برداشت از دکتر حمیدرضا جلاییپور؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ دکتر حمیدرضا جلاییپور، حضور مردم در انتخابات سال ۷۶، ۸۸ و ۹۲ را نوعی جنبش اجتماعی نامیدند [جنبش اجتماعی، زمانی مطرح است که ساز و کارهای هنجارین و متداول جابجایی قدرت و قوانین، محمل ایجاد تغییر اجتماعی نباشد. ادعای این که انتخابات ۷۶ جنبشی است و انتخابات ۸۰ جنبشی نیست، نشان از آن دارد که مرد اصلاحطلب، انتظار زیادی از دموکراسی و صندوق رأی برای اعمال تغییر ندارد].
▬ ایشان فرمودند: «بر خلاف نظر برخی از افراد، معتقدم جامعه ایران جامعهای تودهای نیست [جوامع مدرن، همواره قدری تودهای هستند و قدری نیستند. ادعای مطلق این که جامعه ایران به طور کلی تودهای نیست، ادعای دقیقی نیست. البته میزان تودهای شدن تهران، زابل، همدان،... قابل مناقشه است] و بیشتر از اینکه یک جامعه انقلابی و شورشی باشد و آدمهای سرخورده و مأیوس پرورش دهد، یک جامعه با پتانسیل جنبشی است. معتقدم باید دلیل این رخداد انتخاباتی را هم در پتانسیل جنبشی مردم ایران تحلیل کرد» [اصولاً این جمله قدری با تصورات و تعاریف متداول «جنبش اجتماعی» مغایر است. «جنبش اجتماعی» جابجاییهای قدرت در قالب رسمی و هنجارین انتخاباتی و حتی «مبارزات انتخاباتی» را شامل نمیشود. فیالمثل، به تعریف واژهنامه جامعهشناسی sage که پیش از این، در همین وبگاه به اشتراک گذاشته شده است بنگرید: SOCIAL MOVEMENT: Sociologists often make a distinction between routine institutionalised life and collective action, the latter being unusual goal-oriented concerted action by a large number of people. So collective action would include strikes, riots and boycotts; it also includes social movements.].
▬ ایشان اضافه فرمودند: «هر چند موضوعاتی مثل گسترش نارضایتی اقتصادی یا نگرانی امنیتی از آینده کشور در تشدید این جنبش و گسترش آن دخالت داشتند، اما، دلیل اصلی بروز این رخداد نبودند» [شواهد متعدد تجربی، تحلیل محتوای متریالهای تبلیغاتی، و... نشان میدهند که مهمترین دغدغه مردم در این انتخابات نارضایتی اقتصادی بود، و همین، آنها را به یک چرخش کامل واداشت، شاید فرجی از فشارهای خردکننده تحریم حاصل آید].
▬ ایشان ادامه دادند: «ما در جامعه، شاهد یک نوع فردیت نهادینهشده هستیم. هر کدام از افراد مثل یک سازمان و تشکل عمل میکنند و این برای جنبش انتخاباتی سال ۹۲ امری تعیینکننده بود» [این مفهوم «فردیت نهادینه شده»، میتواند بسیار مهم باشد، هر چند که برای انباشته شدن از بار تحلیلی مناسب راه پرسنگلاخی را پیش رو دارد].
▬ ایشان، با تحلیل شرایط جامعه در هنگام انتخابات سال ۹۲ و حضور اصلاحطلبان در روند انتخابات گفت: «از سال ۸۸ تاکنون، جریان مخالف اصلاحات، کوچکترین امتیازی به اصلاحطلبان ندادند».
▬ ایشان، گفتار خود را چنین به پایان بردند: «انتخابات سال ۹۲ و جنبش انتخاباتی که به راه افتاد در قلب گرفته جامعه سیاسی ایران یک فنر گذاشت. خوشبختانه، جامعه ایران به عمل قلب باز احتیاج نداشت، اما، به این مسأله هم دقت کنیم که فنر خاصیتهای خودش را دارد. مسؤولان باید اجازه دهند تا پتانسیل جنبشی تخلیه شود و به مطالبات جامعه که تبدیل به جنبشهای پویا میشود، پاسخ داده شود» [باور من این است که مجموعه جمهوری اسلامی طی این سی و پنج سال، بلوغ خود را در هضم و جذب مکتبی مطالبات مردم که مدام توسط انتخاباتهای سالی یک بار ابراز میشود نشان داده است. علت توش و توان فعلی آن هم همین است. نکته این است که از قدیم الایام، این، به اصطلاح «چپ»ها بودهاند که مدام به رویههای قانونی تغییر، پرخاش کردهاند و ولع خود را به «جنبش» پنهان نکردهاند. از مجلس سوم که با همه نهادهای قانونی کشور، از شورای نگهبان گرفته تا قوه قضائیه و ریاستجمهوری وقت درگیری داشتند، تا حال حاضر. به هر تقدیر، نیروهای «غیرچپ» با پختگیای که تا کنون از خود نشان دادهاند، میدانند که چطور باید سهم و نفوذ و قدرت چانهزنی خود را در چهارچوبهای قانونی و دموکراتیک به جریان بیندازند و قشرهای اجتماعی متبوع خود را که در انتخابات اخیر نیم رأی دهندگان را شامل میشد، نمایندگی نمایند. آنها انتخابات را «جنبش» نمیدانند و اصولاً با کسی دعوا ندارند. من فکر میکنم که «چپ»ها هم باید در استعمال ضوابط رقابت مدنی مهارت یابند. آنها اگر به «جنبشانگاری» رقابتهای مدنی ادامه دهند، نخواهند توانست از ظرفیتهای مدنی و قانونی محیط اطراف خود، درست بهرهبرداری کنند. بهتر است کمی آرامتر وقایع را پیگیری نمایند].
مأخذ: شرق
هوالعلیم