فیلوجامعه‌شناسی

در سودای یافتن تعادلی میان دنیا و آخرت

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت از دکتر حسن مرادی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


☼    وَإِذْ قَالَ مُوسَیٰ لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّیٰ أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ أَوْ أَمْضِیَ حُقُبًا ﴿کهف: ۶۰﴾
▬    به یاد آر که موسی علی‌نبیناوآله‌وعلیه‌السلام، به جوان خود گفت دست بردار نیستم تا اینکه به محل جمع دو دریا برسم حتی اگر سال‌ها سیر کنم. موسی بدنبال چه بود که این همه اهمیت داشت و حاضر بود سال‌ها برای رسیدن به آن سیر کند؟

☼    فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَیْنَاهُ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا ﴿۶۵﴾قَالَ لَهُ مُوسَیٰ هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلَیٰ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا ﴿کهف: ۶۶﴾

▬    او بدنبال عبدی از عباد الله بود که به او رحمتی «من عندنا» و علمی «من لدنا» اعطا شده بود و می‌خواست بر اثر «تبعیت» از او به علمی برسد که موجب رشدش می‌شود. چرا محل ملاقات با چنین کسی باید محل جمع دو دریا باشد و این دو دریا چیستند؟

☼    وَهُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هَـٰذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَـٰذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَیْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا ﴿فرقان: ۵۳﴾

▬    اوست کسیکه دو دریا را موج زنان بسوی هم فرستاد این یکی شیرین و گوارا و این دیگری شور و تلخ و بین آن دو برزخی قرار داد ومانعی استوار. چگونه ممکن است این دو دریای شیرین و شور بسوی هم موج زنان بروند اما با هم مخلوط نشود؟ آن مانع چیست؟ این آب شور که با نمک و املاح دیگر مخلوط است و تشنگی را از بین نمی‌برد و این آب شیرین وگوارا چیستند؟

☼     أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خلال‌ها أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَجَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا أَإِلَـٰهٌ مَّعَ اللَّـه بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿نمل: ۶۱﴾

▬    آیا شریکان من بهترند (نمل: ۵۹) ... یا کسی که زمین را قرارگاهی (برای خلیفه خود یعنی انسان) ساخت و در خلال آن رودها (با آب شیرین حاصل از نزول باران و برف) قرار داد و برایش کوه‌های راسخ پدید آورد (تا در کنار آن یا داخل کهف آن‌ها خانه کند و پناه گیرد) و بین دو دریا مانعی گذاشت. آیا الاهی دیگر همراه الله هست؟ بلکه بیشترآنها نمی‌دانند.
▬    نسبت نفس ما به موجوداتی که توسط خودش و در داخلش خلق می‌شوند مثل نسبت ذات الهی و موجودات عالم است. همانطور که نفس ما با موجودات داخل خودش ترکیب و اختلات پیدا نمی‌کند، ذات الله نیز با موجودات عالم مخلوط نمی‌شود. دریای شیرین و خالص، حضرت حق است و عالم دریای شور. البته می‌توان نگاه تشکیکی به عالم داشت و میزان شوری این عالم را به اندازه میزان دوری و بعد از حق تعالی دانست. به معنای تکوینی و دقیق، فقط او حق است و سایرین باطل. ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّـهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّـهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ ﴿الحج: ۶۲﴾ و ﴿لقمان: ۳۰﴾

☼    وَمَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ هَـٰذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَـٰذَا مِلْحٌ أُجَاج وَمِن کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَی الْفُلْکَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿فاطر: ۱۲﴾

▬    حال شما قضاوت کنید. معلوم است که این دو دریا یکسان نیستند. این یک شیرین و تشنگی زداست و دیگری شور و تلخ مزه (تشنگی انسان با آب شیرین رفع می‌شود و دلها به یاد الله به اطمینان و آرامش می‌رسند. رفتن به سمت اله های دیگر، بمانند نوشیدن آب شور، جز تشنگی بیشتر چیزی بهمراه ندارد) و از هر یک گوشتی تازه می‌خورید و زیورهایی استخراج می‌کنید که می‌پوشید و کشتی ای را در آن موج شکاف می‌بینید تا از فضل او جستجو کنید و شاید شکر گذار باشید.
▬    هر آبی ماهی خاص خود را دارد یکی مانند ماهی قزل آلاست که جز در آب شیرین و جاری زنده نمی‌ماند و دیگر مانند انواع ماهی‌های آب شور که بسیار کثیر اند و پر تنوع. ما از هر دو نوع دریا می‌توانیم زینتی بدست آورده و خود را به آن مزین کنیم. گروه اندکی مزین به تقوا و معنویت هستند و گروه‌های بسیار مزین به زین‌های زمین مثل سنگ‌ها و گیاهان و حتی امور اعتباری مثل پست و مقام. خدا برای هدایت انسان در این دریاهای پر خورش و مواج کشتی‌هایی فرستاده تا با پناه بردن به آن‌ها از خطر غرق شدن نجات پیدا کرده و به عاقبت پسر نوح دچار نشویم که فکر می‌کرد خود می‌تواند از کوه بالا رود و نجات یابد. با سوار شدن در این کشتی‌ها که حاصل فضل او هستند و نه عدل او می‌توان از نعم او که مهم‌ترین آن‌ها هدایت است برخوردار شد.

☼    مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ ﴿۱۹﴾بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا یَبْغِیَانِ ﴿۲۰﴾فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۱﴾یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۲۲﴾فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۳﴾وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنشَآتُ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلَامِ ﴿۲۴﴾فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۵﴾کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ ﴿۲۶﴾وَیَبْقَیٰ وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ ﴿۲۷﴾فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿الرحمن: ۲۸﴾

▬    او دو دریا (وجود حقیقی و وجود اعتباری) را روان کرد تا با هم برخورد کنند. اما بینشان برزخی است تا به یکدیگر نرسند. نباید هیچ یک از این نعمت‌ها را تکذیب کرد. از هر دو دریا لولوء (مروارید بزرگ و خالص) و مرجان (مروارید کوچک و ناخالص. مرج= خلط) بیرون می‌آید. نباید هیچ یک از این نعمت‌ها را تکذیب کرد. او در دریا سفینه‌های بادبانی ای دارد که همچون کوه اند (انسان‌هایی که که پناه دیگرانند و هادی آن‌ها خود به نفحات الرحمن نیاز دارند تا حرکت کنند) . نباید هیچ یک از این نعمت‌ها را تکذیب کرد. البته هر چه بر آن (کشتی ها) است نیز فانی شونده است و آنچه باقی می‌ماند تنها وجه ربی (اسماء حسنا) است که صاحب جلال و اکرام است زیرا او همه چیز را تجلی داده و به آن‌ها هستی اکرام کرده است.
▬    برای فهم عمیق این آیات و معنای آب شیرین و شور باید فهم عمیقی از معنای وجود و ماهیات که ظهور وجوداند، در حکمت متعالیه ملاصدرا و نیز فهم عمیقی از معنای حقیقت و اعتبار که برآمده از حقیت است، در حکمت قرآنی علامه طباطبایی داشت.
▬    یکی از معجزات قرآن این است که خودش، خودش را تفسیر می‌کند، و اگر یک موضوع را از ابتدا تا انتها بررسی کنید، می‌بینید خودش کم کم روشن می‌کند که منظورش چیست. در بررسی بالا نیز آیات به ترتیب درج در قرآن آمده است.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.