فیلوجامعه‌شناسی

”شبکه‌ای‌ها“ و سیاست ما

فرستادن به ایمیل چاپ


دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر

░▒▓ مطلب اول: «شبکه‌ای‌ها» / غیر «شبکه‌ای‌ها»
●    رویدادهای پس‌آیند در گذشت پدیده «مرتضی پاشایی»، علاوه بر بسیاری معانی، حاوی این پیام هم بود که بخش بزرگی از طبقه متوسط شهری، در حیطه‌هایی حضور دارند که نخبگان سیاسی و فکری این کشور در آن فضاها حضور ندارند، و مطالبات آن فضاها را نمایندگی نمی‌کنند. فوجی عظیمی از مردم طبقه متوسط شهری بدون آن که نخبگان این کشور سازمان‌دهی کنند یا بخواهند یا مطلع باشند، تصمیم می‌گیرند تا پدیده «مرتضی پاشایی» را بزرگ بدارند.
●    وضع سیاسی حال حاضر کشور، دو شکاف اجتماعی متقارن را نشان می‌دهد: از یک سوی، شکاف میان تهران / غیر تهران، همچنان مهم است. و در سوی دیگر، شکاف میان «شبکه‌ای‌ها» / غیر «شبکه‌ای‌ها» هم برجسته و برجسته‌تر شده است، طوری که هم اکنون، سرنوشت ساز به نظر می‌رسد.
●    «شبکه‌ای‌ها»، در فضاهایی هستند که سایر اقشار و بویژه تقریباً همه نخبگان سیاسی و فکری در آن فضا حضور چندان و فعالی ندارند. در آن جا، دل خوشی ها و سرخوردگی‌هایی پدید آمده و افزون می‌شوند که برای افراد خارج از محیط شبکه، خصوصاً نخبگان سیاسی چندان مأنوس نیستند.
●    «شبکه‌ای‌ها»، بویژه و «فعلاً»، با سبک زندگی متکی بر مصرف «موسیقی» و «روابط شبکه‌ای» و «بازی‌های آنلاین» متمایز می‌شوند، و در این میان، مصرف «موسیقی» جایگاه خاصی دارد. این را می‌توان در وفور ادوات مصرف موسیقی از هدفون و انواع هندزفری که به یکی از عمده‌ترین اقلام دست فروشی، و شاید هم عمده‌ترین قلم دست فروشی در شهرهایی مانند تهران بدل شده است، فهمید. از این قرار، خوانندگان روزمینی و زیرزمینی و تأمین کنندگان آنلاین موسیقی و انواع محصولات سمعی، به یک قشر نسبتاً بزرگ با مخاطبان گسترده تبدیل شده‌اند.
●    تشکل‌های سیاسی ما در این فضاهای زیست «شبکه‌ای‌ها» حضور ندارند. پیش از این هم احزاب ما از خاصیت افتاده بودند؛ اکنون، و با گسترش شتابان زیست شبکه‌ای، بیش از پیش نخ نما به نظر می‌رسند.
●    تجربه مصر نشان داد که این وضع، می‌تواند بسیار خطرناک باشد. جنبش بی فرجام «شباب» (جوانان)، همان جوانان شبکه‌ای و فیسبوکی، کشور را با پشته‌هایی از کشته به تلاطم افکند، اما چون شامل ایدئولوژی و نخبگان هماهنگ کننده جنبش نبود، عملاً توسط مدیران شبکه کنترل شد؛ و این چنین بود که مبارک رفت و برگشت؛ مرسی رفت و برنگشت؛ و سیسی پس از یک چرخش شعبده گون به جانشین نیرومندتر مبارک برای سالیان آتی تبدیل شد. با جنبش «شباب» (جوانان) مصر بازی شد، و نخبگان یک کشور پر نخبه، نشستند و مبهوت، صحنه را نگریستند.
●    احزاب و تشکل‌های سیاسی ما باید درس بگیرند و رفتار خود را تغییر دهند، و از وقوع چنین صحنه‌هایی پیشگیری نمایند. در اینجا یک بسته چهار ضلعی برای بهبود عملکرد تشکل ها و ساختارهای نخبگی جامعه پیشنهاد می‌کنیم:

░▒▓ مطلب دوم: بازسازی چهار ضلعی فعالیت سیاسی

▓ ضلع اول: کارآیی برای کف جامعه
●    نا کارآیی تشکل‌های سیاسی در انعکاس علایق و زمینه‌های اجتماعی، نشان از فقدان ساختارهای پایه‌ای آن تشکل ها دارد که مدام، خود را در ناکامی احزاب در پیشبرد ایده‌ها و خط مشی‌های سیاسی نشان می‌دهد.
●    تشکل ها و احزاب سیاسی در شرایط امروز، باید خاطرات و عادات کار سیاسی در گذشته نه چندان دور را فراموش کنند، و چشم خود را به تحولات عظیم جامعه باز نمایند. توجه تشکل‌های سیاسی به آنچه در اعماق جامعه می‌گذرد، با «اعتبار» اجتماعی آنان، و در نهایت، با عملکرد سیاسی آن ها ارتباط مستقیمی دارد، و بر این اساس، می‌توان گفت که مسؤولیت پذیری اجتماعی احزاب، و بی تفاوت نبودن آن ها به دگرگونی‌های جامعه، قدرت و نفوذ آنان را با افزایش چشم گیر مواجه می‌سازد. سازمان‌هایی که سیستم ارزیابی عملکرد آن ها، علاوه بر فعالان سیاسی درون خود، متمرکز بر علائق ذی نفعان و مردم است، موفق تر عمل می‌کنند.

▓ ضلع دوم: کسب اعتبار نزد کف جامعه
●    احساس مسؤولیت اجتماعی تشکل سیاسی، نه تنها بر عملکرد کوتاه مدت تأثیر دارد، بلکه از آن بیش، در بلند مدت، بقا و اثر بخشی آن را تضمین می‌کند، و بر افزودن مزایای تاریخی و اعتبار آن مؤثر است.
●    «اعتبار»، یک سازه زمانی پویا برای سازمان سیاسی است، و تشکلی می‌تواند از «اعتبار» برخوردار شود که در چرخه رشد خود، معانی و ارزش‌های جدید و راه گشایی برای مردم ایجاد کند، که هم خود به آن پایبند بماند و هم بتواند پایبندی دیگر مشارکت کنندگان در فضای سیاسی را نسبت به آن معانی و ارزش ها برانگیزد.

▓ ضلع سوم: ترویج روابط اخلاقی با کف جامعه
●    با توجه به مباحث فوق، «اخلاق» فعالیت سیاسی، یک ساختار پایه‌ای و یک زیر بنای غیر قابل انکار برای «اعتبار» و مآلاً «عملکرد» بهتر تشکل‌های سیاسی مطرح است.
●    «اخلاق» فعالیت سیاسی رابطه بین اهداف و اصول اخلاقی را بررسی می‌کند. اخلاق فعالیت سیاسی در واقع، مسؤولیت پذیری اخلاقی و متعاقب آن مسؤولیت پذیری اجتماعی تشکل سیاسی را نشان می‌دهد. از این رو، رابطه تنگاتنگی با «اعتبار» و سپس، «عملکرد» تشکل دارد.
●    مشخص شده است که رعایت و پایبندی به اصول اخلاقی هم بر عملکرد داخلی تشکل و هم بر عملکرد خارجی تشکل سیاسی ارتباط تنگاتنگی دارد. به این معنا که هم انسجام درونی سازمان، و رابطه بین مناصب عالی رتبه تشکل را از یک سوی، و بدنه تشکل را تحکیم می‌بخشد، و هم رابطه بین تشکل و مردم را متناسب می‌سازد.

▓ ضلع چهارم: گسترش نگاه عادلانه به همه اقشار و بویژه قعر جامعه
●    در میان اصول اخلاقی ناظر بر سیاست، یک اصل از سایرین مهم تر است؛ «عدالت».
●    آن چه معمولاً حواس نخبگان سیاسی را از رعایت اصول اخلاقی قابل فهم برای مردم پرت می‌کند، توجه بیش از حد تشکل‌های سیاسی به عملکرد دولت و سیاستمداران مستقر در قدرت یا نخبگان رسمی است. این در حالیست که بسیار اتفاق می‌افتد که جامعه، راه جداگانه‌ای برای خود باز کند و دولت ها که عملاً در خدمت بوروکراسی‌های دولتی یا منویات حزبی هستند، از جامعه غفلت می‌نمایند. تشکل‌های سر زنده باید بیش از آن که به دولت ها توجه داشته باشند، به قعر هرم و کف جامعه توجه بورزند، تا بتوانند مسؤولیت اجتماعی خود را تشخیص دهند، ارزش‌های برتر را به مردم معرفی کنند، و سیاست‌های بهبود خود را به انجام رسانند (توأم با اقتباس‌های آزاد از لو ترنگتوان).
مأخذ:رسالت
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.