دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ ابزارهای عقلی مشروعیتبخشی را میتوان بنا به مقاصد تحلیلی، به شناختی (cognitive) یا هنجاری (normative) تقسیم کرد. البته، مانند همه تقسیمهای تجربی دیگر، این تقسیم یک تیپشناسی است، نه تمایز قاطع دو مقوله متمایز و متنافر. «تعقلیسازیهای هنجاری، همواره متضمن برخی پیشفرضهایشناختی است».
▬ به هر تقدیر، برگر و لوکمان، مشروعیتبخشیهای شناختی را به چهار رده اسطورهها / دین و الهیات / فلسفه / علم مدرن، و مشروعیتبخشیهای هنجاری را در دو مبحث ایدئولوژی و روشنفکری به بررسی مینشیند. فیالحال، اقسام مشروعیتبخشیهای شناختی:
░▒▓ اقسام مشروعیتبخشیها شناختی
▬ سطوح تکاملی: ۱. اسطورهها ← ۲. دین و الهیات ← ۳. فلسفه ← ۴.علم مدرن
░▒▓ مشروعیتبخشی اسطورهای جهان نمادی
▬ تاریخ مشروعیتبخشی، نشان میدهد که اسطوره مرحلهای ضروری در تکامل اندیشههای انسانی است. اسطوره را «دریافتی از واقعیت که نفوذ مستمر نیروهای مقدس را در دنیای تجربه روزمره مسلم فرض میکند».
▬ «اسطوره، به عنوان یک ابزار عقلی از هر ابزار دیگری به سطح صاف و ساده جهان نمادی نزدیکتر است (سطحی که در آن، برای حفظ و تأیید نظری جهان، کمترین حد انتزاع از عینیات ضرورت دارد)».
▬ «این نکته، توضیحدهنده این پدیده تکرارشونده تاریخی است که چرا سنتهای اسطورهای ناهماهنگ، بیآنکه وحدتی نظری میانشان باشد، همچنان به هستی خود ادامه میدهند. معمولاً، این ناهماهنگی فقط پس از آنکه سنتها بیثبات شده و قسمی وحدت پدید آمده باشد، احساس میگردد. کشف اینگونه ناهماهنگی ... غالباً توسط سنتشناسان متخصصی صورت میگیرد که عادیترین وحدتدهندگان مضامین سنتی پراکنده نیز به شمار میروند».
▬ «اسطوره، از این لحاظ نیز به سطح طبیعی و ساده نزدیک است که اگر چه متخصصانی در سنت اسطورهای وجود دارند، معرفت عامه با معرفت آنان چندان فاصلهای ندارد. ... برای حفظ ادعای انحصارطلبانه متخصصان، باید دسترس ناپذیربودن دانستنیهای آنان رسما و از لحاظ نهادی تضمین شود».
▬ میان جوامع با جهان نمادی اسطورهای و غیراسطورهای تفاوت قابل ملاحظهای وجود دارد.
░▒▓ دین
▬ «دستگاههای اسطورهای ساخته و پرداختهتر، میکوشند ... جهان اسطورهای را در یکپارچگی نظری حفظ کنند. چنین اسطورههای به اصطلاح شرعی به جهان خاص اندیشهپردازی دینی وارد میشوند». «موجودات مقدس به مسافت دورتری انتقال یافتهاند. اندیشههای اسطورهای، در محدوده پیوستگی میان این دو جهان را بر عهده دارد، درست به این دلیل که پیوستگی اولیه آنها، اینک گسسته به نظر میرسد. با گذار از اسطوره به الهیات، چنین مینماید که نفوذ مستمر نیروهای مقدس در زندگی روزمره کمتر شده است. در نتیجه، مجموعه معرفت مربوط به الهیات از خزانه معرفت عمومی جامعه فاصله بیشتری میگیرد، و به این ترتیب، کسب آن ذاتا دشوارتر میشود». «نتیجه دیگر این امر، ... حضور اساطیر ساده در میان تودههای مردم، و به موازات آن، رواج الهیاتی مغلق میان نخبهای از نظریهپردازان» است (۱۵۳).
░▒▓ اندیشهپردازیهای فلسفی
▬ الهیات، «از نظر موقعیت اجتماعیاش، به اندیشهپردازیهای غیردینی شده بعدی نزدیکتر است. بر خلاف اسطوره، سه نوع ابزار عقلی دیگر [دینوالهیات/فلسفه/علم]... پیوسته از معرفت عمومی کل جامعه بیشتر فاصله میگیرند». برگر و لوکمان، در این مورد توضیح بیشتری ندادند.
░▒▓ علم مدرن
▬ «علم مدرن ... در غیرروحانیساختن و پیچیده جلوه دادن حفظ جهان، مرحله فوقالعاده قابل توجهی به شمار میرود». «معرفت مربوط به حفظ جهان را نیز از زندگی روزمره بیرون میراند. زندگی روزمره هم از مشروعیت لاهوتی محروم میشود، و هم از آن قسم وضوح نظریای که آن را با جهان نمادی در کلیت مورد نظرش پیوند میدهد. عضو عادی جامعه دیگر نمیداند که چگونه باید جهان شخصی او را از جنبه عقلی نهادی محفوظ داشت».
░▒▓ کارکردهای ابزارهای عقلی
▓ ۱. درمان
▬ «درمان، متضمن کاربرد ابزار عقلی است. ... برای اینکه ساکنان یک جهان معین از هجرتکردن بازداشته شوند». «ترتیبات نهادی خاص این امر، از جنگیری گرفته تا روانکاوی ... تحت مقوله کنترل اجتماعی در میآیند». «معرفتی را ایجاب میکند که نظریهای درباره انحراف، دستگاهی برای تشخیص و سیستمی عقلی برای معالجه روان شامل باشد ... که بتوانند این موقعیت غیرمتعارف را تبیین کند (مثلاً با در اختیار گرفتن روح شیطانی)».
▬ «باید مجموعهای از مفاهیم تشخیصی ... وجود داشته باشد، که در مطلوبترین حد، نه تنها تشخیص دقیق شرایط حاد، بلکه ... اتخاذ فوری اقدامهای بازدارنده را نیز امکانپذیر میسازد. سرانجام، باید مجموعهای از مفاهیم عقلی درباره خود فرایند درمانی (مثلاً فهرستی از فنون جنگیری، و هر یک با شالوده نظری کافی) در میان باشد».
▬ پس، درمان، طی سه مرحله صورت میگیرد: الف) تبیین انحراف، ب) تشخیص انحراف، ج) نسخهپیچی راههای عقلانی معالجه.
▬ اوج کمال ابزار عقلی درمان: «ابزار عقلی ممکن است چندان کامل شود که اجازه دهد هرگونه تردیدی درباره درمان یا درمانگر یا بیمار آن را احساس میکند و تفسیر عقلی شود». «استفاده درمانی از اینگونه ابزار عقلی فقط برای متخصصان شایسته مجاز است». «درمان موفقیتآمیز تناسبی میان ابزار عقلی نهادی و ضبط ذهنی شخصی آن در آگاهی فرد ایجاد میکند. ... اینگونه بازگشت به حالت طبیعی خشنودی ذهنی قابل ملاحظهای وجود دارد».
▓ ۲. انکار (مشروعیتبخشی منفی)
▬ واقعیت هر پدیده یا تفسیرهای پدیدههایی را که با آن جهان مطابقت ندارند نفی میکند. این کنش، ممکن است به دو طریق صورت گیرد:
▬ «(۱) به پدیدههای انحرافی، یک پایگاه وجودی منفی (به چشم موجوداتی کمتر از انسان بنگریم) داده شود. ... ابزار عقلی انکار اکثر اوقات در مورد افراد یا گروههایی به کار برده میشود که با جامعه بیگانهاند و به همین سبب قابلیت درمان را ندارند».
▬ «اینکه آیا کسی کار را از انکار، شروع، و به درمان ختم میکند، یا به سرکوب جسمی آنچه را که سرکوب عقلی کرده است ادامه میدهد، مسألهای است کنشی که به خط مشی ارتباط دارد».
▬ (۲) دومین روش انکار: کاوش نظری جدلی: «همه تعاریف انحرافی درباره واقعیت برحسب مفاهیمی تبیین شوند که به جهان خود شخص تعلق دارند. ... این امر، متضمن گذار از مبحث شناخت احتجاجها به مبحث مدافعگری است. به استنباط انحرافی صرفاً پایگاهی منفی نسبت داده نمیشود، بلکه مفصلا مورد کندو کاو نظری قرار میگیرند». «هدف نهایی ... ادغام استنباطهای انحرافی در جهان خویش است. ... بنا بر این، استنباطهای انحرافی باید به مفاهیمی که از جهان خود شخص سرچشمه گرفتهاند ”ترجمه و تفسیر“ شوند». «همیشه پیشفرض این است که نفیکننده در واقع، نمیداند که چه میگوید. گفتههای وی فقط هنگامی معنیدار میشوند که با اصطلاحاتی صحیحتر ... ترجمه شوند».
▬ «کاربردهای درمانی و انکارگرانه ابزارهای عقلی جزء ذاتی و لاینفک جهان نمادی نیز به شمار میروند. اگر بناست که جهان نمادی همه واقعیت را در بر داشته باشد نمیتوان اجازه داد که چیزی خارج از حیطه عقلی آن باقی بماند».
مآخذ:...
هو العلیم