مجموعه مقالات؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▀▄█▌ ▀▄█▌ اردوغان ۲۰۱۴
گفتگوی حسین موسوی با دکتر جواد صالحی
░▒▓ همان طور که مستحضر هستید، انتخابات ریاستجمهوری ترکیه نزدیک است و اگر تحولات کنونی عراق و اوکراین نبود احتمالاً، ترکیه با توجه به این روند پرشتابی که در عرصه سیاست پیش گرفته است در صدر رسانهها بود؛ با این اوصاف و روندی که طی شده، آیا اردوغان به دنبال یک ریاستجمهوری مادامالعمر است یا خیر؟
■ شرایط ترکیه و انتخابات ریاستجمهوری ترکیه را باید در یک متن تاریخی تحلیل و بررسی کرد، ساختار قدرت در ترکیه فراز و نشیب بسیاری داشته است که این قضیه ناشی از اقتدارگرایی تا دموکراتیزاسیونی بوده که این حکومت تجربه کرده، اما، دلهره و نگرانیای که در این رابطه هم در داخل، و هم در خارج از کشور ترکیه وجود داشته همیشه باعث ایجاد نوعی بدبینی به قدرت شده است. ما اگر انتخابات امسال را مرور کنیم با یک تجربه نو از چند جهت مواجه میشویم؛ یکی اینکه ساختار انتخابات از نوع بسته به یک ساختار جدید تغییر پیدا کرده؛ در حقیقت، از نظام پارلمانی به نظام مردمی در حال تغییر است. این نوع تغییرات که بر اساس اصلاحات قانون اساسی اتفاق میافتد دارای یکسری مزایا و یکسری مضراتی است. طبیعتا جامعه ترکیه بیشتر در حال بررسی جنبههای مثبت این قضیه است؛ اما، ناکارآمدیهایی را که در نظام ریاستجمهوری مستقیم وجود دارد، اگر ما بخواهیم ملاحظه کنیم، متوجه میشویم که در آینده نزدیک شاید ترکیه هم با این مشکلات دست و پنجه نرم کند. آن چیزی که در مورد ترکیه من شاهد هستم از سال ۱۹۲۰ به بعد دوره اول اقتدارگرایی یا دولتگرایی بوده. در این دوره همه چیز تحت کاریزما یا ویژگیهای شخصیتی آتاتورک واقع شد که نظام تکحزبی است، تلاش عمدتاً روی بحث زیربناها است، تغییر فرهنگ به سوی غرب، محور شدن و نفی آن چیزی که در جامعه به صورت سنت بیان شده است. از دهه ۱۹۵۰ ما شاهد یک نوع گشایشی هستیم که به این نوع گشایش آقای عدنان مندرس دامن میزند؛ به عنوان حرکت به سمت یک نظام چند حزبی، اما، آشفتگی سیاسی، ساختار چند قطبی، حاکمیت نظام جنگ سرد، دلهره نظامیها نسبت به افول جایگاه خودشان، دلواپسی کمالیستها از اینکه ارزشهای جمهوریخواهی و سکولاریزم ممکن است زیر سؤال برود و این امر در حقیقت، کودتا و مداخله ارتش را به دنبال دارد. از سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ ریاستجمهوری ترکیه با دغدغه مشارکت سیاسی شروع میشود؛ اما، این دغدغه، حاکمیت نظامیها را در چند مرحله به همراه دارد. در ادامه سالهای ۱۹۸۰ این نگاه دولت محور به کنار گذاشته میشود؛ در حقیقت، تورگوت اوزال به این تغییر رویکرد دامن میزند. در این دوره ترکیه به دنبال کنار گذاشتن مداخله دولت، توجه به بخش خصوصی، تحکیم حوزههای عمومی، بهرهگیری از ظرفیتهای سرمایهای خارج از کشور، توجه به رویکردهای بانک جهانی (صندوق بینالمللی پول) است. اینها شعارهایی هستند که دهه ۸۰ با آنها شروع میشود؛ اما، پیامدهایی که به همراه دارد عبارتند از: افزایش رکود، تورم، بیکاری که این قضیهها تا سال ۲۰۰۱ ادامه پیدا میکند.
░▒▓ برخی به این موضوع اشاره داشته و دارند که تورگوت اوزال باعث شد که یک قشری در ترکیه پا بگیرد به اسم مسلمانان بازرگان آناتولی و پیشروی جامعه ترکیه را به سمت اسلامگرایی، ناشی از همین مسلمانان بازرگان میدانند. آیا این موضوع برای ترکیه یک پدیده مثبت در دموکراسی بوده یا خیر؟
■ طبیعتا پدیده مثبتی بود. چون آن چیزی که امروزه، ما به عنوان حزب عدالت توسعه میشناسیم در حقیقت، میراث این اقدامات است و فربه شدن طبقه متوسط (این قشرهای اقتصاددان) که وارد حوزه سیاسی شدند، باعث شد این شرایط برای ترکیه به وجود بیاید. در حقیقت، شکلگیری این طبقه دارای چند مزیت بود، بخش اول تحکیم اقتصاد ترکیه و ارتقای جایگاه آن در نظام جهانی و دومین بخش آن در حقیقت، ایجاد اشتیاق در بین همین طبقه برای فعالیت سیاسی، اما، با یک نگاه بومینگر (یک نوع اسلام محافظهکارانه) که در دوران رجب طیب اردوغان به اوج خودش میرسد. ما قبل از اردوغان نوعی اسلامگرایی را داریم، اما، این اسلامگرایی تا حدودی رویکرد سلبینگر دارد به طور مثال در شعارهای حزب «فضیلت» یا حزب «رفاه» تعامل با نظام جهانی را مشاهده نمیکنید. در آن دیدگاه اتحادیه اروپا از منظر امپریالیستی مورد تحلیل قرار میگیرد، نگاه به غرب و سرمایهداری غرب منفور است، ولی، حزب عدالت و توسعه وارد عرصه سیاسی میشود و ایجاد شغل، کسب سرمایه، بهرهگیری از فرصتهای نظام بینالمللی، ارتباط با غرب را مورد توجه قرار میدهد.
░▒▓ برخی اعتقاد دارند که سیاست به صفر رساندن مشکلات منطقهای کمک بیشتری کرد تا اینکه ترکیه نگاهی به اتحادیه اروپا داشته باشد و گفته میشود ترکیه ابتدا کشورهای همسایه خودش را در نظر گرفت و فرصتهای بیشتر سرمایهگذاری را برای کشورهای همسایه فراهم کرد. به نظر شما یک تغییر رویکرد نسبت به گذشته نبود که ترکیه همیشه تمایل به ورود به اتحادیه اروپا را داشته و بخشی از اروپا باشد؟
■ در نگاه کمالیستها و مخصوصاً نخبگان حزب جمهوریخواه خلق الحاق به اروپا و غربگرایی محور همه امور را تنظیم میکرد به عبارتی فرمان سیاست خارجی غرب بود. بعد از اینکه حزب عدالت و توسعه به قدرت میرسد یک نگاه دو بعدی استنتاج میکند. در عین حالی که به غرب توجه دارد منابع و فرصتهایی را که در منطقه میتواند ایجاد کند در سیاست خارجیاش لحاظ میکند. این نگاه منطقهنگر یا شرق نگر به معنای این نیست که غرب نفی بشود. اتفاقا هوشمندی افراد این حزب بر این محور است که از نگاه شرقنگری برای تقویت چانهزنی با غرب استفاده کند و از ارتقای این منزلت و این فرصت و از ظرفیتهای اقتصادی غربیاش برای نفوذ منطقهای خود استفاده کند و این نفوذ در چند جهت پیوند میخورد با تحولات نظام جهانی. غربیها هم از این موضوع حمایت میکنند. جنگ سرد به پایان رسیده، امریکا از حل و فصل معضلات منطقهای تاحدودی ناتوان است، سلفیگرایی یا به عبارتی اندیشه محافظهکارانه سنی که حامل عقیدتی آن عربستان سعودی است پایگاه فکری و اجتماعی لازم را در منطقه ندارد؛ بنا بر این، غرب سعی دارد با استفاده از این فرصت، امور خودش را در منطقه با وجود ترکیه مدیریت کند؛ یعنی، ترکیه از نگاه دو بعدی خودش سعی بر استفاده از فضا دارد.
░▒▓ این جریان تا سال ۲۰۱۱ صادق بود و با توجه به تغییراتی که به اسم بهار عربی یا بیداری اسلامی مطرح شد مخصوصاً پس از بحران سوریه، به صفر رساندن مشکلات با کشورهای منطقه عملاً رو به افول گذاشت. آیا این نظریه در دوران حال حاضر هم ادامه پیدا خواهد کرد یا اینکه ترکیه پس از مشکلات به وجود آمده به سمت غرب خواهد رفت؟
■ من شخصا اعتقادم بر این است که دچار نوعی بازبینی خواهد شد. حزب عدالت و توسعه یکسری ظرفیتهایی را برای خودش تعریف کرده، در بعضی مواقع بخصوص بعد از پیروزی اخوانالمسلمین در مصر دچار نوعی غرور و توهم شد و احساس میکرد که از مراکش تا ترکیه حیاط خلوت ترکیه است، اما، حوادث مصر و تحولاتی که در سوریه رخ داد و ناتوانی ترکیه در مدیریت بحران سوریه در حقیقت، موانع بسیاری را پیش روی رهبران حزب عدالت توسعه قرار داد. الان این نگاه بومینگر یا عثمانیگری که داوود اوغلو دنبال میکرد چالشهایی را به وجود آورده که یکی از این چالشها، نگاه بدبینانه جهان عرب به ترکیه است که این تلاش در راستای نو عثمانیگری تعریف میشود.
░▒▓ این بدبینی از مردم کشورهای عربی است یا از دولت آنها؟
■ عمدتاً دولتها و در بعضی جاها توسط مردم هم بیان میشود. افکار عمومی با توجه به تحلیلها و نظرسنجیهایی که از مردم غرب آسیا نسبت به کشورها صورت میگیرد بدبینی نخبگان را ندارد و سطوح آن تا حدودی متفاوت است. من خودم بر این باورم که ترکیه با درس گرفتن از تحولات سوریه و مصر امروز دارد روشها را تا حدودی اصلاح میکند، اما، این اصلاحها به معنی این نیست که خطاهایی نداشته باشد؛ خطاهایی در مورد بحث اقلیم کردستان، خطاهایی در مورد بحث نادیده گرفتن عواقب اقدامات امنیتی یا پیامدهای امنیت ملی حضور در سوریه که حساسیتها را در بین بازیگران منطقهای و فرامنطقهای افزایش داده و میدهد.
░▒▓ یعنی دوپارچگی سیاست خارجی دیده نمیشود؟ در این زمینه دو مصداق وجود دارد. اینکه آقای کمال کیلیچداراوغلو رهبر اپوزیسیون ترکیه همزمان که دولت ترکیه از اپوزیسیون سوریه حمایت میکرد وی به دیدار بشار اسد میرود یا اینکه در یک برهه دیگر او به دیدار مالکی میرود. کما اینکه رابطه رجب طیب اردوغان با آقای مالکی مثبت نیست. این در شرایطی است که بین نگاه آقای عبدالله گل و آقای رجب طیب اردوغان در مسائل سیاست خارجی یکسری تفاوتهایی هم وجود دارد نمونهاش همین مسأله مصر. این دوپارچگی سیاست بینالملل ترکیه را دچار دوپارگی نخواهد کرد؟ یا اینکه تصمیمگیری نهایی با آقای اردوغان خواهد بود؟
■ اردوغان بخشی از ساختار قدرت ترکیه است؛ دقت کنید. اگر ما از منظر تحلیلگر بیرونی بخواهیم ترکیه را مورد بررسی قرار دهیم این دوپارگی کاملاً وجود دارد. شکاف در انتخابات در مواضع سیاسی و انتقاداتی که حزب جمهوری خلق نسبت به سیاست خارجی اردوغان در سوریه مطرح میکرد. آنها اردوغان را متهم میکردند که دولت امنیت ملی ترکیه را به صرف یکسری مباحث ایدئولوژیک و عقیدتی نادیده گرفته است. این دیدگاه در ترکیه هم رسانهها، و هم احزاب و سخنگویانی دارد که قابل نفی نیست. در انتخابات فعلی و ریاستجمهوری برای ۱۹ مرداد یکی از شعارهایی که اقای اکملالدین احسان اوغلو مطرح میکند این است که من میخواهم بیایم و این شکافها را پوشش بدهم. اینکه ایشان بتوانند موفق شوند یا خیر، موضوع دیگری است؛ اما، طرح این شعار به معنای این است که جامعه ترکیه مانند دیگر جوامع غرب آسیا دوپاره شده است، اما، شدت آن مانند مصر و جاهای دیگر نیست.
░▒▓ اشاره داشتید به اکملالدین احسان اوغلو، ایشان رئیس سابق سازمان همکاری اسلامی هستند و گرایشهای اسلامی دارند آیا به نظر شما انتخاب آقای اکملالدین احسان اوغلو از طرف حزب بزرگ سکولار دارای پیام خاصی است؟
■ اگرحوادث و وقایع ترکیه را از منظر جامعهشناسی و سیاسی بخواهیم مورد بررسی قرار دهیم از سالهای ۲۰۰۲-۲۰۰۱ به بعد که حزب عدالت و توسعه به قدرت میرسد باید بگوییم که طولانیترین دوره حضور در قدرت در کشور ترکیه را این حزب تجربه کرده است. این حضور طولانی هم در انتخابات مجلس، و هم در انتخابات شوراها نشان داد که توان رقابت با این حزب توسط سکولارها و کمالیستها وجود ندارد.
░▒▓ علت این ناتوانی برای مقابله با این حزب قدرتمند چیست؟
■ علت آن چند موضوع است: ۱- عملکرد مثبتی که حزب عدالت و توسعه در ساختار اقتصادی ترکیه از خودش به جا گذاشته است. ۲-پیوند دادن خواستههای مذهبی و عقیدتی مردم در عرصه سیاسی. هنر حزب عدالت و توسعه این بود که توانست بین مدرنیت و دستاوردهای آن و این ساختار فکری قدیم پیوند و تعلق خاطر ایجاد کند. امروز مردم در انتخابات احساس میکنند حزب عدالت و توسعه آنها را بیشتر نمایندگی میکند. در انتخابات شوراها با وجود حوادث میدانی و اعتراضاتی که در آنکارا و استانبول شاهد آن بودیم، دیدیم که حزب عدالت و توسعه بیشترین آرای مردمی را از آن خود کرد، داشتن ۴۵ درصد آرا در توزیع جغرافیایی کلیت ترکیه اعم از ترک، کرد، علوی، روشنفکر، اهل تسنن و سکولار به نظر من پایگاه قابل قبول و نشان از یک عملکرد مقبول نزد مردم است. ۳- نمایندگی کردن مردم در تعاملات جهانی و ارتقای منزلت ترکیه که این برای مردم ترکیه تا حدودی قابل قبول است. ترکیه بحرانزده و بدهکار به عنوان بدهکارترین کشور در دهه ۸۰ با تورمهای نجومی، رقم بیکاری بالا، ولی، در حال حاضر ترکیه در بین ۲۰ کشور برتر جهان است و به G۲۰ هم راه پیدا میکند، از طرفی عضو کشورهای OECD میشود. پانزدهمین اقتصاد برتر دنیا میشود در حالیکه دنیا دائماً در حال تجربه یک بحران است، متوسط رشد اقتصاد ۵ درصد برای اقتصاد ترکیه رقمی است که مردم آن را میبینند و مقایسه میکنند، اینها همه دلیل بر ناتوانی تقابل با حزب عدالت و توسعه است.
░▒▓ این اعتقاد وجود دارد که رأی سنتی آقای اردوغان پنجاه به علاوه، یک است. یعنی، در بیشتر انتخابات، حتی، در انتخابات اخیر هم که شورای محلی بود ۴۶ درصد آرا را به دست آورد و نسبت به دوره قبل ۱۲ درصد افزایش داشته، ولی، با توجه به مشکلاتی که بین گولنیستها و اردوغان به وجود آمده بود، این احتمال وجود داشت که این آرا ریزش پیدا کند. علت ریزش نکردن آرا در چیست؟
■ بخشی از آن برمیگردد به اهرم اقتصادی، مصاحبه میدانی من با مردمی که در شرق ترکیه با آنها مواجه میشدم عمدتاً روی بحث اقتصادی متمرکز بود. احساس من این است که آقای رجب طیب اردوغان در بحث اقتصادی عملکرد موفقی از خودش باقی گذاشته و در عین حال، در طول زمان توانست از تمامی میراث گولنها استفاده کند و آنها را تا حدودی خلع سلاح کرد. امروزه، درگیری عبدالله گولن با رجب طیب اردوغان موضوعی نیست که مردم احساس کنند وارد این منازعه خواهند شد. چون رجب طیب اردوغان آن حرفها و آن اندیشهها را به روش بهتر و عملیاتیتر در ساختار ترکیه به کار میگیرد و بیان میکند. روز قبل از انتخابات همه فکر میکردند عدم حمایت گولن و این شکاف میتواند باعث ریزش آرا شود، اما، انتخابات شهرداریها باعث نقض این موضوع شد و در انتخابات ریاستجمهوری هم من شخصا اعتقادم بر این است که جدایی گولنیستها و عبدالله گولن و طرفدارانش خیلی نمیتواند موجب ریزش آرای رجب طیب اردوغان و طرفدارانش شود.
░▒▓ آقای دکتر کمی به بحث کردها بپردازیم، معمولاً، سه نظریه در مورد کردها در ترکیه وجود دارد. کسانی که صد درصد مخالف آنها هستند. این دسته کمالیستها هستند، کسانی که محافظهکارند و کسانی که تاحدودی نقش کردها را پذیرفتهاند و به عنوان یک قومیت رسمی میشناسند. اولاً، که گروه اردوغان در کدام یک از این سه دستهبندی جای میگیرد و آیا اینکه این نقشه صلح پیاده خواهد شد یا خیر؟
■ تاریخ کردها تاریخ پرفراز و نشیبی است. من اگر بخواهم این تقسیمبندی را که جنابعالی در مورد کردها طرح کردید قیاس کنم کاملاً درست و صحیح است، اما، این تقسیمبندیها را باید در محدوده زمانی خودش مقایسه کرد. واقعاً امروز دیگر کمالیستها کمالیستهای قدیم نیستند که بخواهند «پ. ک. ک» را در محیط جنگ سردی از منظر امنیتی یا رویکرد امنیتی تحلیل کنند. دیگر، کردها در اندیشه آنها افرادی ستیزهجو تلقی نمیشوند. آنها پذیرفتهاند که کردها بخشی از ترکیه هستند منتها یک زمانی اینها تندروی کردند که این تندروی منوط به نگرانی آنها از وضع یکپارچگی ترکیه بود. بحثشان این بود که فکر میکردند ترکیه از این ناحیه گزیده خواهد شد یا شاید احساس میکردند راه خشونتآمیز و رویکرد نظامی بهتر پاسخگو خواهد بود، اما، در عمل نتیجهای حاصل نشد. تالی این عملکرد و این تحلیل این بود که عدهای بگویند شما اشتباه میکنید باید به کردها نقش داد، باید به آنها پذیرش داد، باید به جای رویکرد سختافزاری از منظر نرمافزاری با اینها مواجه بشویم. این دیدگاه هم در طول چندین و چند سال آزمایش شده است. تا حدودی سیاست «با دست پس، زدن و با پا پیش کشیدن» را اجرا کردند و این سیاست باعث شده مذاکره و حل این معضل حداقل به شیوه مدنی مطرح شود. اینکه به نتیجه رسیده یا نه، بحث ما نیست چون در مواردی ارتش مداخله کرد و باعث شد که کلیت این روش زیر سؤال برود و پاسخگو نباشد. در مقاطع یکی، دو سال اخیر ما شاهد آن هستیم که رویکرد پذیرش در حال مطرح شدن است. به عبارتی این سیاست مخالف محافظت و پذیرش رویکرد تجربهنگری است که نظام سیاسی ترکیه این دوران را طی کرده تا به امروز و به آن رسید. امروز ترکیه در بحث شناسایی اقلیت پیشقدم میشود. اکثر تحلیلگران بر این باورند که ترکیه در حال اشتباه است چون شکلگیری حکومت خودمختار پنجره جدیدی از نظر امنیتی را برای ترکیه ایجاد خواهد کرد.
░▒▓ به نظر شما این برای ترکیه نقطه ضعف محسوب نمیشود؟ با توجه به اینکه بازخورد سخنان چلیک (رئیس مجلس ترکیه و از اعضای حزب عدالت و توسعه) در مورد استقبال ترکیه از کشور کردستان یک دگراندیشی کامل بود و همین موضوع باعث شد کمالیستها و حزب حرکت ملی ترکیه به شدت در برابر این مسأله واکنش نشان دهند، تا جایی که آقای چلیک هم عقبنشینی کرد، به نظر شما این یک نقطه ضعف برای دولت ترکیه محسوب نمیشود؟
■ اگر از منظر امنیت ملی بخواهیم صحبت کنیم چرا دقیقاً اینگونه است. من خودم شاهد نوعی رفتار متناقض در سیاست خارجه ترکیه نسبت به کردها هستم. در مواردی برای کردهای سوریه بحث منطقه خودمختار را مطرح کردند و ترکیه جزو کشورهایی بود که هشدار داد و گفت این خط قرمز ما است و ما تحمل نمیکنیم، حتی، اگر لازم باشد مداخله نظامی میکنیم، اما، در بحث عراق شما میبینید که به طور مستقیم و غیرمستقیم از این بحث استقبال میکند. درحالیکه این از منظر امنیت ملی وارد شدن به یک فضای جدید است که تنشهای زیادی برای منطقه ایجاد میکند.
░▒▓ به نظر شما این حفره امنیتی فدای منفعت اقتصادی و موقعیت نفتی کردستان میشود؟
■ من شخصا اعتقاد دارم دو سه عامل باعث شده شاهد رویکرد هیجانی و احساسی در سیاست خارجه ترکیه در خصوص اقلیت باشیم: ۱- بحث منافع اقتصادی ۲- بحث انرژی ۳- خصومتهایی که با حکومت نوری مالکی دارند که متأسفانه جنبه نهادی به خودش گرفته است. ترکها متوجه این قضیه نیستند که اگر بحث اقلیت شکل بگیرد و موصل هم به آن متصل شود سرآغاز یک جنگ منطقهای است. به قول محمد حسنین هیکل، بارزانی با اعلام منطقه خودمختار خطای صدام را تکرار میکند و این کاری نیست که محقق شود. ترکها هم در فراسوی این منفعت اقتصادی امروز کارهایی را در اقلیت انجام میدهند که اصولا از سطوح دیپلماتیک و پروتکلهای دیپلماتیک خارج است. عقد قراردادهای اقتصادی بدون مداخله دولت مرکزی، سفرهای رسمی و غیررسمی به اقلیم، سرمایهگذاریها که اصولا نه در ساختارهای فدرالی اینها جایگاهی دارد نه در ساختارهای ملی که این به معنای نقض حاکمیت سیاسی یک دولت ملی است. شاید الان دولتی مثل دولت عراق که چندپاره است و دچار درگیریهای سیاسی با گروههایی مثل داعش، توان مقابله به مثل نداشته باشد، اما، کینهورزی انتقامهایش را در آینده دور نباید نادیده گرفت.
░▒▓ یکی از چالشهای اردوغان نظامیان ترکیه بوده است. در مورد نظامیهای ترکیه باید گفت که سه کودتای خونین کردهاند. زمانی هم که اردوغان به قدرت رسید خود ایشان هم به نوعی توسط نظامیان زندانی بود. نکتهای که وجود دارد آقای اردوغان در سال ۲۰۱۱ بزرگترین مشکلی که در این زمینه وجود داشت را با یک رفراندوم از بین برد و خیلی از این افراد را راهی زندان کرد. اخیراً این افراد آزاد شدهاند؛ درحالیکه اردوغان از محاکمه این افراد به شدت حمایت میکرد، اما، الان از آزادی این افراد حمایت میکند. به نظر شما این چرخش سیاست ناشی از چیست؟
■ تحلیل من این است که اردوغان به خواستهای خودش رسید. او به دنبال خلع سلاح نظامیانی بود که گاه و بیگاه در قدرت مداخله میکردند و یک دیوار آهنی برای خودشان ایجاد کرده بودند. اردوغان تلاش کرد که این دیوار و این سپر را که ارتش برای خودش ایجاد کرده بود در بازنگری قانون اساسی و اصلاحات قانون اساسی از ارتش سلب کند. در آن زمان ارتش چون این امتیاز را از دست میداد تلاش میکرد و دست و پا میزد که بتواند محور را برای خودش نگه دارد، ولی، نظامیهای ترکیه متوجه این نشده بودند که زمان تغییر کرده است. در دهههای ۸۰- ۷۰ میلادی که اینها در حکومت دخالت کردند و حمایت غرب را داشتند فضای متفاوتی وجود داشت که علتش جنگ سرد، ایجاد ثبات سیاسی در داخل به واسطه نگرانی از شکلگیری جریانهای چپ و گروههای کردی بود که آینده روشنی نمیشد برایشان تصور کرد. به این دلایل ارتش در حکومت دخالت میکرد و ارتشیها فکر میکردند که در سالهای بعد از ۲۰۰۰ هم همین شرایط است و اگر ادامه بدهند میتوانند به مقصود خود برسند، ولی، اردوغان توانست از هدف اینها آگاه شود. اولاً، با کشورهای غربی در مورد رفتار غیر دموکراتیک و تالیهای ناشی از این نظامیگری و مداخلهگرایی هماهنگیهایی صورت گرفت. دوم اینکه ساختارهایی را که میتوانست ارتش را محاصره کند در جامعه ترکیه در اختیار گرفت و سوم افکار عمومی را بابت این زیادهخواهی و مداخلهگرایی گذشته که تاریخ سیاهی در افکار عمومی بود برای مردم علنی کرد. امروز که اردوغان به خواسته خودش رسیده حکایت کسی است که از منظر بزرگی کسی را میبخشد. من بر این اعتقادم که اردوغان با آن سختگیری گذشته با بزرگنمایی کودتا سعی بر ایجاد تغییرات در قانون اساسی را داشت و امروز با این اقدام سعی بر دلجویی و جذب نیروهای جدید دارد. مخصوصاً در ترکیه که با ریزش گولنیستها مواجه است. طبیعتا با این ریزش باید ظرفیت جدیدی در جای دیگر ایجاد کند.
░▒▓ اردوغان در خصوص محاکمه نظامیها توپ را به زمین گولنیستها انداخت. آیا با بحث شکلگیری دولت موازی در قوهقضائیه این کشور، وی قصد پوشش فساد دولتش را داشت؟
■ در عرصه سیاست طبیعتا نخبگان سعی میکنند در بعضی مواقع بحرانها را با بحران پاسخ دهند و حرکتها و اقداماتی را که میتوانند پیامد اجتماعی یا سیاسی داشته باشند با یک حرکت سیاسی یا موازی در حوزه دیگر خنثی کند یا تحتالشعاع قرار بدهد. من شخصا معتقدم که رجب طیب اردوغان در عرصه سیاسی ترکیه بازیگر ماهری است که از این فضاها نهایت استفاده را میکند. او به خوبی میداند که به چه نحوی در داووس میز سخنرانی را ترک کند و اسلامگرایان را به استقبال خودش در فرودگاه بکشد. همان آدم میداند به چه نحوی در خصوص حادثه کشتی ماوی مرمره با اسرائیلیها مذاکره کند و همین آدم به خوبی میداند که از این اهرمها چگونه برای مذاکره با غرب استفاده کند.
░▒▓ بحثهای ایدئولوژیک هم که از سوی ایشان مطرح میشود در واقع، فدای دیدگاه پراگماتیستی میشود؟
■ تجربهای که من از رجب طیب اردوغان در عرصه سیاسی ترکیه میبینم عملگرایی است. تعریفی که او از اسلام ارائه میکند عملگرایانه است. بحث پوشش، در بحث رابطه زن و مرد، در بحث جنبههای اجتماعی دین، در عرصههای خارجی هم همین ویژگی در او کاملاً به چشم میخورد. ما باید ببینیم که در حقیقت، اردوغان به چند مسأله توجه دارد؟ ۱- به بقای حزب عدالت و توسعه در ساختار سیاسی ترکیه که در خیلی از جاها این را با محوریت خودش تعریف کرده است و در خیلی از جاها هم جنبه کاریزماتیک به خودش میگیرد، ۲- بحث حل و فصل مشکلات حزب عدالت و توسعه در رابطه با سایر احزاب از منظر عملگرایی، در بحث ارتش، در بحث اسرائیل، در بحث امریکا، در بحث کردها، در بحث رابطه با اتحادیه اروپا.
░▒▓ آیا این به اقتدارگرایی اردوغان ختم نخواهد شد؟
■ در ترکیه یکی از موضوعاتی که حضور رجب طیب اردوغان به آن دامن زده نگرانی از اقتدارگرایی است که یک زمانی کشورهای غربی بر آن تأکید داشتند و امروز جامعه داخل ترکیه خیلی روی آن متمرکز شدهاند. من شخصا این اقتدارگرایی اردوغان را در اعمال حرکات و رفتارهای سیاسیاش هم شاهدم، اما، بر این باورم که این اقتدارگرایی بیشتر سازنده است تا مخرب. تجربه حضور اردوغان از سالهای ۲۰۰۱ تا حال حاضر در پست نخستوزیری و در صورت موفقیت در عرصه ریاستجمهوری احتمالاً، باید بگوییم که تا سال ۲۰۲۴ رجب طیب اردوغان جزو چهرههای کلیدی و تأثیرگذار ترکیه خواهد بود. بر این باورم که شکافهای سیاسی و اجتماعی که در ترکیه وجود دارد و تجزیه و تحلیل انتخابات شوراها نشاندهنده این است که رجب طیب اردوغان پیروز انتخابات خواهد بود. به عبارتی ما در ترکیه شاهد یک اردوغان جدیدی هستیم. به عبارتی دورهای شروع میشود که باید از آن تحت عنوان اردوغانیسم نام برد و استفاده از این واژه را از این جهت مطرح میکنم که ویژگیهای شخصیتی، خصلت سازمانی، دیدگاه منسجم که در حوزههای مختلف از خودش بروز میدهد بعد از انتخابات ریاستجمهوری در حقیقت، اردوغان را در ترکیه به شیوه نهادینهتری باید شاهد بود. اردوغان برخلاف دیگران توانست یک سبک زندگی محافظهکارانه را در جامعه ترکیه به وجود بیاورد و این سبک جدید بعد از اینکه ایشان رئیسجمهور شد میتواند تداوم داشته باشد یا اتفاقی که با خروج اوزال از حزب برای آکبولوت و مسعود ییلماز پیش آمد یا بلایی که بعد از خروج دمیرل از حزبش به وجود آمد آیا برای حزب عدالت و توسعه هم اتفاق خواهد افتاد؟ اردوغان میتواند در عین ریاستجمهوری رهبری حزبش را مقتدرانه پیش ببرد.
░▒▓ به لحاظ قانونی که نمیتواند. به نظر شما جانشین مناسبی دارد یا خیر؟
■ انتظار این است، بعد از ریاستجمهوری یک چهره مناسبتر با فرصت بیشتر جایگزین شود. گزینهای که الان از نظر سابقه و تشکیلاتی و دوستی شاهدش هستیم عبدالله گل است، اما، این را باید در صحنه عمل مشاهده کرد که آیا آقای عبدالله گل بعد از خروج از ریاستجمهوری این علاقه و اشتیاق را برای حضور در حزب AKP خواهد داشت یا خیر؟
░▒▓ بهلحاظ شخصیتی این قابلیت را خواهند داشت که جایگزین شخص قدرتمندی مثل اردوغان بشوند؟
■ طبیعتا در سایه اردوغان قرار خواهد گرفت و همینگونه که امروز به عنوان رئیسجمهور در سایه نخستوزیر قرار دارد فردا هم اگر اردوغان به قدرت برسد مطمئنا تحتالشعاع جایگاه و شخصیت وی قرار خواهد گرفت.
▀▄█▌ ▀▄█▌ موفقیت اقتصادی اردوغان
علی سرمی، استراتژیست بخش خصوصی و کارشناس شناخته شده توسعه در ترکیه/ منبع: Ekurd.net
■ با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری ترکیه، تحلیلگران سناریوهای مختلفی را برای رقابتهای انتخاباتی پیشبینی کردند. این نخستین بار در تاریخ جمهوری ترکیه است که رئیسجمهوری با رأی مستقیم مردم انتخاب میشود، نه با رأی پارلمان.
■ به احتمال زیاد اردوغان با پیروزی در این انتخابات نخستین رئیسجمهوری منتخب مردم ترکیه خواهد بود و یک دوره پنج ساله ریاستجمهوری را تجربه خواهد کرد. با توجه به پیروزی ۴۵ درصدی حزب او در انتخابات محلی اخیر، اردوغان فقط به اکثریت آرا نیاز دارد تا در این رقابت برنده شود.
■ اما مهمترین حزب اپوزیسیون یعنی، حزب جمهوریخواه خلق ترکیه و حزب حرکت ملی به توافق رسیدند تا اکملالدین احسان اغلو، دبیر کل سابق سازمان همکاریهای اسلامی را به عنوان نامزد مشترک خود برای این انتخابات معرفی کنند. آیا این موضوع میتواند شرایط را برای اردوغان دشوار سازد؟ من اینطور فکر نمیکنم!
■ احسان اغلو یک دانشگاهی فرهیخته، از طرفداران گفتوگوی تمدنها و دیپلماتی شناخته شده در بین خواص است. او از اعضای چندین نهاد بینالمللی، شورای علمی، هیأت استادان مشاور دانشگاهها، موسسات و از اعضای تحریریه چندین نشریه در کشورهای اسلامی و غربی است. وی چندین کتاب، مقاله و تحقیق به زبانهای ترکی، انگلیسی و عربی در زمینه علوم، تاریخ علم، فرهنگ اسلامی، فرهنگ ترکی، روابط بین جهان اسلام و جهان غرب و روابط ترکها با اعراب به رشته تحریر در آورده است که برخی از آنها به چندین زبان ترجمه شدهاند، اما، آیا عموم مردم ترکیه از چنین جایگاه موفقی آگاهی دارند؟ من چنین فکر نمیکنم!
■ مجله اکونومیست نوشته است که رجب طیب اردوغان مهمترین رهبر ترکیه از زمان مصطفی کمال آتاترک، بنیانگذار جمهوری ترکیه بوده است. از زمانی که حزب عدالت و توسعه او در اواخر سال ۲۰۰۲ روی کار آمد، میانگین رشد تولید ناخالص داخلی ترکیه در هر سال بیش از پنج درصد بوده است.
■ علاوه بر این دولت او اصلاحات لازم برای آغاز مذاکرات الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۵ را انجام داد، اقدامی که ۴۰ سال بود از آن دوری میشد. اردوغان در زمینه حل مسائل میلیونها کرد بیش از اسلاف خود تلاش کرد. راز اردوغان در حمایت از حامیان و رأی دهندگانش در برابر همه سختیها یکی از دستاوردهای مهم اوست که به سبک سیاسی و تاکتیکهای او مربوط است.
■ فعالیت ۱۲ ساله او به عنوان نخست وزیر منجر به آن شد که وضعیت اقتصادی ترکیه به طرز محسوسی بهبود یابد و کشور تا حدود زیادی از بحران اقتصادی جهانی در امان بماند. اردوغان توانست خدمات اجتماعی در حوزههایی چون بهداشت و آموزش را ارتقا دهد. او چندین پروژه عظیم زیرساختها را به مرحله اجرا در آورد که از جمله آنها میتوان به قطار زیرزمینی زیر بوسفور اشاره کرد. با وجود اینکه الگوی رشد اقتصادی حزب عدالت و توسعه بر پایه ساخت و سازهای عظیمی است که از بدهیهای خارجی تأمین مالی میشوند، اما، هنوز اوضاع از روزی که اردوغان روی کار آمد، خیلی بهتر است. بحث فقط بر سر منافع مادی که اردوغان برای کشور به همراه آورد، نیست. مهمتر از آن، این است که اردوغان به رایدهندگانش اعتمادبه نفس و اعتبار بخشید. اردوغان در همدردی با گروههای محافظهکار شهری که پیشینه خانوادگی روستانشین داشتند، بسیار موفق بود. آیا فرد دیگری میتواند چنین کاری انجام دهد؟ من اینطور فکر نمیکنم!
■ پرسش حساسی کنونی این است که در چنین شرایطی که عموم مردم اردوغان را به عنوان رهبری موفق میشناسند، آیا ممکن است بتوان او را به چالش کشید؟ اینطور فکر نمیکنم! با رهبری حزب عدالت و توسعه، ترکیه به یکی از ۱۷ اقتصاد قدرتمند جهان تبدیل شد. رشد اقتصادی ترکیه، رشد قشر متوسط را در پی داشت. اگر بخواهیم بحران سیاسی جاری در ترکیه را درک کنیم، لازم است بر این واقعیت تمرکز کنیم که قشر متوسط واقعی ترکیه با تلاشهای حزب عدالت و توسعه ایجاد شد. بیشک قشر متوسط هم میخواهد اردوغان در قدرت باشد و اصلاحاتی را که در ترکیه رقم زد ادامه دهد و شاید در سال ۲۰۱۹ نیز دوره دیگری را شروع کند. پیشبینی این واقعیت بسیار آسان است که دوره ریاستجمهوری اردوغان در چانکایا به زودی آغاز خواهد شد. سایر گزینهها تنها بحثهایی رویاپردازانه است که توسط گروههای مخالف اردوغان مطرح میشوند.
■ البته، بازارها و سرمایهگذاران هیچگونه نگرانی در رابطه با تغییر نحوه انتخاب رئیسجمهوری یا انتخابات پیش رو ندارند چون ترکیه توانسته است در چهار ماه نخست سال ۲۰۱۴ معادل ۱/۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری مستقیم خارجی جذب کند که این رقم نسبت به مدت مشابه سال قبل ۴۶ درصد افزایش نشان داده است. به رغم خطرات ژئوپلیتیک جاری، این کشور هنوز میتواند در حدود ۱۶ تا ۲۰ میلیارد دلار دیگر سرمایهگذاری مستقیم خارجی جذب کند. بر اساس آمار منتشره توسط بورس استانبول، معاملات خرید سرمایهگذاران خارجی در ماه مارس در بورس استانبول بالغ بر ۶۸۰ میلیون دلار بوده است. این رقم تقریباً، معادل کل آمار فروش سال ۲۰۱۳ بوده است.
■ میانگین رشد سالانه بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۳ تقریباً، ۵ درصد بوده است. اقتصاد ترکیه در سال ۲۰۱۳ معادل ۴ درصد و در فصل نخست سال ۲۰۱۴ برابر با ۳/۴ درصد رشد کرده است. میزان استفاده صنعت از ظرفیتها در ماه مه ۲۰۱۴ به ۴/۷۴ درصد رسید. شاخص تولیدات صنعتی در مقایسه با سال قبل با ۶/۴ درصد افزایش به ۵/۱۲۰ در ماه آوریل ۲۰۱۴ رسید. این رقم در سال ۲۰۱۰ در حد تنها ۱۰۰ بوده است. ارزش لیر ترکیه در ماه مه ۲۰۱۴ تا ۱/۲ درصد افزایش یافت. در ماه آوریل سال میلادی جاری، صادرات ترکیه افزایشی ۹/۷ درصدی را نسبت به مدت مشابه سال قبل تجربه کرد و به ۵/۱۳ میلیارد دلار بالغ شد. در همین مدت واردات با کاهش ۵/۹ درصدی به ۶/۲۰ میلیارد دلار رسید. به بیان دیگر برای سرمایهگذاران عمده، نخست وزیر رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری بعدی خواهد بود، حتی، اگر برخی توهم بیثباتی ترکیه را در سر دارند. واقعیت این است که آمار اقتصادی نشاندهنده قابل اعتماد بودن و با ثبات بودن ترکیهاند.
▀▄█▌ ▀▄█▌ «نان»؛ شعار اکملالدین اوغلو
گولو توموشتکین در Daily Sabah
■ «اکملالدین احساناغلو»، رئیس سابق سازمان همکاری کشورهای اسلامی نامزد مشترک ۱۰ حزب (که شامل دو اپوزیسیون بزرگ این کشور هم میشود) از برنامههای خود رونمایی کرد.
■ او که با شعار «اکملالدین برای نان» در نخستین کنفرانس خبری خود حضور پیدا کرده بود، بخشی از سخنان خود را به انتقاد از دولت رجب طیب اردوغان اختصاص داد.
■ او ضمن انتقاد از برنامههای رجب طیب اردوغان درخصوص بیش از ۱۰ سال حاکمیت حزب عدالت و توسعه گفت: ترکیه در نقطه سیاهی ایستاده است؛ در حالی که تعداد مردم فقیر روز به روز در حال افزایش است. در سطح شهر خودروهای لوکس در حال تردد هستند و همین خودروها اجازه نمیدهند چهره واقعی شهر دیده شود؛ درحالیکه در جای جای این شهر (استانبول) و کشور فقیران زیادی وجود دارد. او افزود: «کسی که مسؤول این وضع است، شخص نخستوزیر است. او از این وضعیت سود میبرد و خواستار باقی ماندن امور بر همین منوال است».
■ او در ادامه ضمن انتقاد از سیاستهای حاکم در دولت مدعی میشود: «هر جا میروم، با مردمی روبهرو میشوم که از کارتهای اعتباری خالیشان گلهمندند. آنها میگویند با افزایش نرخ سود مدام در حال بدهکارتر شدن هستند».
■ احساناغلو در سخنانی ضمن نقد سیاستهای بانکی اردوغان گفت که رئیسجمهوری در این کشور قدرت تغییر در سیاستهای مالی را ندارد؛ اما، میتواند با استفاده از موقعیت خود با آنها همکاری کند و در جهت رفع مشکلات بکوشد. او گفت: «رئیسجمهوری در این کشور راه نمیسازد، بلکه راه نشان میدهد».
■ اکملالدین احساناغلو در این خصوص اضافه کرد: راه ناهموار است. فاصله بین فقرا و اغنیا بیشتر شده است. ترکیه باید در این زمینه متعهد شود که این فاصله را کاهش دهد و بدون توجه به نگرش حزبی، مشکلات مردم ترکیه را رفع و رجوع کند.
■ او پیش از این، نیز اعلام کرده بود که نامزدی مستقل است و در این زمینه تأکید کرده بود: «من نامزد همه مردم هستم. به هیچ حزبی تعلق خاطر ندارم؛ اما، از حمایت همه تکنوکراتها و بوروکراتها در احزابی که از من پشتیبانی کردهاند، برخوردار هستم». حزب جمهوری خلق ترکیه که جزو سوسیالیستهای میانه به حساب میآید، از بزرگترین حامیان اکملالدین احساناغلو است که بارها انتقاد خود را از سیاستهای بانکی اردوغان اعلام کرده بود.
■ دیگر حزب حامی وی، حزب حرکت ملی (MHP) است که از احزاب ناسیونالیست به حساب میآید. این دو حزب نزدیک به دو ماه پیش از نامزدی اکملالدین احساناغلو حمایت خود را اعلام کردند.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم