دکتر حامد حاجیحیدری
▬ در انتخابات سال ۲۰۱۰ بریتانیا، حزب محافظهکار، به رهبری آقای دیوید کامرون پیروز شد، ولی اکثریت او آن قدر نیرومند نبود که بتواند کابینه را تشکیل دهد. از این قرار، با حزب لیبرال دموکرات به رهبری نیک کلگ، «ائتلاف» کرد. دیوید کامرون نخستوزیر شد، و نیک کلگ پست معاونت نخستوزیری را احراز نمود.
▬ همه چیز خوب بود، تا این که دیوید کامرون با اکثریت پارلمانی خود، سیاست عدم افزایش شهریههای دانشگاهها را که یکی از اصلیترین دلایل آراء نیک کلگ را رقم زده بود، نقض نمود. در نتیجه، دانشجویان شوریدند، و ساختمان حزب لیبرال دموکرات را ویران کردند. دانشجویان اعتقاد داشتند که نیک کلگ، در واقع، بر سر آراء آنان معامله و خیانت کرده است.
▬ در کل، «ائتلاف» در دموکراسیهای جدید، همواره باعث مزید بیاعتمادی و ضعف مشروعیت در دولتهای دموکراتیک بوده است. از این گذشته، نوع تازهای از بیسامانی را در مردمسالاریها رقم میزند. در واقع، این سیاستمداران معاملهگر در جریان «ائتلاف» هستند که در مورد معنای آراء رأی دهندگان معامله میکنند و اغلب، این معاملات به خیانتهای آشکار به معنا و مفهوم آراء شهروندان منتهی میشود.
░▒▓
▬ هفتم خردادماه، در جریان کنفرانس مطبوعاتی عالیجناب، دکتر علیاکبر ولایتی در خبرگزاری فارس، ائتلاف سهگانه اصولگرایان که تاکنون یک «ائتلاف پیشاانتخاباتی» بود، به یک «ائتلاف پساانتخاباتی» تبدیل شد: «اعضای ائتلاف توافق کردند که تا آخر با جدیت فعالیت خود را به موازات هم ادامه دهند و در نهایت دو نفری که رئیسجمهور نشدند به فرد پیروز کمک کنند» (فارس، خبر شماره: ۱۳۹۲۰۳۰۷۰۰۰۲۲۵). این در حالیست که محمد باقر قالیباف، در دیدار با جمع نمایندگان مجلس گفت که «توافق ما در ابتدا این بود که بر اساس نظرسنجیها تصمیمگیری شود» (دنیای اقتصاد، خبر شماره: ۷۲۵۱۵۱).
▬ در واقع، تا حال، برداشت ما هم از این ائتلاف این بود که آنها تا پیش از انتخابات برای جلب نظر رأی دهندگان رقابت میکنند، و در نهایت، یکی از آنان که در این رقابت موفقتر بود، میماند و دو دیگر، به نفع او کنار میروند. این فرمولی بود که در انتخابات هشتاد و چهار هم مد نظر اصولگرایان بود و آن موقع هم نقض شد و انبوهی از خصومتها را رقم زد.
▬ اظهار دیگر عالیجناب علی اکبر ولایتی بر این که «ما بین سهنفرمان اختلافی نمیبینیم و فعالیتهای مستقل هرکداممان نیز ادامه دارد؛ انتخاب مردم مشخص میکند که چه کسی رئیسجمهور میشود، اما امیدواریم فردی از ائتلاف سه نفره باشد» نیز مزید بر علت میشود که منطق ائتلاف بین این سه، بیش از یک احساس «تکلیف» واقعی، نوعی «بازی قدرت» به نظر برسد.
▬ اگر این سه، باور دارند که بینشان اختلافی نیست، چرا در این «فریضه کفایی» دو تا به نفع یکی کنار نمیروند؟ به علاوه، اگر خود این سه، اختلافی بین خود نمیبینند، آیا بین رأیدهندگان متفاوت خود هم اختلافی نمیبینند؟ چه تفاوتی میان رأی دهندگان عالیجناب علی اکبر ولایتی، عالیجناب محمد باقر قالیباف، یا دکتر غلامعلی حداد عادل هست؟ آیا معنا آراء آنها یکسان است؟ آیا توقع و انگیزه آنان از رئیسجمهور آتی یکسان است؟ نسبت معنای «ائتلاف پساانتخاباتی»، با معنای آراء متباین پیش از انتخابات چه خواهد بود؟
░▒▓
▬ توضیح اینکه خود را در موقعیت پس از انتخابات قرار دهید. فرض کنید، کسی، بنا به دلایلی به دکتر غلامعلی حداد عادل (برنده فرضی انتخابات) رأی دهد، و به دلیل نسبت مبهم عالیجناب علی اکبر ولایتی یا عالیجناب محمد باقر قالیباف با «آتشفشان»، اصلاً حاضر به رأی دادن به آنان نباشد. حال، سؤال این است که در صورت وقوع «ائتلاف پساانتخاباتی» منظور نظر عالیجناب علی اکبر ولایتی، و باجدهی احتمالی دکتر غلامعلی حداد عادل، به رفقای «آتشفشان»ی آن دو دیگر، تلقی رأی دهنده از رأیی که به دکتر غلامعلی حداد عادل داده است چه خواهد بود؟ آیا گمان نخواهد کرد که با رأی دادن به دکتر غلامعلی حداد عادل که اسیر یک «ائتلاف پساانتخاباتی» شده است، عملاً مهمترین اولویت معنای شرکت خود در انتخابات را باخته است؟ اگر او به این دلیل، به دکتر غلامعلی حداد عادل رأی داده باشد که یک «نه» به «آتشفشان» بگوید، اکنون با «ائتلاف پساانتخاباتی» او با دو نامزد دیگر که لااقل هیچ مرزبندی مشخصی در سیاست «خارجی، عدالت اجتماعی و مسائل فرهنگی» با «آتشفشان» ندارند (اشاره به اظهارات آیتالله سید علی حسینی خامنهای در خطبه ۲۹/۳/۸۸: «بین ایشان و بین آقای رئیس جمهور از همان انتخاب سال ۸۴ تا امروز اختلاف نظر بود، الآن هم هست؛ هم در زمینهی ”مسائل خارجی“ اختلاف نظر دارند، هم در زمینهی نحوهی ”اجرای عدالت اجتماعی“ اختلاف نظر دارند، هم در ”برخی مسائل فرهنگی“ اختلاف نظر دارند؛ و نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است»)، احساس نخواهد کرد که «از پشت خیمههای دشمن، دست خالی بازگشته است»؟ آیا حس و برداشتی همچون تلقی رأی دهندگان به حزب لیبرال دموکرات انگلیس نخواهد بود؟ آیا بر این باور نخواهد رفت که در جریان این «بازی انتخاباتی»، کلاه گشادی بر سر او رفته است؟ خصوصاً که ما حساسیت ویژهای بر کلاهی که «آتشفشان» بر سرمان بگذارد، داریم؟
▬ اگر عالیجناب دکتر علی اکبر ولایتی، تفاوتی بین خود و دو دیگر نمیبینند، ما میبینیم. رأی دهندگان هم میبینند.
▬ این سه، در یک موضوع بسیار مهم و کلیدی متفاوتاند. این سه، در نسبتی که بین خود و «آتشفشان» تعریف کردهاند، متفاوتاند. پس، اگر کسی به دکتر غلامعلی حداد عادل رأی میدهد، انتظار ندارد که ایشان پس از پیروزی در انتخابات با آن دو دیگر وارد معامله بر سر اصلیترین موضوع امروز سیاست کشور، یعنی خلاصی از شر «آتشفشان» یا سیاستهای منظور نظر او بشود.
▬ با این حساب که برندگی یکی از اعضای ائتلاف سهگانه، خطر معامله پساانتخاباتی بر سر معنای آراء را در پی دارد، آیا برندگی یکی از ائتلاف سهگانه، در انتخابات آتی، در کل، خطر بیاعتمادی به انتخابات را به وجود نمیآورد، همان طور که در نمونه زد و بند دموکراسی انگلیسی آوردیم؟ آیا حس رأی دهنده بر این نخواهد رفت که در جریان این «بازی انتخاباتی»، کلاه گشادی بر سر او رفته است؟ خصوصاً که ما حساسیت ویژهای بر کلاهی که «آتشفشان» بر سرمان بگذارد، داریم؟
▬ خصوصاً که ما حساسیت ویژهای بر کلاهی که «آتشفشان» بر سرمان بگذارد، داریم؟
▬ ما حساسیت ویژهای بر کلاهی که «آتشفشان» بر سرمان بگذارد، داریم؟
▬ حساسیت ویژهای بر کلاهی که «آتشفشان» بر سرمان بگذارد، داریم؟
▬ کلاهی که «آتشفشان»؟
▬ «آتشفشان»؟
▬ من برای کسانی که به انتخاب یکی از اعضای ائتلاف سهگانه میاندیشند، پیشنهاد بهتری دارم: معنای رأی خود را به «معاملات پساانتخاباتی» ائتلاف سهگانه نسپارید. خودتان تفسیر رأی خود را به دست بگیرید.
▬ همچنین، من هر کس که میخواهد در زمینه سیاست «خارجی، عدالت اجتماعی و مسائل فرهنگی»، همچنان یک «نه» به «آتشفشان» بگوید، پیشنهاد بهتری دارم: یک «نه بزرگ بزرگ بزرگ بزرگ بزرگ» بگویید؛ «دکتر سعید جلیلی».
▬ به نظر من، هر کس میخواهد در مسیر انقلاب ۱۳۵۷ و حرکت عظیم ۱۳۸۴، شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را تکرار کند، و در زمینه سیاست «خارجی، عدالت اجتماعی و مسائل فرهنگی»، همچنان یک «نه» به «آتشفشان» بگوید، بهتر است، یک «نه بزرگ بزرگ بزرگ بزرگ بزرگ» بگوید. روزه شکدار نگیرد. به باور من، «دکتر سعید جلیلی»، در درجه اول، این امتیاز را دارد که نفس انتخاب او، یک «نه بزرگ» به «آتشفشان» در زمینه سیاست «خارجی، عدالت اجتماعی و مسائل فرهنگی» است. انتخاب هیچ یک از گزینههای دیگر، چنین معنای ژرفی ندارد.
مآخذ:...
هو العلیم