دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ مقدمه
■ در مطلب گذشته، ضمن ارائه یک «مسألهشناسی» سه بعدی، «فرآیندهای» سهگانهای که میتوانند برای حل این مسائل به کار بیفتند را ترسیم کردیم، و سپس به اتکاء آن مسألهشناسی و فرآیندشناسی، نحوی «آیندهشناسی» را ترسیم کردیم.
■ در بخش مسألهشناسی، سه خوشه مسأله را گوشزد کردیم:
۱. تعمیق نابرابری بین بیسرمایهها و سرمایهگذاران ؛
۲. فراغت بدون خلاقیت؛
۳. زوال کار استخدامی.
■ سپس، به عنوان فرآیندهای حل مسأله، سه فرآیند را پیشنهاد کردیم:
۱. تضمین زیست اولیه؛
۲. مدیریت خلاقیتها؛
۳. کنترل امواج ناشی از بحرانهای روانی ناشی از عدم انطباق با شرایط پایان کار.
■ در نهایت، در یک کوشش آیندهنگرانه، فرجام فرآیندهای مذکور را به این ترتیب برآورد کردیم:
۱. از افراد بیسرمایه حمایتهای پایهای از سوی یک دولت عدالتگستر و توانمند و منضبط صورت میگیرد؛
۲. امکانات فراغت خلاق، از قبیل آموزشهای فراگیر و زیست معنوی و فرهنگی و هنری گسترش مییابد؛
۳. ماهیت تقسیم کار، از فعالیت بر مبنای انگیزه بقا به فعالیت بر مبنای انگیزه خودشکوفایی تغییر مییابد.
■ در این قسمت، این آیندهشناسی را جزئیتر بسط خواهیم داد.
░▒▓ دو سوی تردید در آینده بدون اشتغال
■ اصل استدلالی که در مورد پایان اشتغال به ذهن میرسد، بر توانمندی تکنولوژی برای جایگزینی انسان در اغلب کارها استناد دارند، و در کنار آن، به جایگزینی فعالیتهای خلاقانه و فراغت به جای اشتغال برای فعال نگاه داشتن انسانها تأکید دارد.
■ و در مقابل این ایده، این چالش مطرح میشود که در فاصله دهه ۱۹۹۰ تا کنون، انگار که گسترش تکنولوژی به آستانههای خود رسیده است؛ به سه دلیل: محدودیتهای زیست-محیطی، کم شدن انگیزههای انسان رفاهزده برای پیشبرد و مشکلگشایی از بنبستهای تکنولوژی، و از همه مهمتر، تقلیل منابع تأمین انرژی. این سه دلیل نشان میدهند که ظرفیتهای تکنولوژی برای حل مسائل توسعه انسانی، بسیار زودتر از آن چه پیشبینی میشد به پایان رسیدهاند.
■ بله... یک قرن توسعه بیاعتنا به منابع زیست-محیطی، برخی از این منابع محیط زیست را به نحو برگشتناپذیری نابود کرده است و همچنان در حال نابود کردن است. همچنین، انسانهای مابعدکمیابی، انگیزههای کمتری برای فعالیتهای تمدنساز از خود نشان میدهند. کم شدن جهانی سطح مشارکت سیاسی، یکی از شواهد محرز چنین اتفاقی است. و بالاخره، بحران قیمت انرژی که از دهه ۱۹۹۰ آغاز شده و محرک اصلی بحران اقتصادی دهه ۱۹۹۰ در جنوب شرق آسیا، و نسخه تأخیر یافته جهانی آن در سال ۲۰۰۸ بوده است، یک واقعیت تمام عیار است.
■ اما ابعاد گسترده این بحرانها، به قدری نیست که نتوان انتظار داشت که بشر آنها را درنوردد. رواج طرح موضوع انرژیهای پاک، در کنار عملی شدن استفاده صنعتی از گاز رسی، نشان داد که تکنولوژی میتواند برای محدودههای منابع انرژی راهحلهایی ارائه دهد. همچنین، فایق آمدن به مسائل زیست-محیطی، بیش از پیش یک معضل سیاسی به نظر میرسد تا معضل تکنیکی. پس، منطقاً با داشتن یک چشمانداز مؤثر از آینده میتوان ارادههای سیاسی لازم برای بهبود آتیه بشر را تجهیز نمود. و بالاخره، دور از انتظار نیست که مساعی اخلاقی گستردهای که برای تجدید نظر در روند علم مدرن سامان یافته است و چندین دهه نقد را به دنبال داشته است، به ثمر بنشیند، و انسانهایی با عزم راسخ را برای نجات تمدن انسانی بسیج کند. البته همه امید به آسمان هست.
░▒▓ مشاغل معدود آینده
■ نظر به گسترش شتابان اتوماسیون، به نظر میرسد که کارهای یدی، هر روز بیش از پیش به ماشینها سپرده شوند، و در آینده، اکثر فعالیتهای نیروی انسانی، مشتمل بر فناوری اطلاعات گردد. سازمانهای تولیدی با استفاده از رباتها امکان خواهند یافت که درصد بالایی از نیاز به نیروی انسانی را مرتفع سازند. بهرهگیری از رباتها نیاز به نیروی انسانی را بیش از پیش کاهش خواهد داد و انسانها را به چیزی شبیه تعطیلات خواهد فرستاد. از هماکنون، امکاناتی نظیر ماشینی شدن تقریباً تمام کارهای اداری اعم از تایپ و برنامهریزی و هماهنگی و ارتباطات و ...، بسیاری از مشاغل کارمندی را حذف کردهاند.
■ نیروی انسانی خلاقی که بتواند در راستای طبقهبندیهای جدید مشاغلی معدود که منبعث از این شبکهها و تبعات آنها هستند، گام بردارند، فعالیت خواهند داشت. نیروی انسانی، در عمل، این وظیفه را بر عهده خواهند داشت که خلاقانه، اطلاعات مرتبط با محصولات، خدمات و نیازمندیهای انسانی را گردآوری کرده و سپس، پرورش داده یا ذخیره سازند.
■ اگر چیزی به نام کمبود نیروی کار در لبههای پیشرفت تکنولوژی مطرح باشد، تأمین آن از طریق ارتقای خلاقیتهای فناوری پیشرفته و تجهیز تعهد اخلاقی حاصل خواهد شد. به همین شکل، پیوسته این امکان وجود دارد که نوع تکاملیافتهتری از فناوری، باعث بیمصرف شدن برخی از مشاغل معین با فناوری بالا هم بشود.
░▒▓ آموزش نسل خلاق آینده
■ با رفع نسبی محدودیتهای تکنیکی در تأمین منابع حیات، در وضعیت زاد و ولد نوزادان، رشد تازهای به وقوع خواهد پیوست. اولویت تولید خلاقانه راهحلها، رشد متوازن جمعیت را در سطحی که به پیری جمعیت منتهی نشود، الزام خواهد کرد. از این قرار، نرخ جانشینی جمعیت، در رقم ۲.۵ فرزند به ازای هر دو نفر مطلوب خواهد بود. با نرخ فعلی ازدواج به نظر میرسد که شمار سه فرزند برای هر خانواده بعد مطلوب خانوار را محقق سازد و جمعیت را با موفقیت جانشین سازد.
■ با این تحول، ایجاد نهادهای آموزشی برای پرورش نسلی که خلاقیت لازم برای تأمین نیاز خلاقیت نیروی انسانی را داشته باشد، و همه اعضای جامعه را به لحاظ فرهنگی فعال نگه دارد، لازم خواهد بود. بدین ترتیب، به نظر میرسد که مهمترین شغلی که از ساختار اشتغال فعلی باقی خواهد ماند و حتی به لحاظ کمی و کیفی گسترش خواهد یافت، شغل معلمی خواهد بود. البته این معلمی، بیشتر از یک شیوه آکادمیک به یک شیوه مشائی و آموزش حین زندگی تغییر شکل خواهد داد.
■ آنچه امروزه، شاهد آن هستیم، «تقلیل مشاغل» است که بر اساس آن، مشاغل استاندارد موجود را به گونهای تعریف و تدوین میکنیم تا با نیازهای سازمانی معینی مطابقت داشته باشند؛ نتیجه این امر، ظهور نیروی انسانی متفاوتتر، اما، با مهارتهایی تخصصیتر خواهد بود که حقوق بالاتر و بیشتر را طلب میکنند.
■ مردم، به مدارس تخصصی گرایش خواهند یافت، و این در جهت تبدیل ساختار مدارس به دستگاههای مولد نیروهای ماهر کاری آینده خواهد بود. مشاوران آموزشی جدید به سازمانهای تخصصی نوین که با هدف ارائه فناوری بالا و سایر موارد آموزشی به سیستم مدارس شهری هزینه میکنند، همکاری خواهند داشت. معلمان نیز از آموزش متمرکز مهارتها بهرهمند خواهند شد و دانشآموزان خود را بهرهمند خواهند کرد.
░▒▓ از کار نیفتادگی بزرگسالان
■ مطابق برخی برآوردها، در سال ۲۰۲۰ در ازای هر ۱۰۰ شخص بالغی که به سن کار برسد، ۷/۲۷ نفر ۶۵ ساله یا مسنتر وجود خواهند داشت.
■ در عین حال، یکی از اولویتهای سیاست اجتماعی امروز و به طور حتم در آینده، سالم و فعال و خلاق نگاه داشتن کهنسالان خواهد بود. مادامالعمر شدن فرآیند آموزش از یک طرف و مادامالعمر شدن مراقبتهای بهداشتی شخصی، استمرار فعالیت نسلها را در پی خواهد داشت.
■ همزمان با تأسیس روزافزون کارگاههای خلاقیت، حرکتی انقلابی در امور کارآفرینی شکل خواهد گرفت که تجربه و دانش در آن نقش متمایزی ایفا خواهد کرد. برخی از سازمانها، ممکن است برای رقابت در جذب و حفظ نیروی انسانی مستعد، امکان مراقبت پزشکی و غیرپزشکی از سالمندان در محیط کار را فراهم و ارائه کنند، و هزینه تأسیس چنین مراکزی در اثر افزایش خلاقیت نیروی انسانی جبران خواهد شد.
■ سازمانها به منظور التیام زخمی که در اثر ترک کار یا سازماندهی مجدد متحمل میشوند، در جست و جوی داوطلبان تصدی پستهای مدیریتیای خواهند بود که پیشتر برای مدتی طولانی به عنوان مدیر موفق در یک شغل یا به عنوان یک کارفرما در مصدر امور قرار داشتهاند. این گونه کارمندان را میتوان به منظور تقویت مشارکت و روحیه اخلاقی نیروی انسانی، و در نتیجه، افزایش منافع سازمان ها به کار فراخواند. جهت پرهیز از لزوم تدوین و اجرای دورههای پر هزینه آموزش داخلی، سازمان رغبت بیشتری به انتخاب داوطلبان مسنتری خواهد داشت که دارای سطح مهارت شغلی بالاتری باشند.
■ البته بعضی از سازمانها هم با هدف حفظ دوران خلاقیت نیروهای کار، مبادرت به چرخش مستمر نیروی انسانی خلاق میکنند. نمونه چنین سازمانهایی هماکنون در سازمانهای اینترنتی و فعال در شبکه (مانند گوگل) که در واقع پیشروترین سازمانهای امروز هستند، قابل مشاهده است. در این شرایط، احتمال حفظ کهنسالان خلاق بالا خواهد رفت. موج جدیدی از بازنشستگان اقدام به تأسیس مشاغل جدید خواهند کرد و غالباً مبادرت به انجام خدمات گستردهای میکنند که پیشتر، خود برای سازمانهای دیگر انجام میدادهاند. آنها ممکن است جهت اعمال نظرات خود، نیروی انسانی بازنشسته دیگر را استخدام کنند که عمدتاً سالمند هستند. این گونه نیروهای انسانی، به دلیل دارا بودن سالها تجربه کاری و روابط شغلی گسترده، بسیار رقابتپذیر خواهند بود.
■ در یک دوره گذار، در مشاغل غیر اطلاعاتی مانند حمل و نقل، مسأله تبعیض سن به صورت عکس خواهد بود و سالمندان نقش بیشتری در بازارهای کار خواهند داشت. هماکنون، سازمانهایی که با شانه خالی کردن نیروی انسانی جوان از انجام کارهای یدی محوله مواجه شدهاند، به طور فزایندهای دست به دامن نیروهای عظیم سالمندان شدهاند، و در میانمدت، این وضع استمرار خواهد یافت.
░▒▓ تغییر شکل بخش خدمات
■ با بسته شدن بسیاری از فروشگاهها خرده فروش در اثر فشار رقابت برگرفته از کاتالوگها و هزینههای بالا، هزاران خرده فروش قبلی به سوی بازار کار هجوم خواهند آورد. آنها در بازاریابی و فروش کالاها و خدمات به رقابت خواهند پرداخت و بخشهای مرتبط با بازارهای کار را به شدیدترین وضعی، رقابت آمیز خواهند کرد. در چنین حالتی، فروشگاهها و مراکز خردهفروش، بیشتر به پارکهای تفریحی شباهت پیدا خواهند کرد. آنها تلاش میکنند تا بدون استفاده از کاتالوگ و با بهرهگیری از پخش فیلم سینمایی یا موزیک در فروشگاه اقدام به جذب مشتری کنند.
■ همچنین به نظر میرسد که تا استقرار ساختار جدید اشتغال که در آنها ماشینهای هوشمند کاملاً جای انسان را بگیرند، مشاغلی که از لحاظ سنتی، دستمزد پایینی دارند، با جهش سریع و در عین حال موقت یکی دو نسلی مواجه خواهند شد.
■ تغییر مسیر ساختار و رشد تجارت اینترنت احتمالاً، به طور روز افزونی به تعدیل نیروی انسانی حرفهای صنایع بیمه و ایمنی منتهی خواهد شد.
░▒▓ اختلاط محیط کار و منزل
■ «دورکاری» که در پی تقاضای نیروی انسانی و جهت دستیابی به برنامه ریزی انعطافپذیرتر به مورد اجرا گذشته میشود، در آینده راهکار غالب خواهد بود. سازمانها به طور فزایندهای در تلاش هستند تا به نیاز نیروی انسانی جهت دستیابی به برنامهای انعطافپذیرتر جامه عمل بپوشاند، چرا که خود آنها هم به کار و حضور تمام وقت نیازی نخواهند داشت. از هماکنون، مؤسساتی هستند که «دورکاری»، «اوقات شناور کار» و «ساعت کاری مفید» خریداری میکنند.
■ عایدی امر فوق ممکن است این باشد که ترکیب چنین کاری اختیاری، با توجه به سرعت شگرف انجام کار در شرایط فعلی اقتصادی، به کمرنگتر شدن خط تمایز و مرز موجود میان کار، محیط خانواده و اوقات فراغت بینجامد.
■ چون نیروی انسانی، نظارت و اختیار بیشتری بر زمان و مکان انجام کار خود خواهند داشت، دیگر روز یا هفته کاری، شروع و پایان متمایزی نخواهند داشت. دیگر کسی در انتظار رسیدن تعطیلات پایان هفته نخواهد بود؛ زیرا، چنین روزهایی دیگر وجود نخواهند داشت. برای مثال، این احتمال وجود دارد که یک ورزشکار روزهای شنبه و یکشنبه (و پنجشنبه و جمعه در کشورهایی نظیر ایران) را که زمینهای ورزشی شلوغ هستند، به کار مشغول شود و در عوض، دو روز دیگر (مثلاً دوشنبه و سه شنبه) را از تعطیلی استفاده کند.
░▒▓ همکاری شهر – حومه
■ در حالی که کمبود شدید متقاضیان جوان کار، سازمانهای مستقر در کنارههای شهر را به ستوه آورده است، کاهش تعداد مشاغل داخل شهرها ادامه خواهد یافت.
■ این مراکز که به سرعت در حومه شهرها در حال گسترش هستند، بتدریج از مراکز اصلی شهر جدا شده و به اندازی مشاغل کوچک ریسکپذیر اقدام خواهند کرد.
■ این مسایل دوسویه از طریق مشارکت میان سازمانهای حومه شهرها و بنگاههای خدمات اجتماعی مراکز شهرها میتوان حل کرد.
■ جویندگان پر انگیزه کار در رفت و آمد از شهر به حومه و بالعکس کمکهایی دریافت خواهند کرد.
■ آنها برای ورود به برخی از مشاغل توسط گروهی از داوطلبانی آموزش میبینند که شمار بسیاری از آنها را بازنشستگان تشکیل میدهند.
■ اکثر هزینههای چنین برنامههایی توسط کمکهای دولت تأمین خواهند شد.
■ در ابتدا نرخ سرمایه بری چنین مشاغلی بالاست؛ اما، با جا افتادن برنامه، آنها به طور فزایندهای برای شرکتکنندگان، توفیق و فرصتهای مناسبی به ارمغان خواهند آورد.
░▒▓ مشکل جدید محیط کار
■ کارمندانی به طور روز افزونی از همدیگر جدا خواهند شد.
■ وسایل ارتباطی دیجیتال نظیر پست الکترونیکی و پست صوتی، همواره در حال جایگزینی مبادلات رو – در – رو هستند.
■ در نتیجه، این امر یعنی، کاهش مهارتهای اجتماعی، ممکن است در حل تیمی مسایل، مانع ایجاد کرده، خلاقیت را مورد تهدید قرار دهد.
■ سازمانها روشهایی همچون مشاوره در محل کار و برنامههای مخصوصی را به کار میبندند که باعث تجمع کارمندان به دور هم و ملاقات و نیز آشنا شدن با همدیگر میشود و بر این اساس در آینده، مشاغلی موفق قلمداد میشوند که باعث اتصال مجدد نیروی انسانی به جامعه شوند.
░▒▓ ظهور نیروی انسانی جدید
■ برخی از نیروی انسانی از هیچ تعطیلی هفتگیای استفاده نمیکنند؛ به عبارت دیگر، آنها چنان برنامه قابل انعطاف و تجهیزات کاری قابل حملی دارند که قادرند خود را به طور ۲۴ ساعته در تمام طول هفته در اختیار کارفرما قرار دهند.
■ سازمانها جهت حفظ حالت رقابت در جهان اقتصادی فعلی به نیروی انسانی متکی هستند که مایلند و توان آن را دارند که هم گام با سرعت بدون وقفه بازار مبتنی بر اینترنت، ساعت دلخواه و غیر ثابتی را به کار مشغول شوند.
■ چنین افرادی با آخرین دستاوردهای فناوری از جمله اینترنت بسیار راحت کار میکنند.
■ آنها هم در محیط کار، و هم در منزل تا حد زیادی به تجهیزات قابل حملی یا کیف دستی و مودمهای پر وزن وابسته هستند.
■ این سنخ از نیروی انسانی، ممکن است نوجوانان علاقهمند به فناوری یا بزرگسالی باشند که روند پیشرفت رایانه از زمان پیدایش تاکنون، را پیگیری میکنند (توأم با برداشتهای آزاد از جان چلنجر).
مأخذ:رسالت
هو العلیم