فیلوجامعه‌شناسی

چرا اوباما از جنگ با سوریه وحشت دارد؟

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت از دکتر سعدالله زارعی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    اقدام نظامی امریکا علیه سوریه که در قطعی بودن آن تردیدی نبود تا اطلاع ثانوی یا شاید برای همیشه به تعویق افتاده است. در این میان گمانه‌زنی‌های زیادی درباره علل و عوامل این تأخیر یا تعطیل مطرح شده، ولی، کمتر به علت واقعی آن پرداخته شده است.
▬    واقعیت این است که عملیات نظامی نه به خاطر اختلاف نظر کنگره امریکا با دولت این کشور یا به خاطر اختلاف نظر دو حزب دمکرات و جمهوری خواه یا به خاطر بروز اختلاف نظر دو حزب حاکم یا مخالفت مؤسسات و شخصیت‌های اثرگذار امریکا به تأخیر یا تعطیل کشیده شده است و نیز واقعیت این است که عملیات نظامی علیه سوریه نه به خاطر عدم وجود اجماع در شورای امنیت سازمان ملل یا عدم اجماع در میان کشورهای غرب و متحدان امریکا در تجاوزهای مشابه یا عدم همراهی انگلیس و فرانسه با امریکا با تأخیر یا تعطیل مواجه شده است و واقعیت دیگر این است که امریکا برای عملیات در سوریه نیازمند بررسی‌های جدید میدانی نیست و نقاط کور سبب نشده تا امریکا برای عملیات به روشن شدن آن‌ها احتیاج داشته باشد. البته، این به آن معنا نیست که در امریکا درباره اقدام نظامی علیه سوریه اجماع وجود دارد یا به آن معنا نیست که در غرب بر سر حمله به سوریه اجماع وجود دارد و نیز به این معنا نیست که امریکا در سوریه هیچ نقطه کور اطلاعاتی و عملیاتی ندارد سخن بر سر این است که کدام عامل به عنوان «عامل مسلط» نقش اصلی در این تأخیر یا تعطیل دارد. در خصوص این بحث گفتنی‌هایی وجود دارد:

░▒▓ ۱
▬    باراک اوباما در گفتگوی چند روز اخیر و در زمانی که محافل نظامی روز یکشنبه ۱۰ شهریور را به عنوان روز آغاز حمله به سوریه یاد می‌کردند اذعان کرد که مردم امریکا از جنگ خسته شده‌اند و به عبارت دقیق‌تر اعتراف کرد که مردم امریکا اعتمادی به رهبری نظامی-سیاسی امریکا در یک جنگ حقیقی ندارند در همان جا اوباما اعلام کرد که: «جنگ با سوریه یک مسؤولیت اخلاقی برای دولت امریکاست و او به عنوان رهبر دنیا با این کشور وارد جنگ می‌شود» با این وصف اوباما در محیط داخلی اگر هم با مانعی مواجه باشد آن را جدی تلقی نمی‌کند.

░▒▓ ۲
▬    اوباما در همان سخنرانی روز چهارشنبه هفته گذشته خود گفت که برای حمله به سوریه به موافقت سازمان ملل احتیاجی ندارد و تکیه او به همراهی اروپا هم نیست، بلکه او به عنوان رهبر دنیا () مسؤولیت حمله را به دوش می‌کشد. با این وصف برای اوباما تا حد زیادی این مسأله مشخص شده بود که در حمله به سوریه نمی‌تواند روی حمایت اروپا حساب باز کند. اروپایی‌ها در جنگ جدید دو مسأله اساسی با امریکا داشتند، مسأله اول آنان این بود که جنگ در غرب آسیا با مشارکت یا بدون مشارکت اروپا به نتیجه‌ای که مقامات امریکایی برای آن فشار می‌آورند، نمی‌رسد و مسأله دوم آنان این بود که در نهایت جنگ چه به پیروزی برسد چه به شکست انجامد، اروپا فقط شریک در هزینه است و فایده‌ای برای آن در نظر گرفته نمی‌شود. با این وصف از قبل معلوم بود که اروپا این بار به راحتی برای همکاری پرهزینه متقاعد نمی‌گردد.

░▒▓ ۳
▬    امریکا در صحنه عملیات حفره‌ها و ضعف‌های فراوان اطلاعاتی دارد و به این راحتی قادر به پر کردن آن‌ها نیست. امریکا ایران را نمی‌شناسد، حزب‌الله را به درستی و به طور دقیق نمی‌شناسد از سطح و میزان واکنش سوریه آگاهی کافی ندارد در عین حال، وقتی رئیس‌جمهور امریکا به عنوان فرمانده کل قوا علیه سوریه اعلام جنگ می‌کند و زمانی کمتر از یک هفته و یک ماه را برای آن در نظر می‌گیرد، به این معناست که یا بر این شکاف‌ها و کاستی‌ها احاطه پیدا کرده یا آن‌ها را کم اهمیت تلقی کرده است. در عین حال، این عدم احاطه اگر مربوط به مخالفان مسلح حکومت سوریه باشد و تردید امریکا به توان آنان در اداره زمینی عملیات تهاجمی علیه دولت سوریه برمی‌گردد نیز با همین پاسخ مواجه می‌باشد چه این‌که وقتی امریکا سخن از عملیات در زمان نزدیک می‌زند به این معناست که از مرحله بررسی و ارزیابی عبور کرده است.

░▒▓ ۴
▬    بعضی از محافل سیاسی این تأخیر یا تعطیل را نتیجه مذاکره محرمانه میان فرستادگان اوباما با مسؤولان ارشد جمهوری اسلامی ارزیابی کرده و گفته‌اند در جریان سفر هم‌زمان «سلطان قابوس» پادشاه عمان و «جفری فلتمن» فرستاده سازمان ملل که تا چندی قبل معاون وزیر امور خارجه امریکا بود و به منطقه سوریه و لبنان به دلیل این‌که سالیان زیادی سفیر امریکا در این منطقه بوده، گفت‌وگوها و توافقاتی حول محور سوریه اتفاق افتاده و این توافق عملیات امریکا علیه سوریه را برای مدتی به تأخیر انداخته یا به طور کلی، منتفی کرده است. در مورد این‌که در ملاقات پادشاه عمان یا معاون سابق وزارت خارجه امریکا با مقامات ارشد ایران درباره سوریه مباحثی مطرح شده باشد، تردیدی وجود ندارد و طبیعی است که در این ملاقات‌ها موضوع مهمی در حد حمله امریکا به یک عضو هم پیمان جمهوری اسلامی ایران مورد بحث قرار گرفته کما این‌که اگر غیر از این دو یک مقام سیاسی از آسیا یا اروپا یا قاره امریکا یا افریقا هم می‌آمد این موضوع مورد بحث قرار می‌گرفت، اما، در مورد این‌که در این گفت‌وگوها توافقی حاصل شده است، اغراق وجود دارد. چرا که، آن توافقی که می‌تواند یک حمله قطعی را متوقف گرداند، همراهی ایران با بخشی از خواسته امریکایی‌ها علیه اسد نیست کما این‌که چنین حمله‌ای هم همان طور که گفته شد برای تنبیه اسد یا کمک تاکتیکی و موردی به معارضه نیست، بلکه چنین حمله‌ای با چنین مقدماتی از سوی یک ابرقدرت نظامی که همه اعتبار خود را از جنگ‌افزار نظامی به دست آورده است، فقط می‌تواند با هدف زمینه‌سازی برای سرنگونی کامل دولت دمشق سازماندهی شده باشد.
▬    با این وصف مذاکره میان امریکا و ایران پیرامون سوریه برای حل جزیی قضیه اصلاً معنا و مفهومی ندارد، اما، در مورد این‌که ایران از متحد استراتژیک و بی‌بدیل خود در منطقه دست کشیده باشد نیز به طور قطع منتفی است. چرا که، ایران از دست رفتن سوریه و اشغال آن توسط دشمن زیاده‌خواهی چون امریکا که قطعاً سیطره او بر سوریه مساوی با سیطره رژیم صهیونیستی بر سوریه است را یک خطر بزرگ حیاتی تلقی می‌کند و برای آن‌که چنین اتفاقی نیفتد از همه توانایی‌ها و ظرفیت نظامی و غیرنظامی خود استفاده می‌کند. با این وصف آن‌چه که در مذاکرات مابین سلطان قابوس- در صورتی که بپذیریم که او نقش واسطه میان امریکا و ایران بازی کرده- و جفری فلتمن در صورتی که او حامل پیام خاصی بوده است، گذشته قطعاً اعلام قاطع موضع حمایتی ایران از سوریه بوده است نه چیزی کمتر از آن.

░▒▓ ۵
▬    تردیدی نیست که ایران کوتاه آمدن در برابر امریکا در سوریه را مساوی با سیطره امریکا نه فقط بر سوریه که بر سوریه، فلسطین، لبنان، عراق و در یک کلمه سیطره امریکا و اسرائیل بر منطقه مقاومت ارزیابی کرده و با قاطعیت در برابر آن می‌ایستد.

▬    شواهدی وجود دارند که نشان می‌دهند امریکایی‌ها در هفته‌های اخیر به این نتیجه رسیده بودند که «زمان بسیار کمی» برای اسقاط نظام سوریه در دست دارند و اگر وارد نشوند هیچ گاه دیگر نمی‌توانند وارد شوند و اگر جبهه مقاومت بتواند صحنه نبرد را در سوریه به رغم آن‌که همه جهان غرب و اکثر کشورهای عربی و غیرعربی (ترکیه و اسرائیل) برای عدم تحقق این پیروزی به صحنه آمده‌اند، ببرد، در بقیه غرب آسیا هم می‌برد و موج جدید انقلاب‌های مردمی که در تحلیل آکادمی‌های اروپا سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ زمان آن ارزیابی شده است، به راه می‌افتد و رژیم‌های وابسته جنوب خلیج‌فارس به همراه خورده نظام‌های امریکایی قاره افریقا را از بین می‌برد. از این رو، امریکا با این گمان- که به نظر می‌آید اسرائیلی‌ها در باوراندن آن به اوباما خیلی نقش ایفا کرده‌اند- ایران علاقه‌ای به درگیر شدن در جنگ ندارد و مرز نهایی آن «تهدید به پاسخ»  است و در نهایت تسلیم واقعیت صحنه یعنی، سرنگونی دولت متحد خود در دمشق می‌شود، وارد صحنه شده و با قاطعیت زیادی از جنگ حرف زدند، ولی، در فاصله زمان اعلام جنگ یعنی، ۱۲ روز پیش تا سه روز پیش که امریکایی‌ها از سختی جنگ و لزوم تأمل بیشتر درباره آن و آماده‌سازی جهانی حرف زدند و متحدان امریکا یکی یکی از سیاست جنگی اوباما فاصله گرفتند، اتفاقاتی در صحنه واقعی افتاد و امریکایی‌ها دریافتند که توسل به جنگ با واکنش جنگی، نه تنها از سوی سوریه که از سوی کل جبهه مقاومت مواجه می‌شود و آن‌وقت دیگر نمی‌توان زمانی برای پایان آن اعلام کرد این در حالی است که امریکایی‌ها به وضوح و دقت می‌دانستند که برخلاف دهه‌های ۱۹۸۰ و قبل از آن عملیات هوایی قادر به پایان دادن جنگ نیست. امریکایی‌ها تجربه رژیم صهیونیستی در جنگ‌های ۳۳ و ۲۲ روزه را داشتند که نیروی هوایی ارتش این رژیم با تمام قدرت وارد میدان شد و همه مراکز علامت‌گذاری شده را بمباران کرد، ولی، در عمل نه توانست آسیبی به توان تسلیحاتی حزب‌الله و گردان‌های جهادی در لبنان و غزه بزند، نه آسیب جدی به نفرات و سازمان رزمی آنان وارد کند و نه رهبری مقاومت را از میدان خارج نماید. در نهایت نیروی تهاجمی رژیم صهیونیستی تسلیم شد و به شکست تن داد.
▬    امریکایی‌ها بعد از آن‌که در صحنه عمل متوجه فعل و انفعالات جبهه مقاومت شدند و فهمیدند که همان طور که فرمانده کل سپاه پاسداران می‌گوید، همه منطقه به میدان تهاجم و تقابل با مهاجمان تبدیل خواهد شد و این میدان از مرزهای غربی هند تا مرزهای جنوبی مدیترانه امتداد دارد. آنان به خوبی دریافتند که اگر به چیزی کمتر از اسقاط اسد تن دهند، شکست از مقاومت به حساب می‌آید و اگر بخواهند حکومت اسد را ساقط کنند و برای این کار نیازمند استفاده از کماندوهای نیروی دریایی یا چتربازان نیروی هوایی یا یگان‌های خاص زمینی باشند حتماً با کماندوها، چتربازان و یگان‌های خاص رزم دیده‌تر و آماده‌تری مواجه خواهند شد و بدون تردید هر عنصر مهاجم باید پیش از ورود به صحنه درگیری سوریه، تابوتی را برای خود آماده کرده باشد. این رمز اصلی عقب‌نشینی اوباما و امریکاست و البته، با توجه به روحیه شرارت‌بار امریکایی‌ها، اوباما که زخم عمیقی از نیروهای جان بر کف مقاومت بر سینه دارد ممکن است برای التیام خود به نقطه یا نقاطی حمله کند و بعد بگوید منظور من از حمله به سوریه همین بود نه اسقاط نظام سوریه که برای همین هم مقاومت طبعاً پاسخ کوبنده‌ای را آماده کرده است.
مأخذ:کیهان
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.