حامد دهخدا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ طرح مسأله
● در یک هشدار بموقع و شاید هم قدری دیر هنگام، باید به دولت یازدهم گفت، که «حزب گرایی» و افراط در سیاست زدگی، این دولت را در مقابل «جامعه» قرار داده و میدهد.
● این نحو «حزب گرایی» افراطی در مقابل «جامعه گرایی»، که نمونهای از آن را در ماجرای تعلل طولانی در معرفی گزینه مناسب برای وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دیدیم، نشان میدهد که مقولات تحلیلی دولت یازدهم، «حزب گرا» است، نه «جامعه گرا». در واقع، به جای توجه به خواست مردم و اقتضائات جامعه، یک وزارت خانه را سهم حزبی میداند که بارها نشان داده است که درک درستی از مطالبات اجتماعی ندارد، و نمیتوان آن را نماینده بخشی از جامعه دانست. با این مشی ضد جامعهای دولت، دور از انتظار نیست که مردم در اولین آزمون محبوبیت دولت یازدهم، در پاسخ به در خواست یک دولت تازه نفس و «مستظهر به رأی مردم»، برای انصراف از یارانه، چنان کامل عیار از در مخالفت در آیند. این یک درس برای کارآموزان سیاسی بود.
● در کش و قوس و گیر و دار وزارت مهم علوم، تحقیقات و فناوری، دیدیم که چطور رئیس جمهور خود را مقید به سهم دهی به گروههای سیاسی میدانند، و با این کار، بخش مهمی از انرژی کشور را هدر دادند. این نحو «حزب گرایی» در مقابل «جامعه گرایی» در شرایط معمولی یک کشور، «مخرب» است؛ ولی «حزب گرایی» و افراط در سیاست زدگی، در شرایط فوریت اقتصاد و سیاست و فرهنگ مقاومتی که در آن به تشخیص و تحقق منعطف «ظرفیت»های داخلی تأکید میشود، نه فقط «مخرب»، بلکه «سم مهلک» است.
░▒▓ رگ و ریشه نظری مسأله
● راهکار «جامعه گرایی» را با «حزب گرایی» مقایسه کنید؛ تشکلهایی که روش «جامعه گرایی» را اتخاذ کردهاند، با ارزش قائل شدن برای مردم به جلب و حفظ آنان میپردازند، خود را در جایگاه مردم قرار میدهند، از برج عاج و «فرمانیه» پایین میآیند، به همه اعمال حزب از دید آنان نگاه میکنند، و «ظرفیت»های مردم را در مرکز استراتژیهای خود قرار میدهند.
● از طرف دیگر، روش «حزب گرایی» با این پرسش دنبال میشود که جریان سیاسی «ما»، چه منافع و مزیتهایی دارد؟ منابع در اختیار گروه سیاسی «ما» چیست و چگونه میتوان از این منابع به طرز مؤثرتری استفاده کرد؟ مشکل این روش آن است که جریان سیاسی، ذاتاً محدود است، و به تغییرات عمدهای که در جامعه اتفاق میافتد، واکنش سریعی نشان نمیدهد. روش «حزب گرایی» با دغدغه در مورد «ما» مشغول است، و این، مشغولیت، آن را از «ظرفیت»های مردم محروم میکند. اصولاً، استراتژیهای بلند مدت و خواب آلود و کم توجه به آن چه در کف جامعه میگذرد، در هنگام رکود فعالیتهای سیاسی بیشتر مورد توجه و تأکید قرار میگیرند، و در همین زمان، تشکل ها برای حفظ آرامش خود، جامعه را هم خواب فرض میکنند.
● اغلب احزاب و تشکلهای سیاسی، ابتدا با روش «جامعه گرایی» شروع به کار میکنند، اما، سپس، کوته نظر و درگیر غرور «حزب گرایی» میشوند، و دنبال گسترش سازمانی خود میروند. در واقع، خود سازمان حزب موضوعیت پیدا میکند، و بر فرآیندهای داخلی مانند بهبود منافع و شرایط عضویت در حزب، گسترش تشکل، و مواردی از این قبیل تمرکز مییابد. بدین ترتیب، اهداف پوشش دادن به مطالبات مردمی در ردههای بعدی اهمیت قرار میگیرد.
● اگر چنین بینشی بر استراتژیهای جریان سیاسی حاکم شود، تشکل در مقابل، تغییرات جامعه، ایدهها و روشهای نوین، خط مشی ها یا ورود رقبای جدید بسیار آسیب پذیر خواهد شد و در نهایت استراتژی کوته نظرانه «حزب گرایی» گور خود را به دست خود خواهد کند، و سازمانی بزرگ درست میکند که او را از تحرک باز میدارد، و نهایتاً از نفس میافتد.
● به جای این که از خود سؤال کنیم در چه زمینهای نفع و مزیت داریم، باید بپرسیم مردم ما چه افرادی هستند و احتیاجاتشان چیست؟ با تغییر مرکز توجه، به طور قابل ملاحظهای متوجه میشویم که چطور نیاز مردم را برآورده کنیم و به این ترتیب، فرصتهای گوناگون به ما روی میآورد.
● جریانهای سیاسی «مخاطب گرا»، دائماً بخشی از زمان و بودجه خود را صرف مطالعه در مورد مردم میکنند و از این فرصت جهت بهبود ایدهها و راه حلهای سیاسی پیشنهادی به مردم سود میبرند. این تشکل ها، نه فقط در آستانه انتخابات ها، بلکه مستمراً جامعه را رصد میکنند، در حالی که تشکلهای «خود محور» تنها در گرماگرم انتخابات یا بحرانهای سیاسی به مردم مراجعه مینمایند.
● احزاب «مخاطب گرا»، مردم را به دارایی جریان سیاسی متبوع خود تبدیل میکنند، و با مکیدن حریصانه ایدههای مطرح شده در کف جامعه و پردازش و تبدیل آن ها به راه حلهای سیاسی، نه فقط در سطح کلی کشور، بلکه مطالبات گروههای خاص، مناطق حاشیهای، و محلهها در شهرهای بزرگ را هم جزء به جزء و جداگانه تحت پوشش قرار میدهند. امروزه با وجود مقدورات الکترونیکی و شبکههای ایمیلی و شبکههای اجتماعی، جمع آوری این اطلاعات ذی قیمت دشوار نیست. تحلیل اطلاعات هم با توجه به دادههای دسترسیهای اینترنتی همچون گوگل انالیتیک دور از دسترس نیست.
● همیشه تصور بر این بوده است که یک جریان سیاسی که بتواند اعتبار خود را در بلند مدت برای مردم اثبات کند، موفق خواهد بود، اما امروز و نظر به شتاب شدید تحولات، جلب مستمر و حفظ مداوم مردم، هدف تشکل سیاسی است. یک جریان سیاسی نمیتواند به اعتبار بلندمدت یا برند خود اتکاء کند، بلکه باید به طور مستمر ایدههای سیاسی تازه را از کف جامعه نمایندگی کند تا مردم از آن «عبور» نکنند. این روزها، سرعت تغییر افکار مردم شتابان است، و آن ها آمادهاند تا از هر نوع رکود و جمود فکری «عبور» کنند (توأم با برداشتهای آزاد از جرج دی، و پایگاه وارتن از دانشگاه پنسیلوانیا).
● ادامه این مباحث را در همین پاورقیها دنبال کنید...
مأخذ:رسالت
هو العلیم