردهای یکدیگر، کشور را در مسیر موفقیت به پیش راند (توأم با اقتباسهای آزاد از مایک میکالوویچ).
● ادامه این مباحث را در همین پاورقیها دنبال کنید...
مأخذ:رسالت
هو العلیم