دکتر بهزاد حمیدیه از دانشکده الهیات دانشگاه تهران؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
■ شفقنا، استفتائی را به شرح متن زیر به دفتر مراجع و آیات عظام فرستاده است: «با توجه به بهرهبرداری دشمنان اسلام از شبکههای ماهوارهای جهت پیگیری و انتشار اهداف خود بر ضد اسلام و ضد منافع جهان اسلام و ضد فرهنگ جوامع اسلامی از یکسو و آسیب ارسال پارازیت روی این امواج ماهوارهای که منجر به افزایش احتمال بروز اختلالات عصبی و مغزی، آریتمی قلبی یا توقف حرکت قلب، مرگ کودکان و نوزادان، ابتلا به سرطان خون، ام اس و بیماریهای صعبالعلاج و به مرور زمان مرگ خاموش مسلمانان و سایر شهروندان کشورهای اسلامی میشود از سوی دیگر، آیا ارسال این پارازیتها به لحاظ شرعی مجاز است یا خیر و چه حکمی دارد؟»
■ آنچنان که متن استفتاء به روشنی نشان میدهد سؤال مربوط به تزاحم دو تالی فاسد است: مضرات جسمی شبکههای ماهوارهای و مضرات فرهنگی- سیاسی آنها. در واقع، درخواست پرسشگر، تعیین تکلیف بر سر این دو راهی است که پرهیز از کدام دسته مضرات لازمتر و مهمتر است. اگر به لحاظ شرعی، اجتناب از مضرات جسمی مذکور در استفتا واجبتر باشد نتیجه آن است که ارسال پارازیتها شرعاً حرام خواهد بود.
■ طبعاً عمده آیات عظام مسأله را بر محور این تزاحم پاسخ دادهاند. آیت الله مکارم شیرازی با توجه به اهمیت هر دو مفسده فوق، به دنبال راهی برای رفع تزاحم و امکان پرهیز توأمان از هر دو دسته مضرات بوده، پاسخ دادهاند:
■ «باید تدبیری اندیشید که هم جلوی مفاسد ماهوارهها گرفته شود، و هم ضرری بر جسم مردم وارد نشود». آیت الله شبیری زنجانی و آیت الله سبحانی نظر قاطعی اظهار نداشتهاند و مسأله را موکول به تعیین اهم و مهم در میان این دو نوع مفسده (جسمی، فرهنگی- سیاسی) کردهاند، با این تفاوت که
■ آیت الله سبحانی تشخیص اهم و مهم را مختص به حاکم شرع دانستهاند. آیت الله موسوی اردبیلی در دو راهی فوق، مضرات جسمی را در صورت اثبات مهمتر از مضرات فرهنگی سیاسی دانسته، چنین پاسخ دادهاند: «چنانچه ثابت شود که ارسال پارازیت موجب ضرر معتنابهی مانند موارد مذکور در سؤال میشود ارسال آنها جایز نیست».
■ اما در میان همه پاسخها، پاسخ آیت الله صانعی بسیار جلب توجه میکند، چه اینکه با قاطعیت و بدون تعلیق و شرط مطرح شده است. ایشان در پاسخ استفتای فوق فرمودهاند: «تصرف در هوا و فضای منزل مردم ولو به واسطه ارسال پارازیت که تعدی به سلطه مالکانه و حقوق شخصی مردم محسوب میشود، شرعاً جایز نیست و حرام میباشد چه رسد به آنکه سبب عواقب خطرناک ذکر شده در سؤال و ضرر زدن به انسانها و صاحبان فضا باشد که حرمت و معصیت کبیره بودنش برای ارسالکننده پارازیت جای شک و شبهه نبوده به علاوه، که موجب ضمانش هم میباشد». جالب توجه بودن این پاسخ زمانی آشکار میشود که به ارتباط این پاسخ با متن استفتا توجه کافی شود. با توجه به ارتباط مزبور میتوان چند گزاره زیر را از پاسخ فوق استنباط کرد:
۱- ارسال پارازیت، حتی، اگر عواقب خطرناکی نداشته باشد، با آنکه مایه بهرهبرداری دشمنان اسلام از شبکههای ماهوارهای جهت پیگیری و انتشار اهداف خود بر ضد اسلام و ضد منافع جهان اسلام و ضد فرهنگ جوامع اسلامی است باز هم حرام است، زیرا، تعدی به سلطه مالکانه و حقوق شخصی مردم است.
۲- امواج شبکههای ماهوارهای که در «هوا و فضای منزل مردم» وارد میشود، مملوک شخصی مردم است و اشخاص بر آن امواج تسلط مالکانه دارند.
۳- مضرات فرهنگی- سیاسی امواج ماهوارهای (انتشار اهداف دشمنان اسلام بر ضد اسلام و منافع جهان اسلام) در برابر مضرات جسمانی پارازیتها («عواقب خطرناک ذکر شده در سؤال و ضرر زدن به انسانها و صاحبان فضا») بی اهمیت هستند و در نتیجه، ارسال پارازیت، «حرمت و معصیت کبیره بودنش برای ارسالکننده پارازیت جای شک و شبهه نیست».
۴- ارسال پارازیت به خاطر آثار مضر جسمانی، موجب ضمان ارسالکننده آن میباشد.
■ در ادامه میخواهیم گزارههای استنباطی فوق را مورد تدقیق منطقی قرار دهیم و پیشفرضهای احتمالی هر یک را تنقیح کنیم.
░▒▓ اما مورد اول: حرمت ارسال پارازیت به جهت تعدی به سلطه مالکانه افراد به رغم بهره برداری دشمنان از شبکههای ماهوارهای.
■ این حرمت، قاعدتاً باید مصداقی از یک قاعده کلی باشد بدین مضمون که: هر گونه تعدی به سلطه مالکانه حرام است ولو مملوک، وسیله و آلت دست دشمنان برای توطئه علیه مسلمانان باشد.
■ حرمت تعدی به سلطه مالکانه، در فقه، امری کاملاً روشن و بیابهام است، «الناس مسلطون علی اموالهم». حرمت تعدی به مایملک خصوصی افراد را بر اساس قاعده لاضرر نیز میتوان توضیح داد. «لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام» هم میتواند نهی از ضرر رساندن به دیگران در هر آنچه بدانها تعلق دارد باشد، و هم نفی وجود حکم ضرری در شریعت اسلام (نفی مشروعیت ضرر)، و هم نفی ضرر غیر متدارک (یعنی نفی ضرری که موجب ضمان و وجوب جبران و تدارک نشود). آیت الله بجنوردی در القواعد الفقهیه (ج ۱ ص ۱۷۸) ضرر را چنین تعریف میکند:
■ «نقصی است در مال یا آبرو یا جان یا در شانی از شئون او که بعد از اصل وجود و هستی برای او مطرح است». بنابراین، اگر کسی در ملک خصوصی دیگر افراد تصرف عدوانی کند از آنجا که ضرر بدانها وارد کرده است کار حرامی مرتکب شده و ضمان یعنی، وجوب جبران هم دارد.
■ یکی از قواعد فرعیه مربوط به قاعده لاضرر، قاعده «الضرر لا یزال بمثله» است. یعنی، نمیتواند یک ضرر را به قیمت ایجاد ضرری دیگر از میان برد. مثلاً، فرد مضطر نمیتواند به خاطر دفع اضطرارش، غذای فرد مضطر دیگر را بردارد. در پرتو این قاعده، میتوان درباره مسأله ارسال پارازیت به تأمل نشست. اگر ارسال پارازیت را وارد کردن ضرر (اضرار) به حقوق شخصی برخی مردم (حق استفاده از شبکههای ماهوارهای برای کسانی که مایل به استفاده از این حقند) بدانیم، طبعاً جلوگیری از این ارسال، دفع ضرر (ازاله ضرر) تلقی میشود، اما، این نوع ازاله ضرر از طالبان استفاده از ماهواره، موجب وارد کردن ضرری دیگر به خود ایشان و افراد دیگر جامعه میشود، چرا که، بنا بر فرض استفتا کننده، این شبکهها آلت دست دشمنان برای ضربه زدن به فرهنگ و دیانت مردم هستند. علاوه بر این، اگر حق استفاده از شبکههای ماهوارهای را یکی از امور تحت مالکیت افراد بدانیم، چرا نباید حق بهرهمندی از محیطی اخلاقی در محیطهای عمومی جامعه را نیز یکی از امور تحت مالکیت افراد بدانیم؟ بر این اساس، ازاله ضرر از طالبان ماهواره (به واسطه عدم ارسال پارازیت)، موجب وارد شدن ضرر به مخالفان ماهواره (به واسطه اخلال در حق برخورداری آنها از محیط سالم اجتماعی) میشود، چرا که، گسترش استفاده از ماهواره موجب رواج سبکهای زندگی غربی و پوششها و رفتارهای ضد اسلامی در سطح اجتماع میشود. و طبق قاعده «الضرر لا یزال بمثله» این نوع ازاله ضرر (جلوگیری از ارسال پارازیت)، جایز نیست. به زبان ساده بگوییم، نمیتوان ضرر را با ضرر از بین برد، چرا که، در این صورت، نهایتاً قاعده لاضرر محقق نشده است. نمیتوان اجازه داد امواج شبکههای ماهوارهای به گیرندههای خانهها برسد تا حق استفاده از ماهواره استیفا شود، اما، در کنار آن، به حقوق فرهنگی- اخلاقی کل جامعه ضرر وارد شود.
░▒▓ اما مورد دوم که از پاسخ آیت الله صانعی استنباط میشود: امواج شبکههای ماهوارهای که در «هوا و فضای منزل مردم» وارد میشود، مملوک شخصی مردم است و اشخاص بر آن امواج، تسلط مالکانه دارند.
■ دو پرسش در اینجا قابل طرح است: ۱- آیا وسیلهای که استفاده حرام بر آن غالب است مورد تملک واقع میشود یا خیر؟ ۲- آیا امواج ماهوارهای ماهیتاً مملوک فردی و شخصی هستند یا مملوک جمعی؟
■ در مورد پرسش اول، به نظر میرسد مشابهت زیادی میان شبکههای ماهوارهای در زمان ما و کتب ضاله که علاوه بر این زمان نزد گذشتگان نیز مطرح بوده است وجود دارد. کتب ضاله کتابهایی نیستند که سراسر گمراه کنندهاند، بلکه چه بسا مطالب حق و درست زیادی هم داشته باشند، اما، در مطاوی بحث، نکات گمراه کنندهای دارند که تمییز آنها با مطالب حق برای عموم خوانندگان دشوار یا غیر ممکن باشد. به همین قیاس، امروزه، آنچه در شبکههای ماهوارهای به مخاطب القا میشود مشتمل بر مطالب مفید و آموزنده و در عین حال، مطالب ضد اسلامی، ضد فرهنگی و ضد اخلاقی بسیاری است و این مطالب چنان به هم آمیخته هستند که تمییز آنها بر بیننده عامی ناممکن است.
■ بسیاری از برنامههای این شبکهها، مروج سبک زندگی غربی شامل سست شدن روابط خانوادگی، عفت و غیرت دینی- انقلابی و تردید در باورهای اصیل اسلامی و بیرغبتی به شعائر دینی است. اگر کتب ضاله شرعاً مورد تملک قرار نمیگیرند و مال محترم محسوب نمیشوند و ضرر زدن به کتب ضاله دیگران موجب ضمان نمیشود (مگر در موارد خاص که شخصی عالم از آنها استفاده میکند تا نقدشان کند)، امواج ماهوارهای باید به طریق اولی، مال محترم محسوب نگردند، چه اینکه ترفندهای بسیار پیچیدهتر و جذابیتهای بسیار بیشتری نسبت به کتب ضاله، در برنامههای ماهوارهای هست به گونهای که مخاطب غالباً نمیتواند میان سره و ناسره آنها تمایز نهد و از دیدن و شنیدن ناسرهها اجتناب کند. در این برنامهها، صحنههای منافی عفت و القائات و تعالیم ضد اسلامی چنان ماهرانه تعبیه شدهاند که مشاهده آنها تقریباً، گریزناپذیر است (خصوصاً برای مخاطبین جوانتر). براستی مالیت قایل شدن برای امواج ماهوارهای که در فضای خانه اشخاص وارد میشود، همچون مالیت قایل شدن برای مواد مخدر، شراب و آلات قمار است. هرچند در قرآن کریم برای شراب منافعی به رسمیت شناخته شده است، اما، وجود این منافع موجب مالیت آن نمیشود، زیرا، ضرر آن به مراتب بیشتر است.
■ اما در مورد پرسش دوم، باید اذعان نمود که امواج ماهوارهای، ماهیتی جمعی و اشتراکی دارد نه فردی. یعنی، اگر پذیرفته شود که امواج ماهوارهای، مالیت داشته و قابل تملک محسوب میشوند، این ملکیت، اشتراکی است، زیرا، سرنوشت ملکیتهای فردی تک تک افراد به یکدیگر وابسته است و تصرف هر فرد بر سرنوشت ملکیت دیگران تأثیر میگذارد. تصور کنید در فضای اتاقی هستید که چند نفر دیگر نیز در آن حضور دارند.
■ در این اتاق، کیفیتهایی اشتراکی میتوان تصور کرد همچون حرارت و برودت هوا، صدا، نور و بو. اگر از منبعی خارجی (کولر)، هوای سرد وارد اتاق شود و عدهای مخالف آن باشند، تکلیف چیست؟ قطعاً نمیتوان بدان حکم کرد که هر فرد به جهت مالکیت هوای اطراف خود، حق دارد کولر را تندتر کند یا آن را خاموش نماید، چرا که، هوا ماهیتی جمعی و اشتراکی دارد. در مورد امواج ماهوارهای نیز نمیتوان از باب مالکیت هر فرد بر هوا و فضای خانه خود، به او اجازه داد، امواج ماهواره را مختل کند یا آن را همچنان در فضای خود حفظ کند، زیرا، ایجاد اختلال یا حفظ آن مسألهای جمعی و اشتراکی است. طبعاً در چنین مواردی (همانند کولر و هوای اتاق) باید یک نفر مدیریت را بر عهده بگیرد و بر اساس رأی اکثریت یا صلاح عمومی تصمیم نهایی را اتخاذ کند.
■ ممکن است کسی بگوید امواج ماهواره، ماهیتی فردی دارد، زیرا، هرچند وجود خود امواج در فضای همه خانهها مسألهای جمعی است، اما، آنچه مهم است دستگاه گیرنده است که مسألهای فردی است. در واقع، هر کسی که مخالف تماشای برنامههای ماهوارهای است میتواند دستگاه گیرنده لازم را در خانه خود تهیه و نصب نکند و نیازی به ایجاد اختلال در امواج خانه خود ندارد. در جواب میتوان گفت، اولاً، دقت در بحث فقهی اقتضا میکند که فروض را نیز در نظر بگیریم. بدین معنا که اگر کسی بالفرض بخواهد امواج وارد شده در فضای خانه خود را مختل کند (ولو بدون دلیل عقلایی)، تکلیف چیست؟ این فرض ما را به هویت جمعی و اشتراکی امواج ماهواره متوجه میسازد. ثانیاً، فرض کسی که بخواهد امواج ماهواره در فضای اختصاصی خانه او مختل شود فرض بعید و غیر عقلایی نیست. مثلاً، پدری مایل است فرزندانش، دوستان و میهمانانی که به خانه او میآیند، اصلاً دسترسی به امواج نداشته باشند، چرا که، خائف است آنها مخفیانه و در عدم حضور او، با گیرندهای که از نظر او دور داشته شده بتوانند برنامههای ماهوارهای را در خانه او تماشا کنند. نباید از نظر دور داشت که مدیر برخی ارگانها و مراکز مثلاً، مدارس آموزش و پرورش طالب آنند که امواج ماهواره در آن مرکز به کلی مختل شود تا مبادا کسی با موبایل، تبلت و دیگر ابزارها وارد برنامههای ماهوارهای گردد.
■ آیت الله صانعی در پاسخ به شفقنا «پایگاه بینالمللی همکاریهای خبری شیعه»، درباره حکم شرعی ارسال پارازیت روی امواج ماهواره، قایل به حرمتی شدید شدهاند. در شمارههای پیشین، چهار گزاره از متن پاسخ ایشان استنباط شد و دو مورد از آنها مورد بررسی قرار گرفت، اما، مورد سوم.
■ آنچنان که پیشتر گذشت از بررسی ارتباط پاسخ آیت الله صانعی با متن استفتا، چنین برمی آید که ایشان معتقدند: مضرات فرهنگی- سیاسی امواج ماهوارهای (انتشار اهداف دشمنان اسلام بر ضد اسلام و منافع جهان اسلام) در برابر مضرات جسمانی پارازیتها («عواقب خطرناک ذکر شده در سؤال و ضرر زدن به انسانها و صاحبان فضا») بیاهمیت هستند و در نتیجه، ارسال پارازیت، «حرمت و معصیت کبیره بودنش برای ارسالکننده آن جای شک و شبهه نیست».
■ این استنباط، استنباطی کاملاً بیغبار است و میتوان با جرأت آن را به آیت الله صانعی نسبت داد، زیرا، در متن استفتا اشاره به «بهرهبرداری دشمنان اسلام از شبکههای ماهوارهای جهت پیگیری و انتشار اهداف خود بر ضد اسلام و ضد منافع جهان اسلام و ضد فرهنگ جوامع اسلامی» شده است و از آنجا که پاسخ باید معطوف و مرتبط با متن سؤال باشد، نتیجه میشود که بخش دوم جواب آیت الله صانعی دلالت روشنی بر استنباط فوق میکند. مگر آنکه بگوییم ایشان متن استفتا را به دقت مطالعه نکرده، فتوای خود را به صورت مستقل طرح کردهاند!
■ اعتقاد به اینکه آسیبهای فرهنگی- سیاسی متوجه شده به اسلام و منافع جهان اسلام، بیاهمیتتر از آسیبهای جسمانی پارازیتها هستند، باوری بس عجیب به نظر میرسد و نسبت دادنش به آیت الله صانعی که عالمی مدافع و مروج دین اسلام است بسی تعجب برانگیزتر است. ناگزیر باید به دنبال توجیهی گشت. هرچند باید از محضر ایشان درخواست نمود فتوای خویش را توضیح دهند تا وضعیت و توجیه استنباط فوق که به روشنی از کلامشان برمی آید و به مخاطبین و خوانندگان فتوای ایشان منتقل میشود معلوم گردد، اما، اجازه دهید در اینجا توجیهاتی را که به ذهن نویسنده این سطور میرسد بیان کنیم:
■ ۱- لحاظ کمیت: ضرر فرهنگی- سیاسی شبکههای ماهوارهای علیه اسلام بسیار ناچیز و اندک است، حال آنکه ضررهای جسمانی پارازیتها بسیار زیاد است. در نتیجه، هرچند ضرر فرهنگی- سیاسی به لحاظ کیفیت بسیار بااهمیت است، اما، به لحاظ کمیت و مقدار، ناچیز و خرد است.
■ ۲- لحاظ سببیت: هرچند آسیب فرهنگی- سیاسی مهمتر و رتبتا مقدم بر ضررهای جسمی هستند، اما، سلامت جسم، مقدمه، بستر و سببی است برای حصول سلامت فرهنگ و سیاست. به عبارت دیگر، بدون سلامت جسم، روح نیز سلامت نخواهد ماند.
■ ۳- لحاظ اختیاری بودن: از آنجا که آسیبهای فرهنگی وابسته به اختیار افراد هستند، نمیتوان تعارضی میان آنها و آسیبهای جسمی که غیر اختیاریاند قایل شد. همان گونه که نمیتوان به بهانه جلوگیری از شنیدن سخنان کفرآمیز و وسوسه کنندهای که برای دین افراد خطرناکند، به قوه سامعه افراد لطمه زد، در اینجا هم نمیتوان به بهانه جلوگیری از تماشای برنامههای ضد فرهنگی ماهواره، به بدن آنها ضرر رساند و آنها را دچار سرطان و بیماریهای دیگر نمود، زیرا، افراد میتوانند بر اساس اختیار خود، از برنامههای آسیب رسان پرهیز کنند.
■ توجیه اول پذیرفتنی نیست، زیرا، آثار تخریبی برنامههای ماهوارهای بر جامعه و فرهنگ، امری محرز و، بلکه مشهود است، حال آنکه آسیبهای پزشکی ارسال پارازیت، به صورت قطعی تأیید نشده است. در این رابطه همین بس که چندی پیش وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دکتر حسن قاضی زاده هاشمی بیان داشت کمیتهای برای پایان دادن به اظهارات غیر علمی و غیر کارشناسی برخی افراد درباره پارازیتها تشکیل شده است تا با بررسی علمی و دقیق، موضوع آسیب رسانی پارازیت را بر سلامت مردم روشن کند.
■ سازمان انرژی اتمی، وزارت بهداشت و وزارت ارتباطات از اعضای کمیته ویژه بررسی تأثیر پارازیت بر سلامت هستند. وی همچنین، به آماده شدن گزارش این کمیته اشاره نمود و گفت: نکته قابل توجه در این گزارش... اشاره به «استاندارد بودن پارازیتهای ماهوارهای» است، موضوعی که در چند سال گذشته همواره مورد نقد و بررسی قرار داشته است. وی همچنین، اظهار داشت: به طور کلی، با بررسیهایی که انجام شده، میتوان نتیجه گرفت که هیچ جای نگرانی از بابت تأثیر پارازیتها بر سلامت مردم نیست و سطح بیشتر آنها در حد استانداردهای بینالمللی است (روزنامه وطن امروز، شماره ۱۲۵۱، ۲۱/۱۱/۹۲، ص ۴). مدتی قبل از این اظهارات نیز دکتر قاضی زاده هاشمی گفته بود: اینکه بگوییم پارازیت باعث یکسری بیماریها یا سقط جنین میشود از نظر علمی هیچ مبنایی ندارد و همچنین، هیچ مرجع علمی نیز درباره آن وجود ندارد. در مراجعه به سایت رسمی سازمان جهانی بهداشت (World Health Organization) در بخش «media centre» نیز میتوان دید مطالعات این سازمان از ۱۹۹۶ تا کنون هیچ تأیید قطعی درباره آثار منفی جدی امواج الکترومغناطیسی روی سلامت انسان ارائه نداده است.
■ اما در زمینه تأثیرات جامعهشناختی، روانشناختی و تربیتی وسایل ارتباط جمعی از جمله برنامههای ماهوارهای روی افراد، تحقیقات وسیعی در ایران و غرب انجام شده است. برای محرز بودن این تأثیرات، از جمله میتوان به کتاب جیمز، با نام ارتباطات و فرهنگ، کتاب کازنو با عنوان جامعهشناسی وسایل ارتباط جمعی، و کتاب دیگرش به نام قدرت تلویزیون و نیز کتابها و مقالات بسیار دیگر مراجعه نمود. آثار منفی برنامههای ماهوارهای که عمدتاً مروج سبک زندگی غربی و ضد اسلامی هستند و کینهورزیهای سیاسی آنها نیز مفروغ عنه است، هنگامی برجسته و بسیار با اهمیت به نظر میرسد که دامنه استفاده از آنها را بدانیم. چندی قبل، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، آقای علی جنتی اعلام نمود ضریب استفاده از ماهواره ۷۱ درصد مردم تهران را شامل میشود.
■ وی همچنین، از دریافت ۲ هزار شبکه ماهوارهای روی تلفنهای همراه در آینده نزدیک خبر داد که به راحتی توسط تلفنهای همراه قابل دریافت خواهد بود (رک. سایت تابناک، کد خبر ۳۶۵۳۵۷، مورخ ۲۶/۹/۹۲). آیا به راستی، فتوای آیت الله صانعی این حجم انبوه آسیبهای فرهنگی- سیاسی را لحاظ نموده است؟
■ آنچنان که گفته شد تأثیر منفی پارازیتها بر سلامت انسان، بیشتر یک شایعه است که، حتی، مسؤولان رسمی نیز آن را تأیید نمیکنند و بر فقیه، دستکم لازم است از باب پیش گرفتن سبیل احتیاط که طریق نجات است، حکم به حرمت ارسال پارازیت را مشروط کند به تحقق عرفی خوف. به عنوان یک تمثیل میتوان روزه را مثال زد که بر فرد حرام است که روزه خود را باطل کند صرفاً بر اساس نظر یک متخصص یا چند نفر از مردم عادی مبنی بر اینکه روزه گرفتن برای او ضرر دارد. او تنها در صورتی مجاز به افطار کردن است که از سخن و اظهارات دیگران خصوصاً متخصصان برای او عرفا خوف حاصل شود.
■ توجیه دوم نیز پذیرفتنی نیست. زیرا، این توجیه مبتنی بر یک استدلال نادرست است:
■ مقدمه اول: ارسال پارازیت اقدامی است موجب از میان رفتن سلامت جسمی که به تبع آن، نوبت به سلامت دین و فرهنگ نمیرسد.
■ مقدمه دوم: عدم ارسال پارازیت تنها سلامت دین و فرهنگ را به مخاطره میاندازد.
■ مقدمه سوم (نتیجه دو مقدمه پیشین): نسبت ارسال پارازیت به عدم ارسال پارازیت، مانند نسبت افسد است به فاسد.
■ مقدمه چهارم: دفع افسد به فاسد، عقلا واجب است در این استدلال، مقدمه اول و به تبع آن مقدمه سوم را نمیتوان پذیرفت.
■ زیرا از دست رفتن سلامت جسمی، اگر منتهی به مرگ یا اختلال کامل دستگاه ادراکی انسان شود به گونهای که انسان دیگر قادر بر تأمل و تفکر و صاحب اختیار انسانی نباشد، در این صورت، آسیب فرهنگی- دینی در مورد او بیمعنی خواهد بود. او عمری را به دینداری گذرانده، و هم اکنون، بر اثر آسیب جسمی از دنیا میرود و در رحمت الهی وارد میشود، اما، اگر منتهی به مرگ نشود و فرد را تنها به یک بیماری (جزئی یا سخت، گذرا یا مزمن) مبتلا کند، به گونهای که او همچنان دارای تفکر و صاحب اختیار انسانی باقی بماند، در این صورت، او نیز همسان با دیگر انسانها در معرض آسیبهای فرهنگی- سیاسی قرار خواهد داشت نه بیشتر از آنها. در هر صورت نمیتوان پذیرفت که آسیب جسمی پارازیتها، مسبب و موجب آسیبهای فرهنگی هم هست. در نتیجه، مسأله ما به تعارض دو فاسد بازمی گردد نه به تعارض افسد با فاسد.
■ اما توجیه سوم چگونه است؟ توجیه سوم مبتنی بر آن است که امر اختیاری با امر غیر اختیاری تعارض نمییابد. در نتیجه، تماشای برنامههای ماهوارهای و آسیبهای ناشی از آن، به عنوان امر اختیاری تعارضی با آسیبهای جسمی (ناشی از ارسال پارازیت) که از حیطه اختیار افراد خارج است ندارد. ما آسیبهای جسمی به مردم وارد نکنیم و بگذاریم خودشان به اختیار خود از آسیبهای فرهنگی پرهیز کنند. این توجیه قویتر از توجیهات قبلی به نظر میرسد خصوصاً اگر آن را به نفی سد ذرایع ضمیمه کنیم. در شماره بعد بدین امر خواهیم پرداخت.
■ در مورد بخش دوم استفتا که به روشنی مخاطر جسمی را بر مخاطر فرهنگی- سیاسی مقدم میدارد، سه توجیه مطرح شد و دو توجیه اول مردود دانسته شد.
░▒▓ اما توجیه سوم که به ذهن نویسنده این سطور رسیده است آن بود که مخاطر فرهنگی- سیاسی امری اختیاریاند و در نتیجه، تعارضی با مخاطر جسمی که خارج از اختیار افرادند نمییابند. یعنی، ما نباید از خوف اینکه مردم با تماشای برنامههای ماهوارهای دچار آسیبهای فرهنگی شوند، با ارسال پارازیت به جسم آنها لطمه بزنیم. این توجیه قوی به نظر میرسد. برای تأیید بیشتر این توجیه میتوان بحث را به گونهای دیگر پیش برد. ممکن است به طرفداری از فتوای آیت الله صانعی بگوییم کسانی که طرفدار ارسال پارازیت هستند، در واقع، از «سد ذرایع» استفاده میکنند. توضیح آنکه بسیاری از علمای اهل سنت معتقدند هر عملی که به حسب عادت سرانجام، به مفسدهای منتهی گردد، به استناد اصل «سد ذرایع» باید ممنوع اعلام گردد. به عنوان مثال، فروش چاقو به یک فرد شرور حرام است، زیرا، منجر به وقوع قتل میشود یا آنکه به نظر حنابله، ورود زنان به قبرستان حرام است، زیرا، معمولاً، سوگواری زنان منجر به عدم رعایت حجاب اسلامی میشود. فقهای شیعه با سد ذرایع به عنوان یکی از منابع اجتهاد کاملاً و قاطعانه مخالفند. در نتیجه، این استدلال درست نیست که ارسال پارازیت، لازم است، زیرا، ذریعه (وسیله و راه) گناه و انحراف را سد میکند.
■ در پاسخ باید گفت، سد ذرایع آنگونه که نزد اهل سنت مطرح است از نظر فقهای شیعه کاملاً مردود نیست، بلکه فقهای شیعه نیز در بحث مقدمه واجب، به تبع، از مقدمه حرام سخن میگویند. سد ذرایع یا منصوص است مانند حرمت خمر که فرمودهاند یک قطره آن هم حرام شده (با آنکه مستی و مفاسد دیگر را ندارد) به خاطر بسته شدن راه به سوی شرابخواری. گاه سد ذرایع طبق قاعده است و گاه مبتنی بر ظن و گمان است. دو قسم منصوص و مطابق با قاعده را شیعیان نیز قبول دارند و تنها قسم سوم را نمیپذیرند، زیرا، این ظن و گمان حجیت ندارد، حال آنکه اهل سنت به وفور از آن بهره میگیرند. در مورد مسأله پارازیت، باید گفت اولاً، آسیبهای فرهنگی- سیاسی هرچند مبتنی بر اختیار افراد است، اما، در سطح کلان، قطعی الوقوع است (و این امر هم در حال حاضر در کشورمان محسوس و ملموس است، و هم تجربه دیگر کشورها نشاندهنده آن است). ثانیاً، آسیبهای مزبور در مورد کودکان و نوجوانان که هنوز اختیار مبتنی بر عقل در آنها شکل نگرفته است، مسألهای بسیار جدی است. ثالثاً، هرچند تماشای برنامههای ماهوارهای امری اختیاری است، اما، انحرافات فرهنگی- دینی و سیاسی آنچنان با ظرافت در متن برنامهها (خصوصاً برنامههای بظاهر دینی و اسلامی) گنجانده شدهاند که در معرض انحرافات مزبور قرار گرفتن امری غیر اختیاری است (هرچند این اجبار، به اختیار فرد حاصل شده و همین که او تماشای ماهواره را اختیار کرده، خودش را در معرض همه آسیبها قرار داده است).
■ با توجه به این مقدمات میتوان گفت مسأله پارازیت، مسألهای فردی و از نوعی مسأله سد ذرایع نیست، بلکه مسألهای کلان و جمعی است و باید آن را نوعی مبارزه و جهاد فرهنگی دانست. در واقع، باید مسأله را چنین تصویر کرد که دشمنان اسلام با سلاح پرقدرت و مرموز ماهواره به جنگ فرهنگی ما آمدهاند و تیرهای مسموم فرهنگی- سیاسی خود را به خانه مردم عادی که غالباً فاقد آگاهیهای لازم (یعنی فاقد وسایل دفاعی) هستند پرتاب میکنند. در این میان، آیا مبارزه و دفاع (از هر طریق از جمله ارسال پارازیت) امری ضروری و واجب نیست؟
■ بنابراین، توجیه سوم هم نادرست است و فتوای آیت الله صانعی به شدت بوی آن را میدهد که ایشان آسیبهای فرهنگی- سیاسی را نسبت به آسیبهای جسمی کم اهمیتتر شمردهاند. نویسنده سطور از ایشان قویاً درخواست میکند این مهم را تبیین فرموده، مانع خلطها و تصورات نادرست شوند.
░▒▓ چهارمین گزاره آن است که ارسال پارازیت به خاطر آثار مضر جسمانی، موجب ضمان ارسالکننده آن میباشد.
■ میتوان این ضمان را از جمله بر اساس قاعده لاضرر توضیح داد، زیرا، این قاعده بر نفی ضرر غیر متدارک (یعنی نفی ضرری که موجب ضمان و وجوب جبران و تدارک نشود) نیز دلالت دارد. به نظر میرسد برای اثبات این ضمان چند مقدمه لازم است:
۱- استناد آسیبهای جسمانی به ارسال پارازیتها متیقن شود.
۲- ارسال پارازیتها تحت قاعده «الضرورات تبیح المحظورات» قرار نگیرد.
۳- ارسال پارازیتها تحت قاعده «یدفع الضرر الاشد بالضرر الاخف» قرار نگیرد.
۴- ارسال پارازیتها تحت قاعده «یتحمل الضرر الخاص لدفع الضرر العام» قرار نگیرد.
■ مقدمه اول به لحاظ پزشکی تقریباً، غیر قابل اثبات است و نمیتوان دلیل قطعی سقط، سرطان، ام اس و مانند آن را مشخص کرد. به علاوه، پیشتر گذشت که اصل تأثیرگذاری پارازیتها (امواج الکترو مغناطیسی) بر سلامت انسان یک شایعه است. همچنین، باید توجه داشت که امروزه، پارازیتها تنها بخش کوچکی از امواجی هستند که در محیط ما حضور دارند. وزیر بهداشت دکتر حسن قاضی زاده هاشمی، در حاشیه هشتاد و نهمین نشست شورای آموزش پزشکی و تخصصی گفت: «همه جای دنیا پارازیت هست؛ موبایل، ماهواره، سیمهای برق و صداها پارازیت دارند. به طور کلی، میتوان گفت بخشی از تکنولوژی میتواند مضر باشد و باید تأثیر پارازیتها را نیز به عنوان بخشی از تکنولوژی بررسی کرد» (مثلاً بنگرید به ایسنا، کد خبر ۹۲۱۲۰۵۰۲۸۶۰، مورخ ۵/۱۲/۹۲). در نتیجه، به هیچ طریق نمیتوان تعیین نمود که فلان بیماری مستند به پارازیتهای ضد ماهواره بوده است.
■ مقدمه دوم هم نادرست است، زیرا، ضرورت، موجب شده امر محظور (ارسال پارازیت) مباح شود و ضمان نیاورد. امر ضروری در اینجا عبارت است از حفظ اسلام و نظام اسلامی که از طریق القائات ماهوارهای دشمنان به شدت در مخاطره است.
■ مقدمه سوم هم ناپذیرفتنی است، زیرا، بیماری جسمی، نسبت به بیماری روحی و فرهنگی، ضرر اخف محسوب میشود.
■ مقدمه چهارم نیز ناصواب است، زیرا، بیماری درصدی معدود از مردم، در برابر بیماری فرهنگی و انحرافات اخلاقی قشر عظیمی از مردم، ضرر خاص در برابر ضرر عام تلقی میشود.
■ نهایتاً با توجه به آنچه طی چند شماره بیان شد، به نظر میرسد فتوای آیت الله صانعی با مشکلات فقهی و استنباطی عدیدهای روبرو است و قاعدتاً ایشان با توضیحاتی آنها را رفع خواهند کرد، چه اینکه رفع نشدن مشکلات مزبور بدان معنی خواهد بود که فتوای مزبور از خط اجتهاد اصیل جواهری فرسنگها به دور افتاده تا آنجا که بدیهیات فقه شیعی را نادیده گرفته است، بدیهیاتی همچون ارجحیت روح و آسیبهای دینی بر جسم و آسیبهای تنی، وجوب حفظ اصل اسلام و نظام اسلامی و وجوب دفاع از کیان مسلمین و جهاد با دشمن و ترفندهای او علیه مسلمین.
■ در آینه فتوای آیت الله صانعی نمیتوان تصویر واقعی برنامههای ماهوارهای و شدت شبیخون فرهنگی آنها را مشاهده کرد. نباید فراموش کنیم ارتباط قوی شبکههای ماهوارهای را با فجایعی همچون ترویج و گسترش خشونت در میان جوانان، پدیده دختران فراری، بدحجابی و زنان خیابانی، شکستن حریمهای خانواده و سستی این نهاد، تشتّت و ناآرامی فکری و عدم امنیت روانی، رواج بیاعتمادی به نظام و دروغگو دانستن همه یا اکثر مسؤولین نظام جمهوری اسلامی، ایجاد روحیه دوگانگی شخصیتی در دراز مدت و بروز ناهنجاریهای فردی و اجتماعی، القای افسردگی و ایجاد ناامیدی نسبت به آینده بویژه در بین جوانان از طریق سیاه نمایی و مسموم کردن جوّ فکری، ترویج هیجان کاذب خصوصاً در ابعاد سیاسی، حزبی و قومیتی، سست شدن فرهنگ دین مداری و کاهش غیرت دینی، سست شدن هویت ملی و دینی، ترویج زندگی اشرافی، مدگرایی و مصرفگرایی، مطرح شدن الگوهای بیگانه و پوشالی، دخالتهای آشکار سیاسی، کمرنگ کردن آرمانهای انقلابی همچون مبارزه با استکبار و اسرائیل، ایجاد احساس پایمال شدن حقوق بشر و آزادیها در ایران، ترویج تعارضات و اختلافات دینی و بهرهگیری از تعصبات مذهبی..
■ در پایان باید گوشزد کنم که بررسی انتقادی فتوای آیت الله صانعی آنچنان که گذشت، به معنی حمایت نویسنده از ارسال پارازیت نیست. قطعاً باید به فکر راهکارهای جدیتری باشیم و با آینده نگری، واقع بینی، و نگاه استراتژیک به مسأله بنگریم و پادزهرهای اثرگذارتر و دیرپاتری را در کنار ارسال پارازیت یا به جای آن بیابیم. جهاد فرهنگی در این حوزه، امروزه، مستلزم یک هماهنگی حساب شده و فراگیر میان همه ارگانها و مسؤولین خصوصاً دستاندرکاران مرتبط با فرهنگ است.
مأخذ:رسالت
هو العلیم