برداشت از دکتر محمود خاتمی؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ بحث درباره مدل رایانهای ذهن و هوش مصنوعی از مباحث بسیار مهم در فلسفه ذهن و رایانه اشاره میشود تا مسأله مورد بحث روشنتر گردد، سپس آزمون تورینگ ذکر میشود که نقش اساسی در پذیرش فرضیه هوش مصنوعی به معنی قوی دارد؛ آنگاه، به انتقادات برجستهای که از این آزمون و مدل رایانهای ذهن و هوش مصنوعی شده اشاره خواهد شد.
░▒▓ طرح مسأله
▬ پس از آن که پاتنم، روایت اول خود از کارکردگرایی را با کمک ماشین محاسبه تورینگ صورتبندی کرد (۱۹۶۷)، اندیشه یکسان تلقی کردن ذهن با رایانه نیز به طور جدی در فلسفه ذهن مطرح شد. در حالت کلی، این اندیشه حاوی دو دیدگاه است:
▓ الف. دیدگاه رایانهای کردن ذهن: این دیدگاه اندیشه یکسانی ذهن و رایانه را از این حیث بررسی میکند که میتوان ذهن انسان را همچون رایانه دانست. رایانه ماشینی است که اطلاعات را دریافت میکند و به محاسبه، تفسیر، نگارش و پردازش میپردازد. این همه رفتارهایی هستند که ذهن هوشمند انسان در حالت عادی انجام میدهد. از این رو، میتوان به هوش انسان هم همچون پردازش اطلاعات رایانهای نظر کرد. این نظر بر دو فرض اصلی استوار است:
▬ ۱. ذهن انسان دقیقاً شبیه رایانه عمل میکند.
▬ ۲. تواناییهای روانی و شناختی ذهن انسان را میتوان از موضع «شخص ثالث» و با طراحی سخت افزارهای پیشرفته عملی ساخت.
▬ این دو فرض، ایده اصلی کارکردگرایی ماشینی را تشکیل میدهند. بنا بر این، دو فرض، حالات روانی و شناختی ذهن انسان همچون پردازش رایانهای است؛ و همان طور که هر پردازش رایانهای (مثلاً اجرای محاسبات عددی) توسط ماشینهای محاسبه گر (که از لحاظ فیزیکی و ساختاری متفاوتند) قابل اجراست، حالات ذهنی هم به طرق گوناگون تحقق مییابند. این بدان معنی است که خواص روانی.شناختی ذهن از ساختار فیزیکی که آن را اجرا و محقق مینماید متمایزاند و بنا بر این، چنانکه ساختار زیستی انسان میتواند قابلیتهای هوشی. روانی خاصی را به فعلیت درآورد، میتوان تصور کرد که ساختار فیزیکی متفاوتی نیز بتواند همین قابلیتها را به فعلیت درآورد. این دیدگاه زمینه لازم را برای طرح دیدگاه دوم فراهم میآورد.
▓ ب. دیدگاه هوش مصنوعی: این دیدگاه اندیشه یکسانی ذهن و رایانه را از حیث امکان ساخت رایانهای که بتواند حالاتی مشابه حالات ذهنی انسان داشته باشد بررسی مینماید. بررسی این مکان در سه سطح و بر اساس سه فرض انجام میگیرد:
۱. رایانه اعمالی هوشمند. نظیر اعمال ذهن انسان (مثل محاسبه و تفسیر). انجام میدهد.
۲. رایانه این اعمال را به همان شیوه انجام میدهد که ذهن انسان.
۳. فرض ۲ به این معنی است که رایانه میتواند خواص روانی.شناختی (نظیر آگاهی و تفکر) داشته باشد.
▬ فرض اول در حیطه مهندسی رایانه بررسی میشود و به نظریه ضعیف هوش مصنوعی مشهور است. دو فرض بعدی در حیطه روانشناسیشناختی و فلسفه ذهن بررسی میشود و معمولاً، به نظریه قوی هوش مصنوعی (و گاه به ترتیب قوی و اقوی) شهرت دارند:
░▒▓ آزمون تورینگ
▬ در تأیید مدل رایانهای ذهن، و دفاع از نظریه هوش مصنوعی به معنی قوی کلمه عمدتاً آزمون تورینگ مطرح میشود. این آزمون، به قابلیتهای انجام کار یک ماشین رایانه در برابر یک انسان، با هوش متوسط. که از تمام جهات دارای ذهنیت متعارفی است میپردازد. طرح اصلی این است که ماشین رایانهای بتواند به همان خوبی که آن فرد اعمال و وظایف هوشمندانه خود را ایفا میکند اعمالی مشابه را اجرا نماید. آزمون تورینگ را به صور مختلفی میتوان تقریر کرد:
░▒▓ تقریر اول
▬ تورینگ، وضعیتی را توصیف میکند که بتوان به کمک آن آزمایش را انجام داد: سه بازیکن در نظر میگیریم. یک پرسشگر، یک زن و یک مرد. پرسشگر در اتاقی است که از آن دو دیگر جداست. مرد و زن به عنوان فرد الف و ب معرفی شدهاند (و جنسیت آنها برای پرسشگر نامعلوم است). هدف پرسشگر آن است که نشان دهد کدام یک زن است و کدام مرد. او این کار را بر اساس طرح پرسشهایی از طریق ترمینال رایانهای انجام میدهد. وظیفه مرد آن است که پرسشگر را، حتیالمقدور گمراه کند، ولی، وظیفه زن آن است که پاسخ درست به پرسشگر دهد.
▬ در این مثال، تورینگ میگوید که میتوان تصور کرد که به جای مرد از ماشین رایانهای استفاده کنیم و صورت مثال این شود که پرسشگر معین دارد کدام یک از الف یا ب ماشین و کدام انسان است. ماشین هم طوری برنامه ریزی شده که پرسشگر را گمراه نماید. اکنون، مسأله این است که آیا ماشین رایانهای میتواند به همان خوبی که آن مرد پرسشگر را گمراه میکرد پرسشگر را به حدس غلط وادارد. تورینگ نتیجه میگیرد که اگر ماشین چنان کند که همان مرد میکرد پس، همچون او هوشمند است و همان ذهنیتی را که بدو منسوب است بدین هم باید نسبت داد.
░▒▓ تقریر دوم
▬ آیا میتوان از طریق طرح سؤالات به وسیله یک ترمینال رایانهای دریافت که طرف مقابل یک انسان است یا ماشین؟ اگر طرف مقابل، در واقع، رایانهای باشد که همواره ما را به خطا وادارد چنانکه گمان بریم در طرف مقابل خود انسانی به ما پاسخ میدهد آنگاه، باید نتیجه گرفت که آن رایانه از ذهنیت منسوب به انسان برخوردار است.
░▒▓ بررسی آزمون تورینگ
▬ آزمون تورینگ، چنان طراحی شده که هوشمندی و ذهنیت را از مباحث مربوط به ظاهر رایانه (نظیر این که آیا میتواند صحبت کند یا حرکت کند) متمایز میسازد. بحث تورینگ این است که حداقل شرایط داشتن ذهنیت انسان را در رایانه نیز میتوان اجرا کرد. بسیاری اشاره کردهاند که این آزمون از بسیاری جهات مخدوش است. نخست آن که داشتن یک زبان. که در این آزمون مفروض گرفته شده. نباید شرط لازم برای ذهنیت باشد. به علاوه، هوش انسان حیطه گستردهای دارد و نمیتوان آن را به اعمالی که در این آزمون مورد نظر است محدود کرد. این آزمون حالات ذهنی را در سطح ادراکات حسی بررسی میکند و از این حیث از جامعیت کافی برخوردار نیست. دیگر آن که، آزمون تورینگ بر این فرضیه استوار است که اگر دو سیستم از نظر ورودی و خروجی معادل باشند موقعیت روانشناختی مشابهی دارند یعنی، اگر یکی دارای ذهن باشد دیگری هم دارای ذهن خواهد بود. این فرضیه که آن را فرضیه تورینگ مینامند گذشته از این که مستلزم رفتارگرایی است، نمیتواند حالاتی از ذهنیت را توجیه کند که در اثر تفاوت در حالات درونی به وجود میآیند. بدین معنی که ممکن است بتوان تصور نمود که دو ماشین رفتار مشابهی (مثلاً محاسبه درست یک سلسله عملیات جبری برای هر ورودی به شکل n+m و nm و n/m به ازای تمامی اعداد n و m در فاصله یک تا صد) داشته باشند، ولی، داشتن رفتار مشابه (که مفاد فرضیه تورینگ است) نمیتواند معیاری کافی برای تشخیص همسانی ذهنیت در دو سیستم جداگانه تلقی شود. یعنی، برابر بودن ورودی / خروجی (که فرضیه تورینگ بیان میکند) لزوماً برابر بودن در ذهنیت را نتیجه نمیدهد. علاوه بر این انتقادات میتوان از اشکالاتی که دریفوس و سرل بر مدل رایانهای ذهن و آزمون تورینگ وارد کردهاند نیز یاد کرد.
░▒▓ اشکال دریفوس بر آزمون تورینگ
▬ دریفوس، با یاری گرفتن از هوسرل و هیدگر امکان طراحی یک رایانه را که چون انسان دارای ذهنیت باشد منتفی میداند و استدلال میکند که در زندگی واقعی برخلاف آزمونهای فرضی (نظیر آزمون تورینگ) ذهنیت انسان قابلیتهایی را دارد که در واکنش به محیط انجام میگیرد. آنچه رایانه میتواند انجام دهد کاملاً صریح و تعریف شده است و بنا بر این، میتواند به حل مسأله و پردازش اطلاعات و تفسیر آنها بپردازد. این همه براساس قواعد و مبانی تعریف شدهای انجام میگیرد که از قبل به رایانه داده شده است. آنچه رایانه نمیتواند انجام دهد واکنشهای ذهنی (روانی. شناختی) انسان است که نه جنبه صوری دارند و نه بر اساس قواعد تعریف شدهای انجام میگیرند، بلکه در حیطه زیستی. فرهنگی خاصی صورت میگیرد که برای رایانه امکان تجربه آن فراهم نیست.
░▒▓ انتقاد سرل بر آزمون تورینگ
▬ سرل نیز آزمایشی فرضی را در تحدی نسبت به آزمون تورینگ طراحی کرد تا نشان دهد که ذهنیت انسان را نمیتوان با محاسبات رایانهای. که ولو بسیار دقیق برنامهای را اجرا میکند. برابر و یکی پنداشت. به نظر او علومشناختی به طور کلی، و دیدگاه هوش مصنوعی قوی بویژه، که ذهن را با رایانه یکسان میپندارد و نسبت ذهن و مغز را نسبت نرم افزار و سخت افزار تلقی میکند اساساً اشتباه است. زیرا، برنامههای رایانهای از محتوای نحوی و گرامری برخوردار است و با تعبیه نمادین و منطقی عددی (۰ و ۱) مشخص میشوند حال آن که ذهن از محتوای معنایی برخوردار است که از ترکیب نحوی ساده فراتر میرود.
░▒▓ آزمون اتاق چینی سرل
▬ سرل، برای تبیین موضع خود آزمون معروف اتاق چینی را طرح مینماید. در این آزمون فرضی، شخصی که زبان چینی نمیداند در یک اتاق محبوس است و تعداد زیادی نماد چینی همراه با کتابچه راهنمای استفاده از آنها در اختیار او قرار دارد؛ فرض میشود که این شخص بدون آن که زبان چینی بداند در استفاده از این نمادها و تبدیل آنها بر حسب قواعد موجود در آن کتابچه مهارت دارد. در این حال، اگر رشتهای از نمادهای چینی به درون اتاق این شخص ارسال شود، او به سرعت میتواند پاسخ مناسب را (با استفاده از نمادها و کتابچه راهنما) به بیرون از اتاق ارسال دارد. از نظر شخصی که بیرون اتاق است روابط بین ورودی و خروجی دقیقاً همان روابطی است که اگر به جای آن شخص درون اتاق یک فرد چینی بود. با این وجود، شخص حاضر در اتاق، زبان چینی نمیداند و تنها براساس ترکیب نحوی عمل میکند و نه درک معنایی. این وضعیت به نظر سرل، دقیقاً همان وضعیتی است که در رایانه اتاق میافتد. رایانه بر اساس قواعد و علائمی که برایش تعریف شده است بدون آن که به درک معنایی عملکرد خود واقف باشد به ترکیب نحوی آنها میپردازد و پاسخ مناسب به ورودیهای خود میدهد. پس، رایانه فکر نمیکند و تصمیم نمیگیرد و به طور کلی، از ذهنیت انسان. که درک معنایی ماورای ترکیب نحوی دارد. محروم است سرل نتیجه میگیرد که امور ذهنی و ذهنیت بیش از عملکرد پیچیده رایانه است و از این رو، آزمون تورینگ باطل است. استدلال سرل مبتنی بر سه فرض است: اول آن که برنامهها صوری (نحوی) اند. دوم آن که ذهن محتوا (معنا) دارد و سوم آن که نحو برای داشتن معنا کافی نیست. برهان اتاق چینی سرل صحت فرض سوم را تأیید مینماید. بنا بر این، ذهن یک برنامه صرف نیست و از این جا، سرل به نادرستی ادعای هوش مصنوعی به معنی قوی استدلال مینماید.
░▒▓ ملاحظه نهایی
▬ ادلهای که علیه هوش مصنوعی قوی اقامه میشوند، به فرض تمام بودن، فقط ناظر به حالتی است که ذهن، همچون رایانه ترسیم شود (یا نسبت ذهن و مغز مانند نرم افزار رایانه به سخت افزار آن باشد) ؛ لذا، چنانچه بحث هوش مصنوعی با فعالیتهایی در حوزه ساخت و پرداخت بافتهای زیستی. خواه در ارتباط با سخت افزار رایانه و خواه مستقل از آن. گره خورد ورود این ادله محل مناقشه است.
▬ نکته دیگر این که، به فرض تمام بودن ادله مذکور و بطلان آزمون تورینگ و نهایتاً رد دیدگاه هوش مصنوعی منطقاً دیدگاه رایانهای ذهن (دیدگاه الف) که موضع کارکردگرایی ماشینی است رد نمیشود. زیرا، آنچه بر حسب دیدگاه کارکردگرایی ماشینی نتیجه میشود این است که فقط سیستمهایی که ماشین تورینگ برای آنها توصیفی مناسب فراهم میآورد درجه مشابهی با ذهنیت دارند.
مأخذ: فصلنامه فلسفی در طهور
هو العلیم