حامد دهخدا
░▒▓ گام اول بحث
• این روزها، هر کسی، بالقوه از «جریان انحرافی» است، مگر آن که عکسش ثابت شود.
• هر که موافق ما نیست، میتواند «منحرف» و ضلع تازهای از «جریان انحرافی» قلمداد شود.
• «آنها» در حال کشف اضلاع انحرافاند؛ اول، یک ضلع داشت. بعد شد دوتا. بعد شد سه تا. و وقتی نوبت به ما برسد، میشود هزارتا!
• برای اثبات این اضلاع، پروندههایی که هنوز مستندات آنها در دادگاهی صالح، عیارسنجی نشدهاند، «افشا» میشوند، تا ضلعی تازه از اضلاع «جریان انحرافی» کشف شود.
• و باز هم لازم میشود تا ولایت فقیه وارد میدان شوند و هشدار دهند که از متهم کردن بیگناهان پرهیز کنید. لازم میشود که رئیس قوه قضاییه زنهار دهد که حفظ آبروی مردم مهم است.
• زنهار میدهند که «مککارتیسم» ایرانی را متوقف کنند، که نمیکنند.
• «مککارتیسم» ایرانی، علاوه بر ایرادهای «مککارتیسم» امریکایی، یک ایراد اضافی هم دارد، و آن اینکه ایرانیها چیز زیادی برای از دست دادن ندارند. نخبگان خود را قربانی میکنند و چیز زیادی برایشان نمیماند.
• از این قرار، منطق سیاست «جذب حداکثری و دفع حداقلی» این وسط معنادارتر میشود.
• این «مککارتیسم» جريحهدار كننده و آزار دهنده است.
• مايلم، من هم مانند بسياري ديگر، اين نكته را تكرار كنم: «لطفاً در رقابتها، اخلاق را رعايت كنيد و مصالح بلند مدت فضاي اخلاقي كشور را در نظر بگيريد».
• حتی اگر هدف مقدستان، توجیهگر استفاده از این وسیله غیراخلاقی باشد، این نحو برخورد غیر اخلاقی قواعد کشندهای برای ناامنتر کردن فعالیت سیاسی در ایران به بار میآورد.
░▒▓ گام دوم بحث
• رعایت اخلاق، هم به عنوان يك تضمينكنندة پايدار براي سلوك شخصي تك تك ما اهميت دارد، و هم از قضا، در اين فضا، خود، يك فرمول مهم براي كاميابي است.
• در واقع، يك پارامتر روشن در قضاوت سياسي مردم، آن چنان كه در تجربة انتخاباتهای اخیر عيان شد، دوري از درگيريهاي سياسي، آن هم از نوع تخريبي و غير اخلاقي آن است.
• حتي در مواردی از منازعه، «سكوت»، نزد افكار عمومي به نيكي تلقي شدهاند.
• تكرار ميكنم كه اين حملات نه صرفاً به مهمترين دليل كه برهان رعايت اخلاق و نزاكت است، بلكه به دليل نفس كاميابي در رقابتهاي سیاسی نيز مخرب هستند، و طرفداران هيچ جریانی را به نتيجه نميرسانند.
• همه بايد تلاش كنند تا حتيالامكان خود و امكانات خود را توضيح دهند، و از نقدهاي غيرمنصفانه و تخريبي عليه ديگران بپرهيزند.
• فكر ميكنم كه يكي از مهمترين چيزهايي كه مردم را در شرايط فعلي به هوادرای از جریانی متقاعد ميكند، اعتقاد وي به قضاوت هوادارن، و طرد درگيري و تخريب است.
░▒▓ گام سوم بحث
• یك جامعه، با اتكاء و اعتماد، كار خود را میگذراند.
• وقتی، هر کسی بالقوه از انحرافیهاست، مگر اینکه عکسش ثابت شود، اوضاع به هم میریزد.
• وقتی زیر پای همه لغزان شد، و هر کسی، هر روز، اول صبح، صفحه دوم روزنامه ... و صفحه اصلی خبرگزاری ... را دید که آیا امروز ما به عنوان ضلع جدید «جریان انحرافی» شناخته شدهایم یا نه، تمرکزها و توجهها و خلقیات و ملاحظات به هم میریزد.
• باید پیوسته به حال آماده باش باشید.
• و بسیارند کسانی که این روزها تصمیم بگیرند که دو چهره و چند چهره شوند.
• و بسیارند کسانی که اصلاً خودشان برای آنکه ضلع تازهای از جریان انحرافی نشوند، دست به «افشای اضلاع جدید انحراف» بزنند.
• در این چند چهرگی، هیچ كس كار جدّی انجام نمیدهد، زیرا مقصود، نه انجام كار، بلكه «وانمود» است.
• محیط میشود، محیط وانمود.
• هوشها و استعدادها در جهت تلبیس رشد میكنند و به كار میافتد.
• نیز، چون در چنین فضای روانی، مجالی برای «فردا» و «دیروز» دیدن باقی نمیماند، همه چیز در امروز متمركز میگردد، و همۀ همّ شخص، مصروف گذران كار روز و خلاصی از مخمصهای میشود كه هم اكنون در آن است.
• وقتی مردم ببینند كه نه سازمان به فكر آنهاست و نه اجتماع، یعنی ملاط همگانی و تفاهم اجتماعی به حدّاقل رسیده، به ناگریز، راهی كه در برابرشان باز میماند، «به فكر خود بودن» است.
• نتیجهاش، تحلیل رفتن جمع، به سود فرد، و تحلیل رفتن اصل، به سود قلب خواهد بود.
• اخلاق مانند لولائی است كه اگر كار نكند، زنگ میزند و به خش خش میافتد. كار نكردن به جای خود، وای به وقتی كه كالای نامرغوبی قلمداد گردد.
• با اخلاق بودن، تقوا و پرهیزگاری، سادگی و کندذهنی و شل و ولی قلمداد شود. میگویند تا شما دنبال دلیل دندانگیر برای متهم کردن جریان انحرافی باشید، انتخابات میگذرد و جریان انحرافی آش را با جایش میخورد!
• اخلاق
• اخلاق
• اخلاق
• تعاون اجتماعی، تنها آن نیست كه یكی نجّار باشد، دیگری آهنگر، و سومی باغبان، خلاصه هر كسی به شغلی، و اینان محصول كار خود را مبادله كنند، و چرخ اجتماع بچرخد. اگر نوعی همبستگی روانی، اشتراك آرزو و هدف، و فكر نوعی در میان نباشد، جامعه به یك بازار داد و ستد خشك غایت مقصود منحصر به شناخته خواهد شد.
• هر نسل، میتواند برای آیندگان ناقل آبادانی باشد یا ویرانی؛ بسته به آنكه چه روشی در پیش گرفته، و تا چه اندازه خود را مسؤول امانتی شناخته كه گذشتگان به او تحویل دادهاند؛ و این امانت همان زمینۀ زندگی بخش حیات است.
• روشن است كه با مسائلی كه بشر این زمان دارد، غفلت از آینده، كشور را در ابهام فاجعهآمیزی غرق خواهد كرد.