برداشت از دکتر عماد افروغ؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ الف. نظریه شهری ابنخلدون
■ اولویت بخشیدن به شیوه معاش و تأثیر آن بر عادات، رسوم و شئون زندگی ملتها، برخورد با شهر به مثابه خاستگاهی برای تقسیم کار پیچیده و تخصصی شدن کارکردها، نقشها و وظایف اجتماعی، کانونی برای آرامش طلبی، تجمل خواهی دوری از فرهنگ قناعت، فاصله گرفتن شهر و شهرنشینان از زندگی نزدیک به طبیعت و دوری از فطرت، گرایش به دنیا و شهوات دنیوی، آلوده شدن به خوبیهای ناپسند و عادات زشت، از دست دادن خصلتهای دلیری و شجاعت، اخلاق نرمخویی در مقایسه با تندخویی و خشونت با دیرنشینان، پایان اجتماع و عمران بشری دانستن شهر نشینی و اینکه سرانجام آن فساد، بدی و دوری از نیکی است از ویژگیهای بحث او در مورد شهر و شهرنشینی است.
░▒▓ ب. نظریه شهری کارل مارکس
■ به نظر مارکس و انگلس، شهرهای دوران باستان بر خلاف شهرهای دوران سرمایهداری کلاسیک، عمدتاً اهمیتی سیاسی داشتهاند. اما با پیدایش سرمایهداری، شهرها به مثابه جایگاه شیوه تولید سرمایهداری از یکسو و زمینة پیدایش سوسیالیسم از سوی دیگر، اهمیتی خاص پیدا میکنند. تضاد کلاسیک شهر روستا نیز معرف آنتیتز شیوه تولید سرمایه تازه تحول یافته با شیوه فئودالیسم سنتی در این دوران است.
░▒▓ ج. نظریه شهری ماکس وبر
■ به نظر وی، شهر زیستگاه ساکنانی است، که در درجه اول از راه تجارت و نه زراعت زندگی میکنند. با این همه، این خصیصه نیز به خودی به خود به عنوان یگانه خصیصه ممیزه شهر، مناسب به نظر نمیآید. وی ضمن آنکه، مفهوم مکان بازار را مؤلفة اصلی و حیاتی در زندگی شهری میداند؛ اما معتقد است که علاوه بر مقولات اقتصادی در تعریف شهر باید به مفاهیم و مقولات دیگر به ویژه مفاهیم سیاسی نیز توجه داشت. شهر باید به مثابه انجمنی نسبتاً مستقل، یک اجتماع یا جایگاه ملتی با نظم سیاسی و اداری نیز مورد بررسی قرار گیرد.
░▒▓ د. نظریه شهری امیل دورکیم
■ دورکیم کاهش فاصله واقعی بین افراد و تراکم مادی (تراکم جمعیت در یک ناحیه) را عامل مؤثری در پیدایش تراکم اخلاق و افزایش تراکم تعامل روابط اجتماعی در میان یک جمعیت خاص و در نتیجه رقابت و تقسیم کار میداند. افزایش در تراکم معنوی یک جامعه نیز از طریق شهر تجلی مییابد.
مآخذ:...
هو العلیم