نویسندگان Forbes به روایت پرویز درگی؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ به گمان کارشناسان فوربس، سال جاری (۲۰۱۳ میلادی) نویددهنده چالشهای بزرگ بویژه برای رهبران و مدیران منابع انسانی است. حاکم شدن فضای عدم قطعیت و نابسامانی اقتصاد جهانی، از عمده دلایل بروز چنین چالشهایی در کسبوکار است.
▬ انجمن مدیریت منابع انسانی (SHRM)، با انجام پیمایشی به بررسی چالشهای ۱۰ سال آتی منابع انسانی پرداخته است. جالبتوجهترین یافته این پژوهش، اهمیت فزاینده مقوله رهبری در مدیریت منابع انسانی است.
▬ در پژوهشی مشابه که همین موسسه در سال ۲۰۱۰ اجرا کرد، تنها ۲۹ درصد از پاسخگویان، توسعه مهارتهای رهبری را چالشی مبرم برای منابع انسانی دانسته بودند که این رقم امروز بالغ بر ۵۲ درصد شده است.
▬ این آمار، به معنای اهمیت و نیاز روزافزون به مهارتهای رهبری در سازمان است، اما، به گواه متخصصان، بیش از ۶۰ درصد از شرکتکنندگان در این پژوهش، بحث حفظ و انگیزش کارمندان گرانقیمت را مهمترین و پرچالشترین موضوع آتی در کسبوکار عنوان کردند.
▬ با ذکر این مطلب، حال، به بررسی پنج مورد از مباحث چالشی، بویژه در رهبری منابع انسانی میپردازیم. این موارد از جمله مهارتهایی است که رهبران امروز و فردا باید به آن مجهز باشند. به بیان نویسندگان فوربس، موارد زیر میتواند سرآغاز انقلابی بزرگ در عرصه منابع انسانی باشد:
░▒▓ ۱. در پرورش و بالندگی رهبران و جانشینپروری سرمایهگذاری کنیم
▬ خواه باور داشته باشید که رهبران ذاتاً «رهبر» متولد میشوند، و خواه باورتان این باشد که رهبری، آموختنی و اکتسابی است، به هر ترتیب شرکتها همچنان نیازمند سرمایهگذاری روی برترین کارکنان خود هستند تا اینگونه بتوانند ویژگیهای رهبری را در آنها توسعه و پرورش دهند.
▬ برای پرورش رهبران، نیاز به پیادهسازی یک سیستم آموزشی پیشرو و حاکم شدن جو جانشینپروری به شدت احساس میشود، همانند آنچه هاروارد با عنوان برنامه آموزش مدیران اجرایی مشغول انجام آن است.
▬ ابتدا بهترین تیمی را که میتوانید، بسازید؛ سپس، برای پرورش آنها و توسعه مهارتهایشان، روی آنها سرمایهگذاری کنید. این یک سرمایهگذاری بلندمدت است و نه هزینه و نوعی از برنامهریزیهای راهبردی بلندمدت به شمار میرود.
░▒▓ ۲. فرهنگ مشارکت را در سازمان خود به وجود آوریم
▬ پاداشها و انگیزشهای فردی برای موفقیتهای انفرادی لازم، اما، ناکافی است. باید به یاد داشته باشیم که تنها در فرهنگ مشارکتجویانه است که سازمانها میتوانند رهبرانی را پرورش دهند که پشتیبان یکدیگر باشند و در جهت همافزایی سیستم و بالندگی یکایک افراد تلاش کنند.
░▒▓ ۳. مهارتهای ارتباطی را توسعه دهیم
▬ احتمالاً تصور غالب این باشد که رهبران همگی مذاکرهکنندگانی ماهر هستند که از مهارتهای ارتباطی کافی برخوردارند، اما، این فرض چندان مورد تأیید نیست. سبکهای ارتباطی از تنوع گستردهای برخوردارند، از این رو، ممکن است یک سبک در یک سازمان خاص از اثربخشی کافی برخوردار باشد، اما، همین سبک ارتباطی در سازمان دیگر ناکارآمد باشد. بنا بر این، آموزش مهارتهای ارتباطی را نیز در برنامه پرورش رهبران قرار دهید و آن را در فرهنگ سازمانی خود نهادینه کنید.
▬ رهبرانی که قادرند به خوبی ارتباط برقرار کنند، میتوانند تیمسازی کنند و اعتماد بیافرینند؛ در مقابل، مدیرانی که از مهارتهای کافی ارتباطی برخوردار نباشند، جو عدم قطعیت و بیاعتمادی را در سازمان به وجود میآورند.
░▒▓ ۴. مسؤولیتپذیری واقعی را ترغیب و حفظ کنیم
▬ رهبران باید مسؤولیتپذیر باشند. آنها نمیتوانند اشتباهات را به گردن دیگران بیندازند. آنها باید مسؤولیت مشکلات و شکستها را بپذیرند تا هنگامی که توانستند از پس، این مشکلات سربلند بیرون بیایند، بتوانند برای خود اعتبار بسازند.
░▒▓ ۵. به انسانیت و هوش هیجانی بها دهیم
▬ هوش هیجانی از شاخصههای اساسی رهبران توانمند است.
▬ هوش هیجانی، اصطلاح فراگیری است که مجموعه گستردهای از مهارتها و خصوصیات فردی را در برگرفته و معمولاً به آن دسته مهارتهای درون فردی و بین فردی اطلاق میگردد که فراتر از حوزه مشخصی از دانشهای پیشین، چون هوشبهر و مهارتهای فنی یا حرفهای است.
▬ کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند، میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرایند تفکر و اقدامات شخصی استفاده کنند.
▬ هوش هیجانی به دلیل کاربردهایی که دارد، جایگاهی بسیار مهم پیدا کرده است. بویژه برای کودکان که کمکهای بسیاری میکند. هوش هیجانی به کودکان کمک میکند تا در موقعیتهای تهدیدکننده و خطرناک، عکسالعمل مناسبتری برای نجات خود انجام دهند.
▬ رهبران و مدیران با هوشهای هیجانی بالاتر، توان بیشتری برای هدایت سازمان تحت کنترلشان دارند. یافتههای جدید نشان میدهد عملکرد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساس وظیفهشناسی بالایی هستند، اما، فاقد هوش هیجانی و اجتماعی هستند در مقایسه کارکنان مشابهی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، ضعیفتر است.
▬ رهبران جدید باید بتوانند هوش هیجانی خود را به کمک همقطارانشان ارتقا دهند. فراموش نکنیم که رهبران در وهله نخست باید انسانی رفتار کنند و هوش هیجانی، هوشی است که تقریباً، تنها در انسانها یافت میشود.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم