دکتر حامد حاجیحیدری
▬ دکتر امير محبيان، در سرمقاله روز گذشته روزنامه «رسالت»، با عنوان « تحليل صحنه انتخابات رياست جمهوري ۹۲؛ نقاط ضعف و قوت سعيد جليلي»، ضمن آن که با برآورد شرایط فعلی، پیروزی دکتر سعید جلیلی در انتخابات آتی «برخلاف محاسبات اوليه و حتی استنکاف خود» را پیشبینی فرمودهاند، نقاط قوت و ضعفی برای ایشان شمردهاند، که جملگی نقاط قوتاند.
▬ دکتر سعید جلیلی، به سرعت، در حال تسخیر موقعیتی است که احزاب ناکارآمد، طی همهمه زرگری چند ماهه اخیر نتوانستند به دست آورند؛ حضور بسیار مؤثر و قابل ملاحظه، در عین حال، مستقل از جناحهای ناکارآمد. این، آن چیزی است که دکتر سعید جلیلی را در موقعیت ممتاز کسب اعتماد مردم قرار میدهد، و عنوان ائتلاف «مردم+۱» را برازنده او میکند. پس، آنچه دکتر امیر محبیان، با عنوان سابقه اجرایی کم، عنوان فرمودهاند، در واقع، کمسابقگی که چه عرض کنم، بیسابقگی کار زیر پرچم احزاب و خط و خطبازیهای ناکارآمد است که این روزها یکی از مصائب این کشور هستند. احزابی که همه آنها یک عیب بزرگ دارند که ناتوانی آنها در عبور از «آتشفشان»، شاخص و نمود آن ضعف بزرگ است.
▬ ائتلاف «مردم+۱»، قابل اعتماد است، و این، کلید اصلی برای پیروزی در انتخابات بوده و هست و خواهد بود. همیشه کلید اصلی برای پیروزی در انتخابات، اعتماد و اعتماد و اعتماد و اعتماد است. «ظاهراً، علاقه يا تلاشي خاص از سوي او براي کانديداتوري مشاهده نميشد، و برخلاف بعضي از کانديداها که ميکوشيدند خود را به يگانه هدف اصولگرایان مبدل کنند، او براي کسب اين هدف، حرکتي خاص را انجام نداد، و حتي اخباري دال بر عدم علاقه به کانديداتوري از سوي او شنيده میشد. هر چند نگاهي به وضع حاميانش نشان دهنده آمادگي کامل آنها براي شروع مسابقه دارد»، و این، آمادگی، بیش از هر دلیل دیگر، برمیخیزد از آن که او توانسته است، به سرعت اعتماد نیروهای جوان و پرانرژی را جلب کند.
▬ دکتر سعید جلیلی، «آرمانگرای مؤدب» است، نه دیپلماتمآب. دشوار دو خصلت آرمانگرایی و ادب، با هم جمع میشوند، و لحظه اتحاد این دو، معمولاً به نحو تاریخی و از زمان سرودن منظومه عظیم «ایلیاد» توسط هومر، لحظه ظهور «ابرمرد» است. از قضا، موقعیت فعلی جامعه ما سخت نیازمند ابرمرد «آرمانگرای مؤدب» است. جامعه، برای چنین شخصیتی له له میزند. در بین همین کاندیداهای موجود، دیپلمات مؤدب هم هست، ولی، طراز آرمانگرایی و مقاومت او را باید در نسبت او با «آتشفشان» درک کرد. پس از آشکار شدن زاویه یافتن «آتشفشان» و اذناب طویل و عریض او با «خیمه انقلاب» در تاریخ تاریخی سوم تیر، اکنون در گام بعد، به صدارت عظمایی احتیاج هست که بدون آن که جامعه را درگیر تنش و اضطراب کند، در تراز دهه چهارم انقلاب، جوان و پر طراوت انگیزههای پیشروی رویشهای جدید انقلاب را تحقق ببخشد. اکنون، پس از مانور پر تبختر «آتشفشان» و اذناب، که گویی فقط آنها هستند که میتوانند انقلاب را پیش ببرند، رویشهای سوم تیری انقلاب، با دکتر سعید جلیلی، اثبات خواهند کرد که آنها مرد دهه عدالت و پیشرفت هستند، نه کسانی که به رغم این همه قرینه و امارت نمیتوانند بیرون بودن «آتشفشان» و اذناب را از خیمه انقلاب درک کنند، یا اذناب او را صرفاً مفتون میدانند.
▬ ائتلاف «مردم+۱»، با محوریت دکتر سعید جلیلی، فاز تثبیت «آرمانگرایی + مؤدبانه» است. آرمانگرای مؤدب، سر خود را به زمین میافکند، شمرده و اندک اندک سخن میگوید، ولی «بیپرده» «مقاومت» میکند. صورت مثالی این شخصیت، مرحوم امام خمینی (ره) بود. در تراز قضاوت دکتر امیر محبیان که او را به بیان خنثی و فارغ از همدلی و مشحون از قضاوت فنی در مورد مسائل انسانی میشناسیم، امام خمینی (ره)، «خجالتی» و با «روابط عمومي غيرفعال» به نظر میرسد. کسی که در حسینیه جماران سر به زیر میافکند، و اندکی با لهجه خاص، جملاتی را شمرده شمرده بیان میکند که دنیا را به لرزه میافکند، و بیواسطه با مردمش ارتباط میگیرد، بدون مزاحمت کارشناسان «روابط عمومی».
▬ دکتر سعید جلیلی، برای رسیدن به «حیات طیبه»، باید «آرمانگرایی مؤدب» خود را بر ارتباط بی غل و غش با مردم بنا کند تا بتواند با باندهای آتشفشانی، به اتکاء مردم، برخورد آرمانگرایانه + مؤدبانه + مقاوم داشته باشد. با او، دیگر «آتشفشانی»ها بهانهای برای دفاع از ثروت «پتروپارسی» که «ده میلیارد تومان»، تنها گوشهای از «رسوایی» آن است، برای تخریب «اخراجیها» ندارند. آنها میگویند «اخراجیها» بیادباند!
▬ ائتلاف «مردم+۱»، موقعیت درخشانی برای «اخراجیها» ایجاد کرده است. بله؛ ... دکتر سعید جلیلی، موقعیت درخشانی برای «اخراجیها» ایجاد کرده است.
▬ دکتر سعید جلیلی، به اتکاء رویارویی آرمانگرایانه + مؤدبانه + مقاوم، در برابر «آتشفشان» خارجی و داخلی، اعتماد مردم را به سرعت جلب میکند، چنان که روندهای اخیر، این شتاب را تأیید میکند. پس، عدالتخواهی او فقط کلیگویی و تفلسف نیست. اصلاً کلیگویی و تفلسف نیست. این روزها، اولین شرط عدالتخواهی، بیگمان جرأت رها کردن و انکار «آتشفشان» است که متأسفانه بیشتر فعالان سیاسی نسل اول انقلاب همین شجاعت را ندارند، و به دلیل همین ضعف است که یک به یک سقوط میکنند. به انقلاب پشت میکنند تا مصلحتجویانه، «آتشفشان» را قدر بدانند!
▬ ائتلاف «مردم+۱»، با رویگردانی از «آتشفشان» و همه اذناب او در چپ و راست، اولین شرط عدالتخواهی عملی را احراز کرده است.
▬ از این قرار است که دکتر امیر محبیان، نهایتاً تأیید میفرمایند که دکتر سعید جلیلی با «جوان بودن»، «فقدان گذشته منفي»، «سوابق جبهه» و «جانبازي» و «منش آرام و مؤدبانه» و «رويکرد ولايي»، «تصوير مثبت»ی در ميان «نيروهاي انقلابي» دارند.
▬ همچون سوم تیر، به نظر میرسد که جوانان سوم تیری، بازی پیچیدهای پیش بردند تا خود را به این همه حزب و آتشفشان افسونگر تحمیل کنند؛ ولی، واقع آن است که این، تنها تلاشی از سر اخلاص، برای به کرسی نشاندن حق و عدالت بود که به حول و قوه الهی، تنها با تأییدات الهی، به نتیجه خواهد رسید. به رغم دکتر امیر محبیان، رأی آوردن دکتر سعید جلیلی را قطعی نمیدانم، به قاعده ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم. بله؛ ضرورت رأی آوردن او بدیهی است، ولی قطعی نیست. رأی به دکتر سعید جلیلی یک اولویت ملی است. خود را که در موقعیت پس از انتخابات قرار میدهی و از خود میپرسی که رأی نیاوردن یا پیروزی غیر قاطع دکتر سعید جلیلی چه معنای تاریخی میتواند داشته باشد، به خود نهیب میزنی که از این بدیهیتر نمیشود که او باید برنده قاطع انتخابات باشد، ولی اینجا یک نکته هست. یک نکته هست و آن این که «حماسه سیاسی»، محتاج کار خدایی است. کاری که در «بیان خنثی و فارغ از همدلی و مشحون از قضاوت فنی در مورد مسائل انسانی» قابل درک نباشد. کاری که موقعیت یکتای تاریخسازی انسان در آن معنا داشته باشد. حالا، موقعیتی است که جوان مسلمان باید موقعیت را تشخیص دهد، و «جهاد» خود را در جهت یزدان نیکیدهش خالص سازد، شاید، در بازی مخلصانه حق تعالی، «حماسهای» اتفاق بیفتد که بیان فنی را مبهوت خویش سازد.
مآخذ:...
هو العلیم
با تبريك به شما به خاطر كار بسيار زيادي كه انجام مي دهيد !البته بهتر بود به خاطر اين همه نوشتن بيشتر فكر مي كرديد و پر مغز تر مي نوشتيد