حامد دهخدا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ قضیه
▬ ایجاد امکان تبلیغات انتخاباتی طولانی و مفصل و بیسابقه در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، پدیدههای جدیدی را ظاهر کرده، و قواعد مبارزه انتخاباتی را تغییر داده است.
▬ عادت کاندیداها به گفتن «هر آن چه خوب است»، به ماجرای لوسی بدل شده است.
▬ حتی گفتن «برنامههایی» برای رسیدن به «هر آن چه خوب است» نیز لوث شده است، چرا که مخاطبان میدانند که کارشناسان حرفهای، برای تولید و کپی-پیست این برنامهها دشواری چندانی ندارند. ابداً دشواری ندارند. ابداً. ابداً. ابداً. ابداً.
▬ آیا این «برنامهها» اجرا خواهند شد؟
▬ آیا «هر آن چه خوب است» به دست خواهد آمد؟
▬ آنها میگویند: ما «هر آن چه خوب است» انجام خواهیم داد؛ هر چه مجری تلویزیونی میپرسد که آیا شما فلان و فلین کار را خواهید کرد، او، پس از گفتن کلیاتی در فضایل آن کار، میگوید حتماً این کار را خواهیم کرد. حتماً... حتماً... حتماً.
▬ و مردم، با چشمان پر از انکار، ناباورانه، تصور میکنند که آیا کاری که نابغهای چون دکتر محمود احمدینژاد انجام نداد، «او»، «او»، «او»، «او»، «او»، «او»، «او»، «او»، «او»، «او»، «او» انجام خواهد داد؟
▬ مردم میدانند که محدودیتهای اجرای برنامهها، نیروی پرتوان و خردکنندهای مانند دکتر محمود احمدینژاد را به ستوه آورد، و اکنون پس از هشت سال، این مرد خستگیناپذیر را به رعشه و لرزه افکنده است، و این شیر غران را در میان بدگوییهای «...»هایی اسیر کرده است که تنها در حضیض ضعف او میتوانند اینطور خودنمایی کنند. همو که در کسوت شهردار تهران، انگار از انجام هیچ کاری، حتی غلبه بر «پادشاه سازندگی» ناتوان نمینمود، اکنون دستانش به رعشه افتاده و خلاصی از شرّ پاستور را انتظار میکشد؛ شرّ پاستور که امروز جماعتی برای دستیابی به آن بیتاب شدهاند و از پذیرش هیچ اهانتی برای رسیدن به آن رویگردان نیستند (از این بابت، خبط رسانه در راند دوم مناظرهها، نعمتی بود برای مردمی که پس پرده شیفتگی «غنیمت پاستور» را درک کنند). ... بگذریم...
░▒▓ برهان
▬ فرمول پیروزی در انتخابات، همواره و همیشه و همهجا، بیش از هر چیز، حول «اعتماد» دور میزند.
▬ اهمیت محوری «اعتماد» هم برمیگردد به ماهیت تفویض قدرت در مردمسالاری؛ این که هر روز، انتخابات برگزار نمیشود، و پس از تفویض قدرت، کاندیدای منتخب به سان کش کوتاه از دست در میرود، و در کاخ ریاست جمهوری جا خوش میکند. اکنون، او به میان مردم میآید، و فردا، همه که مثل احمدینژاد نیستند، بله و فردا برای دادن عریضهای به او یا کلاً ناتوانی، یا به صعوبت توانمندی.
▬ «اعتماد» در فضای انتخاباتی ایران، اهمیت صدچندانی مییابد، چرا که مکانیسمهای تولید «اعتماد» نزد هواداران، مندرج در فعالیت «احزاب» در این کشور با اعتماد مردم مواجه نشده و موفق نبوده است. در نتیجه، مردم نمیتوانند با اعتماد به «حزب»، به رئیسجمهور برآمده از «حزب» اعتماد کنند. پس، در فضای انتخاباتی ایران، این که مردم بتوانند به «شخص»«شخص»«شخص»«شخص» منتخب اعتماد کنند، اهمیت صدچندانی یافته است.
▬ پس، برداشت من این است که در فضای چنین ادراکاتی از قدرت، وعدههای «هر آن چه خوب است»، اهمیت کمتری دارد. سابقه انتخابات ریاست جمهوری پیشین، این ادعا را تأیید میکند.
▬ حتی وقتی وعدههای «هر آن چه خوب است»، از سطحی شورتر شود، که اکنون با شوری امکان حضور در صدا و سیما، در مورد اغلب کاندیداها اتفاق افتاده است، نتیجه عکس میدهد؛ وعدههای خوب، صورت فریبهای بالقوهای پیدا میکند که حتی توهینآمیز و رافع اعتماد قلمداد خواهد شد.
▬ پس، در این شرایط، کاندیدایی که سر به زیر میاندازد، با حزم و احتیاط سخن میگوید، حوصله آدم را سر میبرد از بس فقط از بالفعل شدن «ظرفیت»ها سخن میگوید، مبادا وعدهای دهد که نتواند عمل کند، رأی دهنده را به هوس میاندازد که به همان «پا» و زبانی که در راه راستی و درستی جا ماند، رأی بدهد. بله، بازی این انتخابات بیش از تمام انتخابات پیشین، بازی عجیب و غریب «اعتماد» است، و باز، طبق معمول شگفتی خواهد آفرید.
▬ کاندیدایی که وعدههایش آن قدر زیاد است که آنها را روی حافظه «تبلت» ذخیره میکند، آن هم وعدههایی که جمله آنها را دو ساله اجرا خواهد کرد، دولت را با شهرداری تهران اشتباه گرفته است؛ دولتی را که در مقابل قوه مقننه (که مدام باید از رهبر تذکر حفظ شؤون دولت دریافت کند)، قوه قضائیه، دیوان محاسبات، سازمان بازرسی کل کشور، شرکتهای فوقالعاده عظیم خصوصی شده ذیل اصل چهل و چهار، شوراهای شهر، شهرداریهای معظم (که گردش مالی فقط یکی از آنها یک سوم بودجه کل دولت است) و شبکههای نفوذ و مراکز مطالعات راهبردی و... به «شیر بی یال و دم و اشکم» تبدیل شده است؛ بله این دولت، به «شیر بی یال و دم و اشکم» تبدیل شده است؛ این دولت، با شهرداری که «به زحمت» و «شاید»، در مقابل شورای شهر پاسخگو باشد، قابل مقایسه نیست. مردم میدانند که محدودیتهای اجرای برنامهها، نیروی پرتوان و خردکنندهای مانند دکتر محمود احمدینژاد را به ستوه آورده است؛ همو که در کسوت شهردار تهران، انگار از انجام هیچ کاری، حتی غلبه بر «پادشاه سازندگی» ناتوان نبود، اکنون دستانش به رعشه افتاده و خلاصی از شرّ پاستور را انتظار میکشد.
▬ در چنین شرایطی، «اعتماد»، باز هم شگفتی میآفریند، و شاید مردم به کسی رأی بدهند که «هیچ وعدهای نمیدهد». همین.
▬ کسی که سابقه انتخابات در ایران را بداند؛ او که رقابت عالیجناب محمد خاتمی و دکتر محمود احمدینژاد را با رقیبان انتخاباتی «پروعده» را به یاد آورد، میداند که «اعتماد»، شگفتی میآفریند و دهانها را مبهوت، گشوده میدارد. و وقتی شگفتی بازی «اعتماد»، به «قاعده» بدل شده است، باید بیشتر از تحلیلگر شگفتزده تعجب کرد تا خود پدیده.
▬ در این شرایط، کاندیدایی که سر به زیر میاندازد، با حزم و احتیاط سخن میگوید، حوصله آدم را سر میبرد از بس فقط از بالفعل شدن «ظرفیت»ها سخن میگوید مبادا جوگیر شود و با هل و زور صدا و سیما وعدهای دهد که نتواند عمل کند، رأی دهنده را به هوس میاندازد که به همان «پا» و زبانی که در راه راستی و درستی و صدق «جا ماند»، رأی بدهد.
▬ بله، بازی این انتخابات، بیش از تمام انتخابات پیشین، بازی عجیب و غریب «اعتماد» است، و باز، «طبق معمول»، «شگفتی» خواهد آفرید، و وقتی شگفتی بازی «اعتماد»، به «قاعده» بدل شده است، باید بیشتر از تحلیلگر شگفتزده تعجب کرد تا خود پدیده.
░▒▓ فرجام
▬ با این استدلال، من به کاندیدای منتخب خود، یک توصیه دارم. همان طور که تا کنون سر به زیر انداخته و زیادهگویی نکرده است، با مهارتی که در او سراغ دارم، زبان در کام بدارد، و تنها شش تعهد به مردم بسپارد، همان تعهداتی که آیت الله سید علی حسینی خامنهای، امروز، چهارده خرداد نود و دو، تعهدات لازم رئیسجمهور دانستند. همین را عمل کند، ما و ملت از او ممنون خواهیم بود، و قدر او را بهعنوان رئیسجمهور شایسته خواهیم دانست:
• به ملت قول بدهد، از همه «ظرفیت»های قانون اساسی برای انجام مسؤولیتهای بزرگ ریاست جمهوری استفاده کند.
• به ملت قول بدهد، که با «عقل و درایت» و «پشتکار و ثبات قدم» عمل کند.
• به ملت قول بدهد، ضمن مدیریت اوضاع کشور، به مسأله اقتصاد که به میدان چالش تحمیلی بیگانگان تبدیل شده، توجه کافی خواهد کرد.
• به ملت قول بدهد، از حاشیهسازی و حاشیهپردازی پرهیز کند.
• به ملت قول بدهد، که اگر انتخاب شد، دست اطرافیان و دوستان را باز نخواهد گذاشت.
• به ملت قول بدهد، تا از منافع ملت در مقابل بیگانگان پاسداری کند.
▬ همین...
▬ همین...
▬ بیش از این، رودهدرازی است، و موجب سلب «اعتماد».
مآخذ:...
هو العلیم
هو
سلام علیکم
سوال که پیش می اید ان است که کاندیدای مورد نظر حضرتعالی توان دادن این قول ها و عمل به انها را دارد و به کدام پشتوانه سابقه اجرایی چنین تعهداتی را میخواهد عملی کند (7سال و چند ماه سابقه در دولت؟)
بحث دیگر انکه حضرت اقا در سخنرانی های خود به داشتن برنامه اقتصادی هم تاکید فرمودند این در حالی است که به طور معمول دکتر جلیلی در گفتگوها و مناظرات تلویزونی به جای ارائه راهکار و برنامه در پاسخ به پرسش ها انها را معمولا به فرصتی دیگر برای پاسخ دهی ارجاع می دهد که تا کنون هنوز این فرصت مناسب ظاهرا نرسیده است.
----------------------------------------
سلام و احترام
در باب سابقه اجرایی لازم برای ریاست جمهوری، نظر به شرایط احزاب و جناحهای سیاسی ایران، باید به موازنهای رسید. موازنهای بین حضور در سیاست، و در عین حال آلوده نشدن در فعالیت ناسالم آن احزاب و جناحها. ...
نکته دیگر، بر میگردد به جایگاه ریاست جمهوری که با موقعیت تکنوکرات و مدیر فنی متمایز است. جایگاه ریاست جمهوری، جایگاه مدیریت استراتژیک و خطدهی اصولی اقدامات اجرایی است. فی المثل توجه داشته باشید به باراک اوباما، رئیس جمهور موفق ایالات متحده که در سال 2008 به قدرت رسید، در حالی که فعالیت سیاسی خود را در 1996 با عضویت در حزب دموکرات از ایالت ایلینویز آغاز کرد، و فقط پس از دوازده سال رئیس جمهور ایالات متحده شد. قبل از احراز ریاست جمهوری، او تنها یک دوره سناتوری از بوستون را در کارنامه خود داشت.
در مورد برنامه اقتصادی به تفصیل برنامه اقتصادی کوتاه مدت و بلندمدت ایشان را در آدرس زیر ملاحظه فرمایید:
http://www.drjalily.com/wp-content/uploads/2013/05/barname-eghtesadi-dolat-111.pdf
همچنین دو برنامه جالب توجه دیگر را هم ملاحظه فرمایید:
http://www.drjalily.com/wp-content/uploads/2013/05/barname-eslah-sakhtar-ejraei.pdf
http://www.drjalily.com/wp-content/uploads/2013/06/barname-farhangi-dolat-11.pdf