حامددهخدا
← بازارهای مصرف، باید محصولاتی گوناگون داشته باشند.
← قابلیتهای تکنولوژیک جدیدی که ظاهر شدهاند، موجب شده است تا منطق تولید از ”تولید انبوه برای مصرف انبوه“ به سوی ”تولید منعطف“ برای حیطه متنوعتری از کالاها و مصرفکنندگانی با تمایزات و تنوعات فرهنگی بیشتر تبدیل شود.
← به منطق ”تولید انبوه“ فوردیسم اطلاق میشود. در منطق فوردیستی تولید، ماشینها محصولی مشابه را تولید انبوه میکردند و هدف از تمرکز به خط تولید کارآمد، ایجاد محصولات ارزان برای مصرفکنندگان انبوه بود.
← ولی امروزه، در دورهی پست فوردیسم، ماشینهای کامپیوتری کالاهایی تولید میکنند که در رنگ، سبک و اندازه متفاوت است. در نتیجه، میتوان در اینجا ارتباط بین تنوع محصول و تکنولوژی منعطف را مشاهده کرد.
← ارتباط بین مصرفکنندگان متنوع و تولید منعطف، ایجاد ”معنا“ میکند. به این معنا که مصرفکنندگان با استفاده از امکان تولید منعطف، معنای منحصر به فرد و متمایزی برای زندگی شخصی خود میسازند.
← البته، تقسیم قاطع خطوط تولید به پیش از فوردیسم، فوردیسم و پست فوردیسم، چندان مطابق واقع نیست. چرا که خیلی از کارخانهها ترکیبی از اینها هستند. اما این دستهبندی تحلیلی کمک میکند تا ماهیت صنعت جدید و ربط قاطع آن را با مصرف درک کنیم.
← نکته نهایی اینکه، در آغاز سده بیست و یکم، جنس دیگری از محرکهای اقتصادی در حال قوت گرفتن است که به آن میتوان ”پساپسافوردیسم“ اطلاق کرد.
← در الگوی پساپسافوردیسم، به سبب رادیکال شدن شتاب دگرگونی در خط تولید که به مدد تکنولوژی دیجیتال میسر شده است و همچنین جهانیشدن تقسیم کار و رسیدن آن به حداکثر بهرهوری، این، تولید نیست که خود را با تنوع مصرفکنندگان هماهنگ میکند، بلکه مصرفکنندگان به دنبال تنوع حاصل از تکنولوژی خط تولید ”زورکشان“ میشوند.
← این وضع را میتوانید در بازارهای سختافزار و نرمافزار مشاهده کنید. افرادی در این بازارها پدید آمدهاند که صرفاً با انگیزه بروز بودن مصرف میکنند.
جالب بود استفاده کردم به نظر می رسد جامعه سرمایه داری گروهی را ایجاد کرده تا هر چه تولید می کند را مصرف کنند البته ناگفته نماند که گاهی به نیاز های این مصرف کنندگان هم توجه می کند گاهی هم نیاز کاذب ایجاد می کند.