فیلوجامعه‌شناسی

مکتب اقتصادی اتریش بر محور مقوله آنتروپورنری

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت از مصاحبه انستیتو میزس با پیتر کلاین؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ آنتروپورنری و زمینه‌های مختلف آن چیست؟
■    پیتر کلاین: اصطلاحات «آنتروپورنر» و «آنتروپورنری» در زمینه‌های مختلفی مورد کاربرد است، از یک طرف، آنتروپورنری اغلب به معنی خود اشتغالی استفاده می‌شود یعنی، آنتروپورنر کسی است که کسب‌وکار کوچکی را شروع یا اجرا می‌کند. ولی، از سوی دیگر، ما واژه «آنتروپورنری» را برای اشاره به چیزی گسترده‌تر یعنی، طرز فکر یا راه و روش اندیشیدن بر مبنای اخبار، خلاقیت و ابتکار به کار می‌بریم. بدیهی است که می‌توان در این مفهوم آنتروپورنر بود بدون این‌که صاحب یک کسب‌وکار کوچک باشیم.
■    در ادبیات دانشگاهی موضوع سردرگم‌کننده‌تر است. در اصل آنتروپورنر به معنی تصمیم‌گیری در احتمالات و تقبل مسؤولیت‌ها است. یعنی، کارآفرینان کسانی هستند که به کسب‌وکار مردم سامان داده و منابع را به محصولاتی با ارزش و خدمات به مصرف‌کنندگان تبدیل می‌کنند که استفاده از آن در این معنا به قرن هجدهم برمی‌گردد. اخیرا، محققان آنتروپورنری را متناسب با فعالیت‌های دقیق یا توابعی از قبیل هوشیاری نسبت به فرصت‌های سود یا معرفی کالا و خدمات یا راه‌های جدیدی برای محصولات و خدمات جدید معرفی کرده‌اند. در متون دانشگاهی من مفهوم توسعه‌یافته مورد کاربرد اقتصاددان امریکایی فرانک نایت و اقتصاددان اتریشی لودویگ فون میزس را که بر قضاوت و تصمیم‌گیری در شرایط عدم قطعیت مبتنی است، به کار می‌برم.

░▒▓ چرا شما فکر می‌کنید فهم آنتروپورنری در درک اقتصاد جایگاه ویژه‌ای دارد؟
■    متأسفانه بیشتر مردم فکر می‌کنند که اقتصاد یک مقوله تخصصی است که شامل مجموعه‌ای از معادلات، اشکال و نمودارها است که برای توصیف تعادل در رفتار بازیگران فرضی به کار می‌رود، اما، اقتصاد در واقع، یک مبحث منطقی و قیاسی علوم انسانی است که عملکرد افراد عینی را که مستلزم پویایی، عدم قابلیت پیش‌بینی و خلاقیت در دنیایی واقعی است بررسی می‌کند. بازار یک فضای ثابت با سازه‌های بی‌جان ریاضی نیست، بلکه فضایی پر از جنب و جوش است که در آن مردم با هم در تعامل و هماهنگی هستند. شرکت‌ها، بازار و صنایع به صورت خودبه‌خودی پدید نیامده‌اند، آن‌ها توسط افراد واقعی و با تقبل مسؤولیت‌ها ایجاد و اداره می‌شوند.
■    این افراد همان کارآفرینان هستند که میزس به نام «نیروی محرک» اقتصاد بازار از آن یاد می‌کند و این از دلایلی است که من از موضعی «اتریشی» به اقتصاد، همواره آنتروپورنر را در خط مقدم و مرکز تولید و مبادله قلمداد می‌کنم نه پس از آن و هم‌چون یک بازیگر اتفاقی که در پس، زمینه محو می‌شود. از این رو، آنتروپورنری به عنوان تصمیمات تعیین‌کننده در شرایط نامطمئن، در قلب اقتصاد بازار قرار دارد.

░▒▓ اینک شما چگونه سه مفهوم آنتروپورنری، رشد اقتصادی و توسعه یک کشور را با هم مرتبط می‌کنید؟
■    اگر ما آنتروپورنری را در معنای گسترده قضاوت تحت عدم قطعیت به کار بریم، در این‌صورت توسعه و رشد اقتصادی نمی‌تواند بدون آنتروپورنری وجود داشته باشد! این کارآفرینان هستند که سرمایه لازم برای رشد بهره‌وری را ایجاد می‌کنند، تولید را در شرکت‌ها و صنایع سازماندهی می‌کنند، با رقابت و همکاری، ایجاد و توزیع کالا و خدمات به مصرف‌کنندگان را در کارآمدترین شیوه منجر می‌شوند.
■     اگر ما از آنتروپورنری به عنوان راه‌اندازی کسب‌وکار کوچک یا کمک‌های مالی سرمایه‌گذاری یاد کنیم، دراین‌صورت داستان پیچیده‌تر خواهد بود.
■     برای اطمینان باید گفت، شرکت‌های کوچک‌تر و جدیدتر اغلب به صورتی نامتناسب مسؤول رشد اشتغال و در برخی از زمینه‌ها، معرف محصولات جدید و فناوری‌های نوین هستند. در عین حال، شرکت‌های بزرگ نیز می‌توانند خلاقانه عمل کرده و با انباشت سرمایه، حتی، در اقتصاد دانش محور امروز، برای دستیابی به دامنه و مقیاس اقتصادی حیاتی تلقی شوند. هر فردی می‌خواهد مسؤول داشتن کسب‌وکار کوچک خود باشد. متأسفانه، شرکت‌های بزرگ به طور معمول در تأمین امنیت برای خود امتیازات سیاسی خاصی قائلند و در برابر رقبا مهارت بیشتری دارند هر چند شرکت‌های کوچک به نحو بهتری این بازی را انجام می‌دهند. در نهایت، ترکیبی از شرکت‌های بزرگ و کوچک، جدید و قدیمی با تکنولوژی بالا و پایین را هم‌چون بهترین راه‌حل برای رشد اقتصادی قلمداد می‌کنم و من به رقابت آزاد در بازار آزاد اولویت می‌دهم.

░▒▓ چه چیزی باعث می‌شود کارآفرینان دنبال ساخت سازمان‌های بزرگ باشند؟ و نقش محیط و فرهنگ آنتروپورنری در این میان چیست؟
■    واضح است که فرهنگ و محیط‌زیست برای موفقیت کارآفرینان حیاتی هستند، با این حال، متأسفانه، توافق کمی در ادبیات تحقیق در مورد مکانیسم دقیق فرهنگ، از جمله تأثیر هنجارهای اجتماعی و اعتقادات بر رفتار اقتصادی وجود دارد. فرهنگ مفهومی کلی است که در آن برای تجربه و خلاقیت، پاداش و در شکست توصیه بر صبر و بردباری است که همگی منجر به نوع ریسک‌پذیری است که برای آنتروپورنری ضروری است. در عین حال، در بسیاری از مثال‌ها تناقض هم وجود دارد به عنوان مثال، کشورهای شمال اروپا، با وصف فرهنگ نسبتاً مساوات‌طلبانه و همگن، هنوز هم بسیار آنتروپورنر هستند.
■    وقتی به یک محیط قانونی و سیاسی می‌آییم، شواهد روشن‌تر می‌شوند. کشورهایی با حقوق تثبیت شده و محکم مالکیت، یک سیستم پولی با عملکرد خوب و مداخله حداقل دولت در اقتصاد، بهترین محیط برای آنتروپورنری و رشد اقتصادی فراهم می‌کنند.
■    برنامه‌ریزان دولتی علاقه شدیدی به کنترل فعالیت‌های کارآفرینان در عرصه مدیریت خرد دارند، هم‌چون هدفمند کردن یارانه‌ها، تحمیل هزینه‌های زیرساختی، مالیات‌بندی و کدهای نظارتی که به نفع یک نوع شرکت یا محل نسبت به دیگران تمام می‌شود. تلاش‌های دیگری نیز برای خوشه‌بندی جغرافیایی یا صنعتی نوآوری وجود دارد و هر کسی تمایل دارد که دره سیلیکون نوینی در کشور خود داشته باشد، اما، منظومه‌های کارآفرینانه‌ای هم‌چون دره سلیکون ثمره نوعی تلاش و انتخاب از پایین به بالا است نه بر عکس، (یک برنامه‌ریز از بالا بخواهد و، سپس، سیلیکون به وجود بیاید!)
■    برای اطمینان و تقویت افراد، تحقیقات دانشگاهی و تاسیس شرکت‌ها در آغاز برای فعالیت‌های آنتروپورنری مهم است، اما، بسیاری از تلاش‌های برنامه‌ریزان دولت برای هدف قرار دادن مناطق یا فعالیت‌های خاص در راستای افزایش آنتروپورنری منجر به شکست است.
■    سیاست‌های محیط‌زیستی دولت‌ها نیز باید شکست را برای کارآفرینان فراهم کند؛ چرا که، هیچ کمک مالی و یارانه برای سرمایه‌گذاری‌های ناموفق یا سیاست‌های پولی و مالی طراحی نشده است و برای تحریک اقتصاد مضر هستند و آن‌ها معمولاً، به تولید حباب‌های مالی و دیگر اشکال تورم در قیمت منجر می‌شوند که در نهایت کارآفرینان را در برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری دچار مشکل خواهد کرد.

░▒▓ چه جنبه‌ای از اقتصاد و جهانی شدن برای کارآفرینان مهم‌تر است؟
■    فکر می‌کنم همه باید اقتصاد پایه را درک کنند و برای این مهم خواندن کتاب اقتصاد در یک درس اثر کلاسیک هنری هزلیت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
■     بسیاری از اصول اقتصادی برای همه قابل درک است، هم‌چون: هیچ چیزی مجانی نیست، منافع و هزینه‌ها باید مقایسه شوند، مبادله داوطلبانه است و سود متقابل است، کنش‌ها اغلب پیامدهای ناخواسته را در پی خواهند داشت و..
■    دانش پایه در مورد جهانی شدن هم‌چون کاهش هزینه ارتباطات و حمل و نقل، تفاوت‌های حقوقی، سیاسی و اجتماعی و آداب و رسوم جوامع مختلف بیش از حد مهم است، اما، فکر نمی‌کنم داشتن دانش نظری عمیق از اقتصاد یا تجارت بین‌الملل پیش نیازی برای آنتروپورنری موفق باشد. شهود و تجربه به طور معمول باارزش‌تر از یادگیری آموزه‌های کتاب هستند (و من این را از موضع یک مدرس دانشگاه می‌گویم).

░▒▓ در انتها چه پیامی در خصوص مزایای آنتروپورنری دارید؟
■    به عنوان مربی فکر می‌کنم که باید به کسانی که کارفرما نیستند هم‌چون سیاستمداران و روزنامه‌نگاران یادآوری کرد که آنتروپورنری نیروی محرک اقتصاد بازار است و این‌که کارآفرینان برای موفقیت باید از حقوق مالکیت، حاکمیت قانون، پول سالم و رقابت آزاد و باز برخوردار باشند.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.