دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ مطلب اول
● موقعیت یابی یک «کلمه»ی تاریخی به نام «آیت الحق محمد رضا مهدوی کنی»، از جهات مختلفی میسر و ضروری است. از جهت سیاسی، از لحاظ فرهنگ والا، از بابت فرهنگ عامه، و از لحاظ تمدنی و مدنی و مناسبات اجتماعی.
● فایده این موقعیت یابی آن است که مسیر آینده ترسیم میشود و از این مهم تر، به گمان من، موجب میشود که قدر آیات دیگر را که نقش کلمه تاریخی دارند را بدانیم، پیش از آن که «اذا مات العالم ثلم في الاسلام ثلمه لا يسدها شيء»...
░▒▓ مطلب دوم
● ما بویژه از آستانه مشروطه، با سنخ نیرومندی از تیپ «علمای ربانی سیاسی» مواجه بودهایم، که جوهر و گل و توش و توانی غیر از تیپ «روشنفکر»ان داشتهاند، و این تمایز بویژه در «تریبون» آن ها بود. «تریبون» تیپ «علمای ربانی سیاسی»، منبری در محضر خدا و خلق بود، و تریبون روشنفکران، میزی در مقابل غرب و خلق.
● تیپ «علمای ربانی سیاسی»، در محضر خدا خود را به این مسؤول میشمردند که در قبال مردم متعهد باشند؛ متعهد باشند که مردم را به رحمت خدا دلالت فرمایند و از عذاب خدا بیم دهند. تیپ «علمای ربانی سیاسی»، به طرز شگرفی پخته و سنجیده، در عین حال توأم با بیم و امید، و چشم اندازی بلندمدت بود. آن ها توانستند تا مردم را در یک سیر مستمر از انقلاب مشروطه تا کنون به پیش برند، و این پختگی و بلند نظری و استمرار و پشتکار در فعالیت، مرهون آن بود که آن ها از افقی بلندتر از بالا و پایین روزگار، خود را در درجه اول در قبال خدا مسؤول میدانستند. آن ها «عالم ربانی» بودند.
● در مقابل، تیپ «روشنفکر» ایرانی مانند اغلب روشنفکریهای دیگر ممالک، برای این مردم، به سمبلی از خامی و ناآگاهی از پیشینه تاریخی بدل شد. تیپ «روشنفکر»، سعی کرد که کشور ما را با غرب همساز کند، و لا جرم، با تغییر مسیرهای غرب، «روشنفکر» نیز رنگ عوض کرد. از این قرار، رفته رفته مردم در قبال تیپ «روشنفکر»، وضع متغیری یافتند، و به مرور اعتماد خود را از دست دادند. اوج این بی اعتمادی را میشد تا انشقاق بیست و هشت مرداد دید. تیپ «روشنفکر» نتوانست اعتماد مردم را به نحو پایداری جلب کند، چرا که نتوانست به صراحت موضع خود را در مقابل «خدا، خود، مردم و اجنبی» معین سازد.
░▒▓ مطلب آخر
● «آیت الحق محمد رضا مهدوی کنی»، از این زاویه یک موقعیت تاریخی آموزنده و شایسته توجه دارند. ایشان در کنار برخی از علمای عظام که یزدان نیکی دهش ایشان را برای ما نگاه دارد و طریقت ایشان را مستدام فرماید، بر تمایز و رویارویی تیپ «علمای ربانی سیاسی» و تیپ «روشنفکر» پلی برقرار کردند.
● موضوع، منحصراً به میراث گران قدر دانشگاه امام جعفر صادق (علیه السلام) محدود نمیشود، بلکه جریان روحانیت خوش فکر محرک انقلاب اسلامی، از پیش از انقلاب، برقراری ارتباطهای مؤثر در میان قشرهای تأثیرگذار روحانیت و دانشگاهی را پایه گذاشتند. ماجرا به مسجد جلیلی و هدایت و مدرسه حقانی و مدرسه شهیدین، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و... باز میگردد.
● این جریانها، صورت نوین تیپ «علمای ربانی سیاسی» را ابعاد جدیدی بخشیدند که هم اکنون مشغول ایفای نقش تاریخی ویژهای هستند و شناخت این ابعاد، نقش مهمی در موقعیت یابی تاریخی ما دارد:
۱. تیپ «علمای ربانی سیاسی»، به طرز بهت آوری پخته و آرام و متین به نظر میرسند و برای مردم خود، سمبلی برای حرکت مستمر و آرام و در عین حال فعال بدل شدهاند.
۲. این چهره آرام، «آیت الحق محمد رضا مهدوی کنی»، بنده مخلص خدا و نگارنده کتاب ماندگار «نقطههای آغاز در اخلاق عملی»، بعد از آگاهى و خودسازى و تهذیب نفس و رسیدن به مقامات عالی در علم و عمل و تقوا، کمر همّت بر هدایت خلق مىبندد، و چراغ راه مىشود و از ظلمات جهل و وهم و گمراهى رهایى مىبخشد. فرمول زیست چهره آرام، «آیت الحق محمد رضا مهدوی کنی»، به طرز حیرت آوری سر و ساده و قابل درک و در عین حال مؤثر و پرنفوذ و کارآمد است: او بعد از «سیر إلى الحقّ» و «فی الحقّ»، مرحله «سیر إلى الخلق» را شروع میکند و به اداى رسالت امر به معروف و نهی از منکر مىپردازد.
۳. به قول امیرالمؤمنین علیه السلام، تیپ «عالم ربانی سیاسی»، خود را براى خداوند در بالاترین مصادر سیاسی قرار داده، و در حقیقت، عزم خود را بر انجام وظیفه الهى جزم میکند (قد نصب نفسه للّه سبحانه فی أرفع الأمور). تیپ «عالم ربانی سیاسی»، از این حیث با تیپ «عالم غیر سیاسی» تمایز مییابد؛ «قد نصب نفسه للّه سبحانه فی أرفع الأمور».
۴. این چهره آرام، «آیت الحق محمد رضا مهدوی کنی»، در عین احراز بالاترین مصادر سیاسی، در میان مردم است و به هر مشکلى پاسخ میگوید و فروع را به اصول بازمی گرداند (من إصدار کلّ وارد علیه، و تصییر کلّ فرع إلى أصله). تیپ «عالم ربانی سیاسی»، ضمن آن که سینهای گشوده برای شنیدن سخنان تازه تمدن نوظهور دارد، در ضمن، این نکته را نیز خاطر نشان مىکند که در اسلام، هیچ سؤالى بدون پاسخ نیست، و هیچ مشکلى در معارف الهی و احکام فرعی، بدون راه حل نخواهد بود، و این، همان چیزى است که پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در حجّه الوداع در خطبه تاریخىاش بیان فرمود: «اى مردم، به خدا قسم هر آن چه شما را به بهشت نزدیک مىسازد و از دوزخ دور مىدارد، به همان امر کردم، و هر آن چه شما را به دوزخ نزدیک مىکند و از بهشت دور مىسازد، از همان نهى نمودم» (یا أیها النّاس و اللّه ما من شیء یقرّبکم من الجنّه، و یباعدکم من النّار، إلّا و قد أمرتکم به، و ما من شیء یقرّبکم من النّار، و یباعدکم من الجنّه، إلّا و قد نهیتکم عنه).
۵. تیپ «آیت الحق محمد رضا مهدوی کنی»، فعالانه، آرامش بخش مردم است. او خود را به زحمت میافکند، ولی مردم با او آرام مییافتند. امیرالمؤمنین چنین عالم ربانی را توصیف میفرماید که «چراغ روشن تاریکىها، و برطرف کننده نابینایىها و کلید حلّ مبهمات و دور کننده مشکلات و راهنماى گمشدگان در بیابانهای زندگى است» (مصباح ظلمات، کشّاف عشوات، مفتاح مبهمات، دفّاع معضلات، دلیل فلوات). امام علیه السّلام با این پنج وصفى که بیان فرمود، نشان داد که این بنده آگاه و با تقوا، چگونه پردههاى جهل را مىشکافد و چشمان را به معرفت باز مىکند، قفلهایى که بر درهاى مبهمات است، مىگشاید، و مشکلات مردم را حل مىکند، و در بیابان زندگى، که بیم گمراهى و سرگردانى و اسارت در چنگال دزدان و درندگان مىرود، مردم را به شاهراه حق و نجات، هدایت مىکند.
۶. او آن جا که لازم است سخن مىگوید و حقّ را به مخاطبان، به خوبى تفهیم میکند و آن جا که لازم نیست، سکوت مىکند و سالم مىماند (یقول فیفهم، و یسکت فیسلم). سخن گفتن او، هدف مهمى را دنبال مىکند و سکوتش منظور مبرم دیگر را. آن جا که باید روشنگرى کند، «عمار» میشود، و مطالب لازم را تفهیم مىکند و آن جا که در سخن گفتن بیم گناه و خطر آلودگى به معاصى است، سکوت را ترجیح مىدهد، هر دو براى خدا است و هر دو در طریق رضاى اوست.
۷. در مقابل، تیپ «روشنفکر» در گفتهها و نوشتههاى خود، سعى در پیچیدگى و اغلاق دارند، شاید به این منظور که مقام علمى خود را نشان دهند، در حالى که خواننده یا شنونده جز مفاهیم مبهم چیزى به دست نمىآورد؛ ولى تیپ «عالم ربانی سیاسی»، طبق گفته امام علیه السّلام گرفتار اوهام و ریا نمىشود، آن ها سخن را آن گونه ادا مىکنند، که مردم منبری بفهمند. سکوت و تقیه آن ها نیز براى فرار از مسؤولیت و عافیت طلبى نیست، بلکه آن هم براى سلامت و رهایى از چنگال معصیت هوا و هوسها، و معصیت خدا است.
۸. تیپ «عالم ربانی سیاسی»، خویش را براى خدا خالص کرده و خدا خلوص او را پذیرفته و خالص ترش ساخته است (قد أخلص للّه فاستخلصه). ناخالصىهاى روحى و اخلاقى انسان دو گونه است: بخشى از آن براى او قابل رؤیت است و در سایه خودسازى و جهاد اکبر مىتوان آن را برطرف ساخت، ولى بخشى از این ناخالصىها به آسانى به چشم نمىآید و نگارنده کتاب ماندگار «نقطههای آغاز در اخلاق عملی»، با تهذیب، امید دارد که خدا مدد رساند و آن ها را برطرف فرماید. این، سر صافی دلی اسرارآمیز «آیت الحق» است. «إنّ الشّرک أخفى من دبیب النّمل، على صفاه سوداء، فی لیله ظلماء» شرک و توجّه به غیر خدا در عمل انسان مخفىتر است از حرکت مورچه بر سنگ سیاه در شب تاریک و ظلمانی، و در این حال، پاک سازی اعماق دل از چنان شرکى، جز به امداد الهى میسر نیست.
۹. از این رو، تیپ «عالم ربانی سیاسی»، از معادن و گنجینههاى دین خداست و از ارکان زمین او» (فهو من معادن دینه، و أوتاد أرضه). آن که وجودش از هر نظر خالص شده و کار او تعلیم و تربیت است، به منزله معدن فناناپذیرى به نظر میرسد که دانشجویان دانشگاه امام جعفر صادق (ع) و مدرسه مروی، در کنار او گمان وثیق دارند که هیچ رادعی غیر قابل عبور نیست. از این مخزن بی پایان، مدام ذخایر گران بها استخراج مىشود و در برابر طوفانهای شرک و گناه، و وسوسههاى شیاطین جنّ و انس، که به سوى جامعه انسانى مىوزد، هم چون کوهى است که در قرآن مجید «میخ زمین» شمرده شده است؛ کوهها از یک سو، طوفان ها را در هم مىشکنند، و مردمى را که در پناه آن ها هستند، در امان مىدارند، و از سوى دیگر، در برابر زلزلهها که دائماً از درون زمین برمىخیزد، مقاومت مىکنند و پوسته زمین را از لرزشهای مداوم و بنیان کن، محفوظ مىدارند.
۱۰. تیپ «عالم ربانی سیاسی»، خود را ملزم به عدالت نموده، و نخستین گام عدالتش، بیرون راندن هوا و هوس، از دل خویشتن است (قد ألزم نفسه العدل، فکان أوّل عدله نفى الهوى عن نفسه). حقیقت عدالت اخلاقى، آن است که تمام اوصاف انسان، در حدّ اعتدال باشد. از جمله، علاقههاى افراطى که او را به هواپرستى مىکشد و هم چنین، خمول و انزوا و سستى، که او را به بیگانگى از دنیا دعوت مىکند، در او وجود نداشته باشد. حلال را بپسندد، حرام را نفى کند و در خطّ اعتدال گام بردارد. او عدالت و اعتدال را از خویشتن شروع مىکند، آن هم از درون جان و زوایاى روحش، و تا چنین نباشد، به یقین، سخنش در دیگران، براى پیمودن جادّه عدل، اثر نمىگذارد.
۱۱. تیپ «عالم ربانی سیاسی»، کسى است که حق مىگوید و به حق عمل مىکند» (یصف الحقّ و یعمل به). اگر طرفدار حق است، تنها در زبان و سخن نیست، بلکه در رفتار و عمل نیز هست. سخنى که از اعتقاد برخیزد، در رفتار انسان منعکس مىشود و اگر انعکاسى نداشت، نشانه عدم ایمان گوینده، به آن سخن است.
۱۲. هیچ کار خیرى نیست، جز آن که در برنامه زندگى او قرار دارد یا آهنگ آن مىکند، و در هیچ جا گمان خیرى نمىرود، جز این که به سوى آن گام برمىدارد و تا به آخر نرسد از تلاش نمىایستد (لا یدع للخیر غایه إلّا أمّها، و لا مظنّه إلّا قصدها). او طالب هر خیر و نیکى و سعادت است. او حتّى مواردى را که گمان مىرود در آن جا خیرى یافت شود، به سراغ آن مىرود. او عاشق و دلباخته خیرات است و هم چون شخصى که گمشده گران بهایی دارد، همه جا به دنبال آن مىگردد و در هر محفلى آن را جست و جو مىکند.
۱۳. تیپ «عالم ربانی سیاسی»، زمام اختیار خود را به دست قرآن سپرده و قرآن رهبر و پیشواى او است. هر جا قرآن فرود آید، او بار خویش را همان جا افکند، و هر جا قرآن منزل کند، آن را منزل گاه خویش سازد (قد أمکن الکتاب من زمامه، فهو قائده و إمامه، یحلّ حیث حلّ ثقله، و ینزل حیث کان منزله).
● به این ترتیب، اگر از اسرار موقعیت تاریخی «آیت الحق محمد رضا مهدوی کنی»، بپرسیم، باید گفت، این بنده مخلص و آگاه، خود را موظّف به هدایت گم گشتگان بیابان زندگى دید، اصلاح را از خویشتن شروع کرد، هوا پرستى را از درون جانش ریشه کن ساخت، حقّ گفت، و به حقّ عمل کرد، و همواره دنبال نیکىها بود، هر جا دسترسى به خیر پیدا کرد آن را در بر گرفت، و از همه برتر اینکه، در همه جا و در هر زمان و در همه چیز، قرآن، راهنما و پیشواى او بود، زمام اختیار خود را به کلام حق سپرد، و حرکات و سکناتش را هماهنگ با قرآن نمود (توأم با اقتباس آزاد از آیت ا... ناصر مکارم شیرازی حفظه ا...).
مأخذ:رسالت
هو العلیم