فیلوجامعه‌شناسی

اقتصادهای نوظهور بریکس (برزیل|روسیه|هند|چین+ده‌کشوربعدتا...تایلند)

فرستادن به ایمیل چاپ


برداشت از پرونده اکونومیست؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر

▬    وقتی یک قهرمان دو سرعت نمی‌تواند با بهترین رکورد سرعتی که داشته بدود، یا موقتاً وضعیت بدنی ضعیفی پیدا کرده یا برای همیشه قدرت ورزشی سابق خود را از دست داده است.
▬     بازارهای نوظهور یا دوندگان سرعت اقتصاد جهان در قرن ۲۱ نیز همین وضعیت را دارند. غول‌های نوظهور دنیا، بعد از یک دهه افزایش رشد که عامل جهش جهانی شد و اقتصاد جهانی را در مواجهه با بحران مالی نجات داد، اکنون، به شدت دچار رکود شده‌اند.
▬    چین خوش‌شانس خواهد بود اگر بتواند به هدف رشد ۵/۷ درصدی خود که به عنوان نرخ رشد رسمی در سال ۲۰۱۳ تعیین کرده، برسد. این نرخ با نرخ‌های دورقمی که این کشور در دهه گذشته تعیین می‌کرد، فاصله زیادی دارد. نرخ رشد در هند (حدود ۵ درصد)، برزیل و روسیه (حدود ۵/۲ درصد) به سختی به نصف بیشترین نرخی که این کشورها در دوران شکوفایی داشتند می‌رسد.
▬    بازارهای نوظهور در مجموع، ممکن است تنها به سرعت رشد ۵ درصدی سال گذشته برسند. البته، این رقم در مقایسه با رکود کشورهای ثروتمند رشد سریعی به نظر می‌رسد، اما، کندترین رشد دهه اخیر در میان اقتصادهای نوظهور بوده است (به استثنای سال ۲۰۰۹).
▬    این واقعیت، به معنی پایان فاز اول دراماتیک دوره شکوفایی بازارهای نوظهور است. در این دوره شکوفایی، یعنی، در دهه گذشته، اقتصادهای نوظهور سهم خود را از تولید جهانی از ۳۸ درصد به ۵۰ درصد افزایش دادند (بر حسب برابری قدرت خرید یا PPP). این اقتصادها در دهه آینده نیز هم‌چنان رشد خواهند کرد، اما، روند این رشد آهسته‌تر خواهد بود. اثرات آنی این کاهش سرعت قابل کنترل است، اما، اثرات بلندمدت آن بر اقتصاد جهانی عمیق خواهد بود.

░▒▓ پایان سلطه بر جهان
▬    در گذشته، بعد از این‌که دوره‌های شکوفایی اقتصادهای نوظهور به پایان می‌رسید، ورشکستگی دامن‌گیر این کشورها می‌شد (که بر این اساس می‌توان توضیح داد که چرا تعداد بسیار کمی از کشورهای ضعیف اقتصادی توانسته‌اند ثروتمند شوند).
▬    در بدبینی کامل، بخصوص با توجه به ریسک‌های کاهش سرعت رشد چین یا احتمال محدود شدن ناگهانی سیاست‌های پولی جهانی، می‌توان دلایلی یافت که امروز هم این نگرانی وجود داشته باشد. البته، این بار بعید است ورشکستگی گسترده‌ای در بازارهای نوظهور رخ دهد.
▬    چین در قلب یک تحول مشروط از رشد مبتنی بر سرمایه‌گذاری به یک مدل متعادل‌تر و مبتنی بر مصرف‌کننده قرار دارد. افزایش سرمایه‌گذاری در این کشور، عامل بروز طلب‌های غیرقابل وصول زیادی شده است، اما، دولت مرکزی هم برای جذب ضررها، و هم برای تحریک اقتصاد در صورت لزوم، قدرت مالی کافی دارد. این نعمتی است که تقریباً، هیچ اقتصاد نوظهوری تاکنون، از آن برخوردار نبوده است.
▬     این موضوع احتمال وقوع حادثه را کمتر می‌کند و از آن‌جایی که اقتصادهای ثروتمند دنیا هنوز سر پا نشده‌اند، احتمال این‌که سیاست‌های پولی سخت‌گیرانه و محدودکننده به طور ناگهانی اعمال شوند، بسیار ضعیف است. حتی، اگر این اتفاق بیفتد، بیشتر اقتصادهای نوظهور، حتی، بیشتر از گذشته ابزارهای دفاعی در اختیار دارند؛ ابزارهایی مانند نرخ ارز انعطاف‌پذیر، ذخایر ارزی گسترده و به همان نسبت بدهی‌های کمتر.
▬    این قسمت مثبت ماجرا است. قسمت منفی آن این است که روزهای رکوردشکنی اقتصادهای نوظهور به پایان رسیده است. سرمایه‌گذاری قوی و مدل صادرات چین اکنون، متوقف شده است. چون جمعیت چین به سرعت به سوی پیری می‌رود، تعداد نیروی کار این کشور روبه کاهش می‌گذارد و چون رفاه بیشتر شده، فضای کافی برای رشد سریع آن وجود ندارد. ۱۰ سال پیش، تولید ناخالص داخلی (GDP) سرانه چین بر حسب برابری قدرت خرید ۸ درصد تولید ناخالص داخلی سرانه امریکا بود؛ اکنون، این رقم به ۱۸ درصد رسیده است. یعنی، چین به این روند رشد ادامه می‌دهد، اما، با سرعت کمتر.
▬    این موضوع، سایر غول‌های نوظهور را هم از رشد سریع بازمی‌دارد. سرعت رشد روسیه به واسطه افزایش قیمت انرژی که رشد چین عامل آن بود، به اوج خود رسید. برزیل به یمن افزایش قیمت مواد اولیه و اعتبار داخلی به رشد پرسرعت دست یافته بود؛ ترکیب تورم پایدار و کندی رشد فعلی نشان می‌دهد که سرعت مجاز رشد اقتصادی این کشور بسیار کمتر از آن چیزی است که بیشتر مردم فکر می‌کردند.
▬     این موضوع در مورد هند هم صدق می‌کند. در این کشور، افزایش حدود دو رقمی نرخ تولید ناخالص داخلی سالانه باعث شد سیاست‌مداران و بسیاری از سرمایه‌گذاران، پتانسیل رشد پرسرعت (جمعیت جوان و فقیر) را امری قطعی تلقی کنند. نرخ رشد هند می‌تواند دوباره افزایش یابد، اما، این افزایش بدون اعمال اصلاحات ریشه‌ای امکان‌پذیر نیست و البته، قطعاً به اوج سرعت سال‌های دهه گذشته نمی‌رسد.

░▒▓ ابهامات پیش رو
▬    «کاهش سرعت بزرگ» یعنی، اقتصادهای نوظهور دیگر نمی‌توانند ضعف کشورهای ثروتمند را جبران کنند. بدون رونق قابل توجه اقتصادی در امریکا یا ژاپن یا احیای اقتصاد حوزه یورو، بعید است اقتصاد جهانی بتواند رشدی سریع‌تر از نرخ ضعیف ۳ درصد فعلی داشته باشد.
▬    همچنین، کم‌کم مشخص می‌شود که چرا سرعت رشد دهه قبلی غیرعادی بوده است. این رشد ناشی از وسعت شکوفایی چین بود که به شکلی ویژه اختلال‌زا هم بود. این اختلال نه فقط در نتیجه، عملکرد اقتصادی خوب این کشور، بلکه به دلیل افزایش میزان صادرات، تشنگی برای واردات مواد اولیه و پر کردن ذخایر ارزی بود. در آینده، صف گسترده‌تری از کشورها رشد پایدارتری را ایجاد خواهند کرد که نوسانات کمتری در سراسر جهان ایجاد می‌کند.
▬    بعد از چین و هند، ۱۰ اقتصاد نوظهور بزرگ بعدی، از اندونزی گرفته تا تایلند، جمعیتشان روی هم، کمتر از جمعیت چین به تنهایی خواهد بود. در نتیجه، رشد بیشتر با تکیه کمتر بر کشورهای بریک (برزیل، روسیه، هند و چین) به دست خواهد آمد.
▬    استراتژیست‌های سازمانی که تصور می‌کردند اقتصادهای نوظهور خط مستقیم رشد پرسرعت را طی می‌کنند، باید در محاسبات خود تجدید نظر کنند. شاید در سال‌های آینده امریکا با تکیه بر ذخایر نفت رُسی، توان خود را بازیابد و بیشتر از کشورهای بریک قابل شرط‌بندی کردن باشد. در این میان، بزرگ‌ترین چالش از آن سیاستمداران کشورهای نوظهور است که عملکرد آن‌ها می‌تواند تحریک‌کننده – یا بازدارنده – رشد اقتصادی باشد.
▬    تاکنون، به نظر می‌رسد چین بیش از همه نسبت به ایجاد اصلاحات آگاه و متعهد باشد. در مقابل، ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهور روسیه هم‌چنان به منابع انرژی و دریافت مالیات هنگفت متکی است و به این ترتیب، مشتریان خود را به نفت رُسی شیل سوق می‌دهد.
▬    هند می‌تواند به جمعیت زیاد و در نتیجه، نیروی کار کافی خود متکی باشد، اما، هم این کشور، و هم برزیل باید اشتیاق اصلاح‌طلبانه خود را بازیابند؛ در غیر این صورت هر دو کشور، طبقه متوسط روبه افزایش خود را که اخیراً دست به تظاهرات خیابانی در دهلی و سائوپائولو زدند، ناامید خواهند کرد.
▬    همچنین، در آهنگ فضای اقتصادی نیز تغییراتی رخ خواهد داد. در دهه ۹۰ میلادی، «توافق واشنگتن» آزادسازی اقتصادی و دموکراسی را به شکلی متکبرانه به دنیای نوظهور صادر کرد. در چند سال گذشته، رونق اقتصادی چین، وال‌استریت را تضعیف کرده، سیاست امریکا را تحت فشار گذاشته و حوزه یورو دست به خودکشی زده است.
▬    در نتیجه، باید به لیبرال‌های قدیمی گفت که کاپیتالیسم دولتی و مدرن‌سازی استبدادی بیشتر مورد پسند بوده است. «توافق چین» برای انجام ندادن اصلاحات لیبرال، هم برای دیکتاتورها، و هم برای دموکرات‌ها بهانه‌تراشی کرده است. نیاز به رشد ممکن است دوباره باعث علاقه‌مندی آن‌ها شود و غرب نیز ممکن است کمی اعتماد به نفس خود را بازیابد.

░▒▓ اظهار نظر راین اَوِنت
▬    در میانه دهه ۲۰۰۰، بازارهای نوظهور به رشد اقتصاد جهان قوت بخشیدند. اقتصادهای نوظهور از کشورهای ثروتمند سریع‌تر رشد کردند و از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ سهم خود از تولید جهانی را سالانه یک درصد افزایش دادند.
▬    در نتیجه، هم اینک بازارهای نوظهور بیش از اقتصادهای پیشرفته در تولید ناخالص داخلی جهان سهیم هستند. با وجود این، همان طور که اکونومیست به تازگی گزارش داد، به نظر می‌رسد که یک «کندی رشد بزرگ» در راه باشد. رشد اقتصادهای چین و هند در قیاس با نرخ‌های رشد دو رقمی پیش از بحران مالی به شدت کند شده‌اند؛ صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی می‌کند که رشد اقتصاد چین در سال جاری ۸/۷ درصد و رشد اقتصاد هند ۶/۵ درصد باشد. رشد اغلب اقتصادهای بزرگ نوظهور نیز به شدت در حال کند شدن است. این سکسکه اقتصادی بحث‌های فشرده‌ای را برانگیخته است. برخی نگرانند که مبادا این سکسکه یک تغییر پایدار باشد: پایانی بر یک دوره عالی رشد سریع اقتصادی که تکرار نخواهد شد. آن‌ها پیش‌بینی می‌کنند که بادهای موافقی که جهش اقتصادی اخیر را به جلو می‌رانند، در حال افول هستند.
▬    ظاهراً روح اصلاحات در کشورهایی مانند هند و برزیل به طور نابهنگام از پای درآمده است و چنین اقتصادهایی را با فرصت‌های اندک رشد نسبت به آن‌چه بسیاری افراد روزگاری تصور می‌کردند، تنها گذاشته است. به دلیل این‌که عرضه رشد می‌کند و تقاضای کشورهای ثروتمند کاهش می‌یابد، افزایش شدید قیمت‌های مواد اولیه در حال صفر شدن هستند.
▬    افزون بر این، اقتصادهای ثروتمند دیگر به استقراض با هدف بلعیدن کالاهای وارداتی از اقتصادهای نوظهور علاقه‌مند نیستند. در عوض، اقتصادهای پیشرفته ترجیح می‌دهند روی افزایش رقابت‌پذیری نیروی کار خود تمرکز کنند. حتی، هم اینک بسیاری از بازارهای نوظهور نیز ممکن است سریع‌تر از بازار کشورهای پیشرفته رشد کنند؛ اما، عملکرد آن‌ها در قیاس با گذشته احتمالاً، ناامیدکننده است.
▬    سایر کشورها، کمتر مطمئن هستند که اقتصادهای نوظهور بهترین روزهای خود را پشت سر گذاشته‌اند. رشد سریع در کشورهایی مانند چین و هند به دلیل یک قرن عملکرد ضعیف اقتصادی، ممکن بود؛ در قرنی که اقتصادهای کمتر توسعه یافته در بهره‌مندی از تکنولوژی‌های جدید شکست خوردند.
▬    در سال ۱۹۸۰ وضعیت اقتصادی یک امریکایی با درآمد متوسط در قیاس با یک هندی یا چینی با درآمد متوسط، شش برابر بهتر بود. تا اوایل دهه ۱۹۹۰ عملکرد امریکایی مورد نظر ۲۵ برابر بهتر بود. پیشرفت‌های به نسبت کوچک سیاسی به اقتصادهای بزرگ، اما، ضعیف اجازه داد تا این شکاف را به سرعت ترمیم کنند. با وجود این، هنوز چند سنگر دیگر برای فتح شدن باقی مانده است. به طور مثال، سرانه واقعی تولید در هند هنوز تنها ۸ درصد آن چیزی است که در امریکا است. سایر اقتصادهای بزرگ مانند نیجریه، حتی، بسیار عقب‌تر هستند. این در حالی است که بازارهای بزرگ نوظهور از برخی از عواید رونق اخیر برای پایه‌گذاری رشدهای آینده منتفع شده‌اند. چین سرمایه‌گذاری‌های عظیمی در زیرساخت‌ها داشته است و دستیابی به امکانات آموزشی در اقصی نقاط اقتصادهای نوظهور به شدت در حال افزایش است.
▬    آینده اقتصاد جهانی متکی به تعادل است. کندی رشد بازارهای نوظهور می‌تواند به معنی شکست کمتر اقتصاد کشورهای پیشرفته باشد؛ اما، هم‌چنین، می‌تواند به معنی چشم‌انداز تیره فروش و سرمایه‌گذاری در جهان نوظهور نیز تلقی شود.
▬    رشد کند در بازارهای نوظهور هم‌چنین، می‌تواند به معنی این باشد که افراد بیشتری به مدت طولانی‌تری در فقر شدید خواهند بود و اگر اقتصادهای بزرگ نوظهور در زمینه نوآوری و ایده‌پردازی جهان کمتر مشارکت کنند، اقتصاد جهان به عنوان یک کل احتمالاً، شکست خواهد خورد؛ اما، این بدبینی احتمالاً، ایده‌ای ناپخته است.

░▒▓ واکنش کیشور مجبوبانی
▬    در سال ۲۰۱۳، اقتصاد چین ۸/۷ درصد، اقتصاد هند ۶/۵ درصد و اقتصاد برزیل ۵/۲ درصد رشد خواهند کرد، رسانه‌های غربی سر و صدا به راه انداخته‌اند که داستان اقتصادهای نوظهور رو به پایان است. این نشان‌دهنده افکار پوچ غربی است.
▬    بله، وقفه استراتژیکی در این داستان رشد وجود دارد، اما، این داستان هنوز به پایان نرسیده است. اقتصادهای نوظهور بویژه چین و هند، از طریق عوامل بنیادینی که تغییر نکرده‌اند به رشد بالا باز خواهند گشت. اجازه دهید سه عامل را شرح دهم.
▬    نخست، تا سال ۱۸۲۰ چین و هند همواره دو اقتصاد بزرگ جهان بودند. اروپا و امریکا طی ۲۰۰ سال گذشته اقتصاد جهان را تحت سلطه خود درآورده‌اند، اما، ۲۰۰ سال گذشته تغییر روند عمده تاریخی بوده است. همه تغییر روندهای تاریخی به پایان طبیعی می‌رسند. در اینجا تأکید بر یک نکته ضروری است: به نظر می‌رسد بهره‌وری بسیار پایین موجب کندی رشد اقتصادی چین و هند می‌شود. همه آن‌چه هند و چین باید انجام دهند این است که همراه با بقیه اقتصادهای جهان، عملکرد نرمالی داشته باشند. آیا هنوز کسی درباره توان آن‌ها برای چنین اقدامی تردید دارد؟
▬    دوم، برای فهمیدن پتانسیل عملکرد چین و هند، کافی است به عملکرد دانشجویان چینی و هندی در دانشگاه‌های امریکای شمالی نگاه کرد. تعداد این دانشجویان به شدت افزایش یافته است. تعداد دانشجویان چینی از حدود ۶۰ هزار نفر در سال ۲۰۰۲ به ۱۹۴ هزار نفر در سال ۲۰۱۲ افزایش یافت و تعداد دانشجویان هندی از ۶۷ هزار نفر در سال ۲۰۰۲ به بیش از ۱۰۰ هزار نفر در سال ۲۰۱۲ رسید.
▬    به طور مشابه، درصد فارغ‌التحصیلان دوره دکتری علوم و تکنولوژی که اصالت آسیایی دارند، افزایش یافته است. این نخبگان در نهایت به اقتصادهای چین و هند وارد خواهند شد. درست است که بسیاری از آن‌ها به کشورهایشان برنمی‌گردند، اما، حتی، اگر برنگردند، در رشد اقتصادی کشورشان سهیم خواهند بود. در امریکا گروه نژادی دارای بالاترین درآمد سرانه هندی‌ها هستند. این افراد به طور مستقیم یا غیرمستقیم در رشد اقتصادی هند سهیم هستند.
▬    سوم، مسأله‌ای که ذهن غربی نمی‌تواند به درستی ببیند یا تجربه کند، تغییراتی است که در روانشناسی مردم آسیا به وجود آمده است. زمانی که کودکی خود را در سنگاپور می‌گذراندم، و زمانی که درآمد سرانه سنگاپور برابر درآمد سرانه غنا بود، حتی، تصور این که هم‌چون کشورهای غربی به کشوری پیشرفته تبدیل شویم غیرممکن بود، اما، در طول زندگی من، درآمد سرانه سنگاپور از درآمد سرانه بریتانیا که زمانی سنگاپور مستعمره آن بود، فراتر رفت. در سال ۲۰۱۲ درآمد سرانه ناخالص ملی سنگاپور، ۶۱۱۰۰ دلار و درآمد سرانه ناخالص ملی بریتانیا ۳۶۸۸۰ دلار بود؛ البته، زمانی بود که موفقیت ببرهای آسیا، مانند کره جنوبی و سنگاپور به عنوان یک تغییر روند تلقی می‌شد، اما، امروز، اکثر مردم آسیا ازجمله چینی‌ها و هندی‌ها، اندونزیایی‌ها و فیلیپینی‌ها، دلیلی نمی‌بینند که نتوانند موفق شوند.
▬    به طور خلاصه، مسیر بلندمدت تغییر نمی‌کند. البته، ممکن است کندی یا وقفه استراتژیک در کوتاه‌مدت وجود داشته باشد. برخی از این وقفه‌ها، حتی، ممکن است، لازم باشند. به نظر می‌رسد رهبران چین متوجه شده‌اند که مدل قدیمی رشد مبتنی بر نیروی کار ارزان و صادرات دیگر کارآمد نیست. هم‌چنین، بسیاری در چین بر این باورند که دهه گذشته به دلیل انجام نگرفتن اصلاحات، دهه هدر رفته است. اکنون، رهبران چین قصد دارند این روند را تغییر دهند. در عبور از پیچ، کار عاقلانه این است که سرعت را کم کرد نه این‌که مثل راننده قطار اسپانیایی با سرعت تمام از پیچ گذشت. در کندی رشد اقتصادی چین عقلانیت بسیاری وجود دارد.
▬    داستان هند متفاوت است. سیاست این کشور مانع رشد اقتصادی می‌شود. با توجه به این‌که انتخابات سراسری سال ۲۰۱۴ در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، اندک افرادی انتظار اصلاحات فوری را دارند، اما، همان طور که روشر شرما می‌گوید: «در شرایطی که اکثر ایالت‌های پویا رشد سریعی را ثبت می‌کنند، هند به عنوان کشور عضو یک گروه قدرتمند شرایط عادی خود را باز می‌یابد». بسیاری از ایالت‌های هند رشدی دو رقمی دارند. یک واقعیت کمتر شناخته شده، امید بیشتری را برای رشد خوب هند فراهم می‌کند. بخش خصوصی هند بسیار بهتر از بخش خصوصی چین عمل می‌کند، به طوری که در سال ۲۰۰۶ میانگین نسبی سود سرمایه‌گذاری برای هند ۷/۱۶ درصد و برای چین ۸/۱۲ درصد بود.
▬    اما، آیا این مسأله به این معنی است که همه اقتصادهای نوظهور از مشکلات کنونیشان رها خواهند شد؟ مطمئناً خیر. اصطلاح «اقتصادهای نوظهور» مختصر نویسی ساده‌ای است برای توصیف رشد سریع کشورهای در حال توسعه در مناطق مختلف، اما، این اقتصادها به یک گروه طبیعی که سرنوشت‌هایشان به طور ناگسستنی به یکدیگر پیوند خورده است، تعلق ندارند. حتی، ممکن است برخی از این اقتصادها با شکست مواجه شوند که این مسأله کاملاً طبیعی است. سیاست‌های محلی، تفاوت‌های عظیمی را در این اقتصادها به وجود آورده است.
▬    برای مثال، ترکیه را در نظر بگیرید. این کشور عملکرد بسیار خوبی طی یک دهه داشت، اما، سپس، با لغزش رو به رو شد. چرا؟ به دلیل سیاست‌های غلط. اقدام رجب اردوغان در فراری دادن رأی‌دهندگان که پایگاه سیاسی قدرتمندی برای او به شمار می‌روند، نابخردانه بود. آیا او می‌تواند به عقب برگردد و این مسأله را جبران کند؟ بله می‌تواند، اما، آیا او این کار را خواهد کرد؟ زمان این مسأله را نشان خواهد داد. در مورد برزیل اعتماد بیش از حد، مشکل اصلی بود. زمانی که نخبگان حاکم چنین فرض کردند که رشد سریع اقتصادی هم‌چون طلوع خورشید امری اجتناب‌ناپذیر است، دچار مشکل شدند. رشد اقتصادی ذاتاً مشکل است، به خصوص اگر بخواهد از درآمد متوسط به درآمد بالا برسد. رهبران برزیل باید در مورد سازگاری‌های استراتژیکی که مجبورند ایجاد کنند، به دقت تفکر کنند.
▬    سرانجام، باید به خاطر داشته باشیم که پیش از این، هم دوره‌های بدبینی وجود داشته است. همین ۱۵ سال قبل، در اوج بحران مالی آسیا، گفته می‌شد اقتصادهایی مانند کره جنوبی و اندونزی، تایلند و مالزی، دچار فروپاشی شده‌اند. در آن زمان، بسیاری از کارشناسان غربی جار و جنجال به راه انداختند که «معجزه» آسیا به پایان رسیده است. اکنون، اندازه این چهار اقتصاد، به ترتیب سه برابر، نه برابر، سه برابر و چهار برابر اندازه آن‌ها در سال ۱۹۹۸ است. آیا این اقتصادها دوباره دچار لغزش خواهند شد؟ البته، که چنین اتفاقی رخ خواهد داد، اما، آیا قادر خواهند بود دوباره روی پای خود بایستند و به رشد سریع خود ادامه دهند؟ البته، که می‌توانند.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.