برداشت آزاد از آریاادیب؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ این ضربالمثل را دربارهی کسی به کار میبرند که وسط کاری تنها گذاشته شده باشد یا در وضعیتی قرار گرفته باشد که هیچ کاری از او بر نیاید.
▬ «حنا» گیاهی است از ردهی دولپهایهای جدا گلبرگ که به صورت درختچه در شمال و مشرق افریقا، عربستان سعودی و ایران (در نواحی جنوبی مانند بم) کاشته میشود. در ایران برگهای درخت حنا را بیشتر به کرمان و یزد میبرند و در آسیابهای مخصوصی میسایند و از آن پودر رنگ حنا میسازند.
▬ در گذشته که وسایل آرایش و زیبایی به فراوانی امروز نبود، مردان و زنان دست و پا و سر و موی و گیسو و ریش و سبیل خود را حنا میبستند و از آن برای زیبایی و پاکیزگی و گاه برای جلوگیری از سردرد استفاده میکردند.
▬ برای این کار، مردان و زنان به گرمابه میرفتند و در شاه نشین آن، یعنی، جایی که پس از خزینه گرفتن در آن جا دور هم مینشستند، میرفتند. حنا را آب میکردند و در یکی از گوشههای شاه نشین مینشستند و دلاک حمام نخست موی سر و ریش و سبیل و گیسوی آنان را حنا میبست و، سپس، «دست و پایشان را توی حنا میگذاشت».
▬ شخص حنا بسته ناگزیر بود که ساعتها در آن گوشهی حمام از جای خود تکان نخورد تا رنگ، خودش را بگیرد و دست و پایشان خوب حنایی شود. در این چند ساعت آنان برای آن که حوصلهشان سر نرود با کسانی که مانند خودشان دست و پایشان توی حنا بود باب گفت و گو را باز میکردند و از هر دری سخن میگفتند. حمامی هم در این مدت از آنان با نوشیدنیهای خنککننده (که به آنها «تبرید» میگفتند) مانند آب هندوانه و انواع شربت پذیرایی میکرد و چون آنان قادر به انجام هیچ کاری نبودند خود حمامی این نوشیدنیها را بر دهان آنان میگذاشت تا بنوشند و کمبود آب بدنشان را که در این مدت بر اثر شدت حرارت حمام به صورت عرق بر سر و صورتشان جاری بود جبران کنند.
▬ این حالت که در آن شخص حنا بسته قادر به انجام هیچ کاری نبوده است بعدها رفته رفته در دهان مردم به صورت ضربالمثل در آمد.
مآخذ:...
هو العلیم