برداشت از باشگاه اقتصاددانان؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
■ منافع میزبانی رقابتهای بزرگ ورزشی همچون جام جهانی فوتبال و بازیهای المپیک برای کشور میزبان چیست؟ آیا ورود دهها هزار ورزشکار و توریست به کشور میزبان طی برگزاری رقابتهای ورزشی تنها دستاورد اقتصادی برای این کشورها به شمار میرود یا منافع اقتصادی رویدادهای بزرگ ورزشی فراتر از مسأله رونق گردشگری در روزها و هفتههای خاص است؟ برخی اقتصاددانان در پاسخ به چنین پرسشهایی با استناد به برخی پژوهشها از اثر مثبت میزبانی رویدادهای بزرگ ورزشی بر صادرات ملی کشور میزبان خبر میدهند، به طوری که تجارت کشورهای میزبان مسابقات جام جهانی و المپیک معمولاً، حدود ۳۰ درصد افزایش مییابد و، حتی، میتواند باعث آزادسازی تجاری شود.
■ در مقابل، دسته دیگری از پژوهشگران اقتصادی بر این باورند که آثار اقتصادی محدود است، چرا که، این رویدادهای بزرگ، درصد کوچکی از تولید ناخالص داخلی را در برمی گیرند و مزایای آنها غالباً قابل توجه نیست. مشروح این پاسخها همراه مطلبی درباره «کاربرد نظریه بازیها در رقابتهای فوتبال» را در پرونده امروز باشگاه اقتصاددانان پیش رو دارید.
▀▄█ دستاوردهای اقتصادی میزبانی محدود است؟
نورو اف. کِمپوس؛ استاد اقتصاد دانشگاه برونل
■ شور و نشاط جام جهانی ۲۰۱۴ همه دنیا را فرا گرفته است. در این نوشته آوردهایم که در کنار بزمهای فراوان این جام، اعتراضهای بسیاری نیز که ناشی از سوء مدیریت گسترده و منافع اقتصادی محدود میزبانی جام است، وجود خواهد داشت.
■ ممکن است ورزشگاهها آماده باشند، اما، بسیاری از زیرساختهای برنامهریزی شده به حال خود رها شدهاند.
■ البته، رانتخواهی ممکن است یکی از دلایلی باشد که ملتها پیشنهاد میزبانی جام جهانی را میدهند. از آنجایی که بازسازی زیرساختهای حملونقل در کشورهای فقیر در اولویت قرار دارد، جامعه بینالملل باید تلاش کند فساد را فروبنشاند تا کشورهای فقیر بتوانند به میزبانی رویدادهای مهمی همچون جام جهانی ادامه دهند. در واقع، فوتبال به خانه خود برگشته است. برزیل منزلگاه معنوی بازیهای زیبا و تنها کشوری است که در همه ۲۰ دوره رقابتهای جام جهانی حضور داشته است، پنج بار جام را برده است و تنها کشوری است که خارج از خانه برنده جام بوده است. مردم برزیل فوتبال را میپرستند.
■ هرچند برخلاف جامهای دیگر، این بار اعتراضهایی نیز وجود دارد. این اعتراضها در نتیجه، سوء مدیریتی است که آمادهسازی زیرساختها را به تعویق انداخته است. منافع اقتصادی ناچیزی که از طریق میزبانی جام جهانی حاصل خواهد شد نیز دلیل دیگری برای این نارضایتیها است.
░▒▓ چرا کشورها برای میزبانی با یکدیگر رقابت میکنند؟
■ هزینهها، سودآوری و محبوبیت رویدادهای بزرگی مانند بازیهای المپیک و جام جهانی به شکل گستردهای، به لطف جهانی شدن، در سه دهه اخیر سر به فلک کشیده است. آیا چنین رویدادهایی منافعی برای میزبان در پی دارد؟ پاسخی که با ادبیات علمی میتوان به این سؤال داد این است که آثار اقتصادی محدود است. این رویدادهای بزرگ درصد کوچکی از تولید ناخالص داخلی (GDP) را در بر میگیرند و مزایای آنها غالباً قابل توجه نیست.
■ اگر مزایای این رویدادها غالباً غیرمستقیم باشند چطور؟ رز و اشپیگل (۲۰۱۱) توجیه اقتصادی المپیک را اینگونه مطرح میکنند: «کشورهایی که میزبان بودهاند افزایش بالای ۲۰ درصد را در صادرات خود داشتهاند. رویدادهای بزرگ دیگری مانند جام جهانی نیز آثار مثبت گستردهای دارند». جالب اینجا است که این منافع، منحصر به کشورهایی که میزبان هستند نمیشود، بلکه همه آنهایی که پیشنهاد میزبانی را ارائه دادهاند نیز سودی خواهند برد.
■ بروکنر و پاپا (۲۰۱۱) تفاوتهای قابل توجهی را میان رقابتهای المپیک، جام جهانی و نمایشگاههای بینالمللی پیدا کردهاند. بر اساس یافتههای آنها، کشورهایی که میزبانی نمایشگاههای بینالمللی را بر عهده گرفتند «پیش از میزبانی رویداد، افزایش قابل توجهی را در رشد سرانه واقعی تولید ناخالص داخلی داشتهاند، اما، این اثر در مقایسه با المپیک، کوچک و موقتی است. از سوی دیگر، میزبانی جام جهانی، آثاری منفی روی افزایش تولید به جا میگذارد و فقط موجب افزایش هزینههای دولت میشود».
■ اگر جام جهانی از نظر سلامت روانی (یا شادمانی) منفعت داشته باشد چطور؟ کاوتسوس و زمانسکی (۲۰۱۰) موفقیتهای تیمهای ملی در المپیکهای تابستانی، جام جهانی و جامهای اروپایی را مورد بررسی قرار دادهاند.
■ آنها دریافتند که پیروزی در این رقابتها آثار قابل توجهی روی سلامت روانی ندارد. همچنین، آنها اظهار میکنند که میزبانی رویدادهای بزرگ (بویژه رقابتهای فوتبال) افزایشی موقتی در شادمانی به دنبال دارد.
░▒▓ اقتصاد سیاسی جام جهانی
■ بعد از تقریباً، دو دهه ثبات در اقتصاد کلان، اصلاحات، دموکراسی و کاهش نابرابری درآمدی، عدهای گمان میکنند که برزیل تغییر کرده است. البته، اعتراضات سیاسی ژوئن ۲۰۱۳ غیرمنتظره بود. من هشدار داده بودم که این اعتراضها «ممکن است ادامه یابند» و اکنون، این اعتراضها ادامه پیدا کردهاند، اما، کمتر به دلایل آنها اشاره شده است؛ آنها به سوء مدیریت و فسادی که به وسیله مقامات برزیلی و فیفا جام جهانی را در بر گرفته است معترض هستند. بعد از به دست آوردن حق میزبانی، دولت طرحهایی را برای استادیومها و مجموعهای از پروژههای زیربنایی وابسته ارائه میدهد تا مقررات فیفا را عملی کند (هتلها، فرودگاهها، حملونقل عمومی، اقدامات امنیتی عمومی و غیره). دولت برزیل تاکنون، اطلاعات مربوط به پیشرفت پروژهها را با تأخیر منتشر کرده است و در مورد هزینهها نیز غالب آمار و ارقام ارائه شده تنها مربوط به امور مقدماتی پروژهها میشوند.
■ یک ماه پیش از آغاز مسابقات فوتبال، روزنامه برزیلی فولا دو سائوپائولو (Folha de Sao Paulo)، نتایج ارزیابی خود را از ۱۲ شهر میزبان جام جهانی منتشر کرد. استادیومها، حملونقل شهری، حملونقل بینالملل، امنیت عمومی و پروژههای ارتباط از راه دور به چهار گروه «تکمیل شده»، «تکمیل نشده، اما، برای جام جهانی آماده خواهند شد»، « بعد از جام جهانی آماده خواهند شد» و «رها شده» طبقهبندی شدند.
■ هر چند قرار بود اکثر استادیومهای مورد نظر (۹ مورد از ۱۲ مورد) تکمیل شود، اما، سهم پروژههای «تکمیل شده» از ۷۰ درصد برای امنیت عمومی تا ۵۰ درصد برای حمل و نقل بینالملل و ارتباط از راه دور، و در نهایت، مقدار اندک ۱۰ درصدی برای حملونقل شهری متغیر است.
■ دولت گزارشی شفاف از روند پیشرفت پروژهها و هزینههای آن ارائه نداده است. براساس بررسیها، سهم پروژههای «تکمیل شده» در ایالتهایی که مسؤولان آن گزارشهای به موقع و روشنی ارائه ندادهاند، کمتر است.
░▒▓ فقرا میزبان جام؛ اغنیا میزبان المپیک
■ مباحث طرح شده به این معنا نیست که تنها کشورهای ثروتمند باید میزبانی رویدادهای بزرگ را در اختیار داشته باشند. از نظر مزایای بالقوه اقتصادی، تفاوتی اساسی میان بازیهای المپیک و جام جهانی وجود دارد؛ اولی به شهر میزبان اعطا شده است و دومی به کشور میزبان.
■ بر این اساس، چرا کشورهای فقیر باید جام جهانی را میزبانی کنند و کشورهای ثروتمند المپیک را؟ از آنجایی که در حال حاضر فیفا حداقل به هشت شهر میزبان نیاز دارد، تکمیل زیرساختها مورد انتظار است. تحقیق اخیر نشان میدهد که بازسازی زیرساختهای حملونقل در کشورهای فقیر در اولویت امور قرار دارد.
■ با حمایتهای جامعه بینالملل، برنامهریزی دقیق (شامل جوامع محلی)، شفافسازی و مبارزه با فساد، با استفاده از کمکهای خارجی میتوان پروژههای زیرساختی مورد نیاز را به سرانجام، رساند.
▀▄█ دلایل جذابیت میزبانی جام جهانی؛ میزبانی یک واقعه ورزشی بزرگ در عمل با آزادسازی تجاری مرتبط است
اندرو کی رُز؛ استاد اقتصاد دانشگاه برکلی
■ میزبانی مسابقات ورزشی بزرگ مثل بازیهای جام جهانی یا المپیک بسیار پرهزینه است و به نظر نمیرسد منافع مشخصی برای کشور میزبان داشته باشد، اما، این مقاله شواهدی ارائه میکند مبنی بر اینکه میزبانی چنین مسابقاتی میتواند اثری مثبت بر صادرات ملی کشور میزبان داشته باشد، به طوری که تجارت کشورهای میزبان مسابقات المپیک معمولاً، حدود ۳۰ درصد افزایش مییابد. به عبارت دیگر، میزبانی مسابقات المپیک یا جام جهانی میتواند باعث آزادسازی تجاری شود.
■ اقتصاددانان معمولاً، استدلالها در مورد تهیه و تدارک زیرساختها برای وقایع ورزشی را زیر سؤال میبرند. ارگانهایی که تاسیس زیرساختهای عظیم ورزشی یا اجرای مسابقات بزرگ را تأیید میکنند، معمولاً، از روی سادگی یا منافع شخصی این کار را انجام میدهند.
■ این گونه وقایع در عمل بسیار گران تمام میشوند؛ مثلاً، وقتی لندن حق میزبانی المپیک ۲۰۱۲ را در سال ۲۰۰۵ به دست آورد، هزینه برگزاری مسابقات ۵/۵ میلیارد دلار برآورد شده بود، اما، چند سال بعد پیش از شروع مسابقات این مبلغ ۳ برابر شد. چنین هزینههایی نه با درآمدهای به دست آمده در طول مسابقات جبران میشود و نه با زیرساختها و تأسیسات عظیمی که بعد از آن بر جای میماند (مثلاً آیا ممکن است لندن بار دیگر به پیست دوچرخهسواری جدید خود نیاز پیدا کند؟).
■ مراسم افتتاحیه المپیک ۲۰۰۸ چین در حالی حداقل ۱۰۰ میلیون دلار هزینه داشت که حدود ۱۰۰ میلیون چینی با درآمد کمتر از یک دلار در روز زندگی میکردند. آیا در این شرایط استفاده از خزانه عمومی به صلاح است؟
■ شاید اینطور باشد؛ تردید اقتصاددانان حرفهای را مردم و سیاستمداران کمتر قبول دارند و معمولاً، در مورد چنین وقایعی کاملاً به وجد میآیند. شاید اقتصاد به طور کلی، برخی مزیتهای بالقوه در این مسابقات بزرگ را نادیده میگیرند. در مقالهای که اینجانب همراه با مارک اشپیگل نوشتهام، با تمرکز بر تجارت جهانی نگاه تازهای به اثرات اقتصادی مسابقات بزرگ ورزشی مانند المپیک و جام جهانی داشتهایم.
■ ما با استفاده از انواع مدلهای تجاری، نشان میدهیم که میزبانی یک مسابقه بزرگ ورزشی مانند جام جهانی یا المپیک تأثیر مثبتی بر صادرات ملی کشور میزبان دارد. طبق آمار، این اثر مثبت بسیار بزرگ و دائمی است، به طوری که کشور میزبان شاهد افزایش ۳۰ درصدی تجارت خود خواهد بود. چنین اثری میتواند هزینههای هنگفت میزبانی را تا حد زیادی جبران کند.
■ چرا میزبانی یک واقعه ورزشی بزرگ با حجم بالای تجارت همراه است؟ مطمئناً دلیل این افزایش آنطور که کمیته بینالمللی المپیک ادعا میکند، این نیست که کشور میزبان توریستهای بیشتری میپذیرد یا به مدت چند هفته روی صفحات تلویزیون سراسر دنیا ظاهر میشود.
■ به نظر میرسد میزبانی یک واقعه ورزشی بزرگ در عمل با آزادسازی تجاری مرتبط است. در ژوئیه ۲۰۰۱ میزبانی مسابقات المپیک ۲۰۰۸ به پکن واگذار شد.
■ دو ماه پس از آن، چین توانست مذاکرات با سازمان تجارت جهانی را به سرانجام، برساند و بنا بر این، تعهد خود به آزادسازی تجاری را رسمی کرد. این اتفاق به صورت تصادفی رخ نداده است.
■ میزبانی مسابقات ۱۹۶۰ در سال ۱۹۵۵ به رم واگذار شد و همان سال ایتالیا روند آزادسازی خرید و فروش ارز را شروع کرد، به سازمان ملل پیوست و از همه مهمتر مذاکراتی را آغاز کرد که دو سال بعد به انعقاد «عهدنامه رم» و ایجاد «جامعه اقتصادی اروپا» منجر شد. مسابقات ۱۹۶۴ توکیو با ورود ژاپن به صندوق بینالمللی پول (IMF) و سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) همزمان شد. بارسلونا در سال ۱۹۸۶ میزبانی مسابقات ۱۹۹۲ را به دست آورد و همان سال اسپانیا توانست به جامعه اقتصادی اروپا (EEC) بپیوندد. تصمیم واگذاری میزبانی به کره در سال ۱۹۸۸ با آزادسازی سیاسی این کشور همزمان شد.
■ این رابطه متقابل فراتر از مسابقات المپیک است و مسابقات جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک با آزادسازی تجاری این کشور و ورود آن به توافقنامه عمومی در مورد تعرفهها و تجارت (GAAT) همزمان شد.
■ به نظر میرسد، تلاشهای ناموفق برای میزبانی مسابقات المپیک نیز بر میزان تجارت اثر دارد. یعنی، اثر المپیک بر تجارت را میتوان به پیامی که آن کشور هنگام تلاش برای گرفتن میزبانی میفرستد نسبت داد، نه اقدامات آن کشور هنگام برگزاری مسابقات. کشوری که تمایل دارد تجارت خود را آزاد کند، این پیام را با تلاش برای میزبانی مسابقات بزرگ ورزشی ارسال میکند. این کشورها در راستای تلاشهای خود، سرمایهگذاریهای تجاری بیشتری میکنند و مهمتر از آن، جوی سیاسی ایجاد میکنند که بر اساس آن عقبگرد از آزادسازی یا میزبانی مسابقات کار بسیار سختی خواهد بود.
■ آزادسازی تجاری در مقیاس وسیع، درست مثل مسابقات ورزشی بزرگ، وقایع پرهزینهای هستند که بسیار به چشم میآیند و در یک دوره زمانی طول میکشند. هزینههای میزبانی یک واقعه ورزشی بزرگ توسط بخشهایی از اقتصاد یک کشور ایجاد میشوند که بیشترین نفع را از آزادسازی تجاری میبرند. این همترازی هزینهها و منافع باعث میشود وقایع بزرگ ورزشی به پیام تأثیرگذار آزادسازی تبدیل شوند.
■ انگیزه میزبان شدن برای وقایع بزرگ ورزشی مثل المپیک برای اقتصاددانان غیرقابل درک به نظر میرسد.
■ به صورت منطقی، منافع اقتصادی خالص هم معمولاً، کم و شاید، حتی، منفی باشد؛ بررسی ادعاها در مورد منافع غیراقتصادی هم مشکل است. با این حال، در عمل کشورها برای به دست آوردن حق میزبانی چنین مسابقاتی به شدت با هم رقابت میکنند. چرا؟ تحقیقات اخیر ما به یک توضیح بالقوه رسیده است؛ کشورهایی که میزبانی مسابقات المپیک را به دست میآورند، با افزایش دائمی میزان تجارت خود روبهرو میشوند که آن را «اثر المپیک» مینامیم. این افزایش را میتوانیم در میزبانی دیگر وقایع بزرگ مانند جام جهانی و نمایشگاههای جهانی مشاهده کنیم، اما، در حالی که میزبانی یک واقعه بزرگ برای افزایش تجارت کافی است، جزء لازم آن نیست.
■ در عمل، میبینیم کشورهایی که در کسبِ میزبانی به موفقیت نمیرسند هم افزایش حجم تجارت را تجربه میکنند. این نتیجهگیری نشان میدهد «اثر المپیک» بر تجارت از تغییر در اصول اقتصادی ایجاد شده با فعالیتها یا زیرساختهایی که میزبانی مسابقات به همراه داشته، نشأت نمیگیرد.
■ در عوض، یافتههای تجربی ما نشان میدهد تلاش برای به دست آوردن میزبانی المپیک یک پیام مدبرانه پرهزینه است که آزادسازی تجاری آینده را به دنبال دارد.
■ برای کشوری که یک استراتژی توسعه تجارت محور را دنبال میکند، چنین نتیجهای میتواند بسیار جذاب باشد.
▀▄█ کاربرد نظریه بازیها در رقابتهای فوتبال
دمیتری داگایف؛ استاد مدرسه اقتصاد مسکو
■ قانون کسب سهمیه یوفا در لیگهای اروپایی دچار مشکلی ذاتی است. به این معنا که در چارچوب این قانون، امکان وقوع وضعیتی وجود دارد که در آن منفعت یک تیم در باخت است. در واقع، هر قانونی که بر اساس آن، سهمیه لیگ اروپا در شرایطی که برنده جام حذفی قبلاً در لیگ سهمیه دریافت کرده باشد به تیم دوم اختصاص یابد، امکان بروز چنین مسألهای را ایجاد میکند. البته، یوفا در سپتامبر ۲۰۱۳ اعلام کرد که بخشی از قوانین خود را در این زمینه تغییر داده است. مطابق این تغییرات که از ۲۰۱۵ به اجرا در خواهند آمد، تیم دوم جام حذفی تحت هیچ شرایطی سهمیه دریافت نخواهد کرد. به علاوه، این مسأله که «انگیزههای انحرافی» خوانده میشود، محدود به لیگهای داخلی نیست. به طور مثال، قوانین مرتبط با مسابقات انتخابی جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل نیز از مشکل مشابهی رنج میبرد. [زمان نگارش این مقاله پیش از پایان مسابقات انتخابی است. مترجم]
■ قوانین هر تورنمنت ورزشی روابط استراتژیک میان شرکتکنندگان آن را تعریف میکند. در حالت ایدهآل، این قوانین باید به نحوی ساختاردهی شوند که هیچ تیمی نتواند از طریق باخت صعود کند بنا بر این، انگیزهای برای باختن نداشته باشد.
■ البته، طراحی و تدوین این قوانین ممکن است در عمل با غفلت از نتایج زیانبار انگیزههای انحرافی صورت پذیرد. به طور مثال در بیشتر کشورهای اروپا، تعداد تورنمنتهایی که به صعود به لیگهای اروپایی منتهی میشوند بیش از یکی است و معمولاً، تیمهای بالایی جدول لیگ (مسابقات همه-با-همه) به نسبت سهمیه کشور در اروپا، به لیگ قهرمانان و لیگ اروپایی صعود میکنند، در حالی که برنده جام حذفی نیز سهمیه لیگ اروپا را دریافت میکند. البته، اگر برنده جام حذفی پیشتر به لیگ قهرمانان صعود کرده باشد، آنگاه، تیم دوم این جام به لیگ اروپا خواهد رفت.
■ اما، نکته آنجا است که این قوانین امکان انتفاع تیمی خاص از باخت در بازی را به طور کامل از میان نمیبرند.
■ به بیان دیگر، تیم ممکن است با یک باخت استراتژیک به تیم دیگری کمک کند تا به جای لیگ اروپا در لیگ قهرمانان حضور یابد و خود نیز سهمیه لیگ اروپا را دریافت کند. سادهترین حالت از چنین وضعیتی زمانی روی خواهد داد که تیم دوم جام حذفی ترجیح دهد به برنده جام قهرمانی لیگ ببازد تا از این طریق به این تیم در راهیابی به لیگ قهرمانان یاری کرده و برای خود نیز در لیگ اروپایی سهمیه ایجاد کند.
■ این احتمال، با آنکه بسیار اندک است، پرسشی جدی را پیش روی تحلیلگر قرار میدهد که آیا تحت قانونی خاص، امکان انگیزه باخت استراتژیک برای یک تیم وجود خواهد داشت؟
■ تحلیل نظری نشان میدهد که اگر بازتوزیع سهمیهها از طریق مسابقات لیگ میسر باشد، آنگاه، امکان بروز ناسازگاری در انگیزه تیمها نیز ایجاد میشود. به طور مثال، دو تورنمنت متفاوت را در نظر بگیرید که آنها را (ت ۱) و (ت ۲) مینامیم که چهار تیم (الف)، (ب)، (ج) و (د) در هر دوی آنها شرکت دارند. تیمهای نخست هر یک از این دو تورنمنت به مراحل بعدی صعود خواهند کرد. به علاوه، اگر یک تیم به قهرمانی هر دو مسابقات برسد، آنگاه، مطابق قانون تعیینشده، تیم دوم مسابقات (ت۱) سهمیه صعود را دریافت خواهد کرد. حال بر این اساس میتوان وضعیتی را نشان داد که تیم (ب) از باخت برابر (الف) سود خواهد برد.
■ فرض کنید تا پیش از بازی نهایی، تیم (الف) در جایگاه نخست و تیم (ب) در مقام دوم (ت ۱) قرار دارد.
■ در (ت ۲) نیز (الف) در صدر بوده و (ج) جایگاه دوم را به خود اختصاص داده است. حال اگر (ب) در مسابقه نهایی (ت ۲) به تیم (الف) ببازد، آنگاه، (الف) برنده هر دو تورنمنت شده و (ب) نیز به عنوان تیم دوم (ت ۱) صعود خواهد کرد، اما، اگر (ب) مسابقه پایانی خود را با پیروزی پشت سر گذارد، آنگاه، (ج) به جای الف به مقام نخست (ت ۲) میرسد و (الف) و (ج) به عنوان دو تیم اول صعود میکنند. بر این اساس واضح است که نفع (ب) در باخت مقابل (الف) است.
■ چنین شرایطی در مسابقات بینالمللی و دارای تعداد تیمهای بیشتر نیز صادق است و اهمیت قوانین عقلانی را در توزیع سهمیهها نشان میدهد. در واقع، اگر سهمیههای خالی تنها به دارندگان جام (حذفی) اختصاص یابد، آنگاه، انگیزه احتمالی باخت از میان خواهد رفت، زیرا، تنها یک قانون تخصیص سهمیه وجود دارد و جایی برای سهمیه اضافی در نظر گرفته نشده است.
■ بنا بر این، برای پیشگیری از باخت عمدی و خودخواسته تیمها، باید قانون اختصاص سهمیه را به نحوی تعریف کنیم که تمامی سهمیههای خالی به تیمهای مسابقات گروهی (همه با همه) اختصاص یابد.
■ برای مثال، میتوان مسابقات انتخابی جام جهانی برزیل را مورد بررسی دقیقتر قرار داد. در این مسابقات ۵۳ تیم برای کسب ۱۳ سهمیه اروپا به رقابت با یکدیگر میپردازند. این تیمها به هشت گروه ۶ تیمی و یک گروه پنج تیمی تقسیم شدهاند. تیمهای هر گروه دو بازی را به صورت رفت و برگشت در خانه یکدیگر انجام میدهند و برای هر برد ۳، مساوی یک و باخت صفر امتیاز دریافت میکنند.
■ در نهایت، تیمهای نخست هر گروه به صورت مستقیم به جام جهانی میروند. بدترین تیم دوم در میان گروهها از مسابقات کنار گذاشته میشود و سایر تیمهای دوم به صورت حذفی در برابر یکدیگر قرار میگیرند تا برندگان این چهار مسابقه نیز در کنار ۹ تیم نخست مجوز حضور در مرحله نهایی را به دست آورند. بر این اساس، مسأله انگیزه انحرافی زمانی آشکار میشود که به قواعد مرتبط با تعیین بهترین تیمهای دوم دقت کنیم.
■ مطابق این قوانین، در انتخاب بهترین تیمهای دوم گروهها، امتیازات کسب شده در برابر تیمهای اول، سوم، چهارم و پنجم محاسبه میشود و آنگاه، تیمها بر اساس این امتیازات و بدون لحاظ شدن امتیاز مسابقه با تیم آخر رتبهبندی میشوند.
■ به طور مثال، در گروه سی [در زمان نگارش مقاله]، آلمان با ۲۲ امتیاز در صدر قرار دارد و سوئد با ۱۷، اتریش با ۱۴، ایرلند با ۱۱، قزاقستان با ۴ و جزایر فارو بدون امتیاز در جایگاه دوم تا ششم قرار گرفتهاند. حال با فرض اینکه در ادامه مسابقات، اتریش جزایر فارو را ۶ بر صفر ببرد و ۲ امتیاز نیز در مقابل، قزاقستان از دست دهد (مثلاً برد ۴ بر صفر و تساوی صفر-صفر)، اتریش از مساوی در برابر فارو بیش از برد این تیم منفعت خواهد برد.
■ در واقع، با آنکه احتمال بروز چنین شرایطی بسیار اندک است، اما، فرض کنید در ادامه مسابقات جزایر فارو ۱۰ بر صفر قزاقستان را ببرد، اتریش سوئد را مغلوب کند و آلمان نیز در بازی مقابل ایرلند و سوئد پیروز شود. با چنین نتایجی، سوئد با تفاضل گل پس از اتریش قرار خواهد گرفت و در نهایت اگر ایرلند نیز قزاقستان را ببرد، این تیم (قزاقستان) در جایگاه آخر گروه قرار میگیرد. حال در بازی باقیمانده میان اتریش و جزایر فارو، اگر اتریش پیروز شود، باید با دیگر تیمهای دوم گروهها با ۱۴ امتیاز و تفاضل گلی شامل چهار گل مقابل قزاقستان رقابت کند، اما، اگر نتیجه بازی مساوی باشد، آنگاه، جزایر فارو جای قزاقستان را میگیرد و امتیاز و گلهای مسابقه اتریش با آن محاسبه خواهد شد. در این حالت، اتریش همان ۱۴ امتیاز را خواهد داشت، اما، به تفاضل گل این تیم ۶ واحد مرتبط با بازی جزایر فارو افزوده میشود. از این رو، برد اتریش منفعت کمتری از تساوی در برابر جزایر فارو خواهد داشت.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم