دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ مطلب اول
▬ مسأله اجتماعی، عبارت از شرایطی است که مستلزم مداخله و واکنش برای اصلاح آن هست. این در حالیست که بحران اجتماعی، شرایطی است که مستلزم واکنش سریع مصلحان اجتماعی است.
▬ وقتی شبکهای از مسائل اجتماعی به همپیوسته با هم تلاقی کنند، به نحوی که حل هر یک از آنها منجر به تشدید وخامت دیگران شود، آنگاه بحران اجتماعی رخ داده است.
▬ در این حال، اصلاح مسائل مهمتر، باید با پرداخت هزینههایی صورت گیرد؛ به قیمت تشدید برخی مسائل دیگر که میتوانند به مرور تسکین یابند، یا در صورت عدم تسکین، آسیب کمتری وارد آورند، یا جمعیت کمتری را درگیر خود کنند.
░▒▓ مطلب دوم
▬ آنچه در علاج بحران اجتماعی بیش از هر چیز اهمیت دارد، تشخیص آستانه وقوع آن است. بحرانهای اجتماعی، معمولاً علائم آشکار وقوع بحرانهای طبیعی، بهداشتی، اقتصادی، یا سیاسی را ندارند.
▬ اگر تشخیص وقوع بحران اجتماعی، بموقع صورت نگیرد، حل مسائل در شرایط عادی ادامه خواهند یافت، و فرصتها برای حل مسائل عمدهتر از دست خواهند رفت. با این ابهام، فرصت واکنش ساختیافته به وضعیت از دست میرود.
░▒▓ مطلب سوم
▬ تشخیص بحران مستلزم داشتن دیدی کلی نسبت به شبکه اهداف و اولویتهای مرتبط به هم جامعه است. در این زمینه، میثاقهای ملی و اعتقادهای مشترک و با عمق تاریخی، اهمیت اصلی را دارند.
▬ سپس، باید اولویتهای زیربناییتر جامعه از مسائل سطحیتر متمایز شود.
▬ سپس، باید مسائل متوجه به هر یک از اولویتها را شناسایی و تعریف کرد و شدت و حدت هر یک از مسائل را تعیین نمود.
▬ سپس، باید فهرست اقدامات و منابع و پیشنیازهای حل هر یک از مسائل را تعیین کرد.
▬ سپس، باید اشتراکات و تلاقیهای اقدامات و منابع و پیشنیازها کشف شوند.
▬ سپس، باید کمبودها در منابع و پیشنیازها، یا تضادها در اقدامات لازم برای حل مسائل دقیقاً یافت شوند.
▬ سپس، باید دریافت که آیا لزوماً حل برخی مسائل با حل برخی مسائل دیگر تصادم دارند یا خیر؟ و از آن مهمتر، این که با لحاظ عامل زمان، میتوان گفت که با توجه به چشمانداز معقول آینده، نمیتوان به بهبود شرایط در مرور زمان امیدوار بود یا خیر؟ اگر پاسخ این دو سؤال، مثبت باشد، آنگاه ما با «بحران اجتماعی» مواجهیم.
مآخذ:...
هو العلیم