فیلوجامعه‌شناسی

تخت جمشید و خراج

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از سعید بهاری خیرجوی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    اردشیر یکم، در چهارشنبه پانزده آوریل چهارصد و شصت و پنج میلادی، تخت جمشید را پایتخت ایران کرد؛ اما، تخت جمشید چگونه و طی چند سال ساخته شد و چه نقشی در حکومت هخامنشیان به عنوان پرآوازه‌ترین سلسله پیش از اسلام در ایران داشت؟
▬    تخت جمشید، مجموعه‌ای از کاخ‌های بسیار شکوهمندی است که ساخت آن‌ها در سال ۵۱۲ قبل از میلاد آغاز شد و تکمیل آن ۱۵۰ سال به طول انجامید. تخت جمشید در محوطه وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر، به مرودشت محدود است. این کاخ‌های عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خوانده‌اند، ساخته شده است. ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود ۵۱۸ ق. م آغاز شد. نخست صفحه یا تخت گاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پله‌های اصلی و کاخ را ساختند. پس از داریوش، پسرش خشایارشا تالار دیگری را به نام تالار هدیش بنا کرد و طرح بنای تالار صد ستون را ریخت. اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد. اردشیر سوم ساختمان دیگری را آغاز کرد که ناتمام ماند. این ساختمان‌ها بر روی پایه‌هایی ساخته شــده که قسمتـی از آن‌ها صخره‌های عظیم و یکپارچه بوده یا آن‌ها را در کوه تراشیده‌اند.
▬    معماری هخامنشی، هنری است از نوع تلفیق و ابداع که از سبک معماری‌های بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است. هخامنشیان با ساختن این ابنیه عظیم می‌خواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند.

░▒▓ اسناد تخت جمشید
▬    در اواخر سال ۱۳۱۲، شمسی بر اثر خاک‌برداری در گوشه شمال غربی صفه تخت جمشید، قریب چهل هزار لوحه‌های گلی به شکل و قطع کوچک به دست آمد.
▬    بر روی این الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود. پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید است. از میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است. با کشف این الواح، توهم برخی تاریخدانان که معتقد بودند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگاری گرفتن رعایا ساخته شده، باطل شد. زیرا، این اسناد عیلامی حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصرهای زیبا، اعم از عمله و بنا و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد می‌دادند و هر کدام از این الواح سند هزینه یک یا چند نفر است. کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست‌اندرکار بودند، از ملت‌های مختلف چون ایرانی و بابلی و مصری و یونانی و عیلامی و آشوری تشکیل می‌شدند.
▬    گذشته از مردان، زنان و دختران نیز به کار گل مشغول بودند. مزدی که به این کارگران می‌دادند غالباً جنسی بود نه نقدی، که آن را با یک واحــد پـول بابلی به نام «شکــل» سنجیده و برابر آن را به جنس پرداخت می‌کردند. اجناسی را که بیشتر به کارگران می‌دادند و مزد آن محسوب می‌شد عبارت بودند از گندم و گوشت. با هجوم اسکندر مقدونی به ایران، تخت جمشید در سال ۳۳۱ قبل از میلاد، به آتش کشیده شد.
▬    تاریخ‌نگاران در مورد علت این آتش‌سوزی، اتفاق رأی ندارند. عده‌ای آن را ناشی از یک حادثه غیرعمدی می‌دانند؛ ولی، برخی کینه‌توزی و انتقام‌گیری اسکندر را به تلافی ویرانی شهر آتن به دست خشایارشا علت واقعی این آتش سوزی مهیب دانسته‌اند.
▬    از آن‌چه امروز از تخت جمشید بر جای مانده تنها می‌توان تصویر بسیار مبهمی از شکوه و عظمت کاخ‌ها در ذهن مجسم کرد. با این همه، می‌توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخ‌ها در آن آمده باشد و اندکی بهره از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی این کاخ‌ها پی برد.
▬    نکته‌ای که سخت غیر قابل باور می‌نماید این واقعیت است که این مجموعه عظیم و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده تا این‌که در اواخر دهه ۱۳۱۰ خورشیدی کشف شد.
▬    چیزی که در نگاه اول در تخت جمشید نظر بیننده را به خود جلب می‌کند، کتیبه‌ها و سنگ نبشته‌های گذر خشایارشا است که به زبان عیلامی و دیگر زبان‌های باستانی تحریر شده است. از این گذر به مجموعه کاخ‌های آپادانا می‌رسیم، جایی که در آن پادشاهان بار می‌دادند و آیین‌ها و جشن‌های دولتی در آن برگزار می‌شد.
▬    مقادیر عمده‌ای طلا و جواهرات در این کاخ‌ها وجود داشته که بدیهی است در جریان تهاجم اسکندر به غارت رفته باشد.
▬    تعداد محدودی از این جواهرات در موزه ملی ایران نگهداری می‌شود. بزرگ‌ترین کاخ در مجموعه تخت جمشید کاخ مشهور به «صد ستون» است که احتمالاً، یکی از بزرگ‌ترین آثار معماری دوره هخامنشیان بوده و داریوش اول از آن به عنوان سالن بار عام خود استفاده می‌کرده است.

░▒▓ باج و خراج در دوره هخامنشیان
▬    با توجه به امپراتوری وسیع هخامنشیان و لشکرکشی‌های عظیمی که انجام می‌دادند نیاز وافری به ثروت داشتند که طبیعتاً از میان رعایای خود تأمین می‌کردند، در زمان کورش و کمبوجیه امپراتوری به تازگی شکل می‌گرفت و چون هر دو بر اساس تسخیراتشان در حال گسترش مناطق حکمرانیشان بودند به اندازه کافی فرصت نکردند تا اقدام به تثبیت حکومت و تغییرات ساختاری کنند.
▬    درآمدهای این دو پادشاه نیز به طور عمده از میان خزائن فتوحات و هدایا تأمین می‌شد. آن‌ها بعد از هر کشورگشایی گنجینه‌های پادشاهان مغلوب را به پایتخت‌های خود می‌فرستادند که هر یک از این گنجینه‌های شاهی به وسیله یک خزانه دار پادشاهی اداره می‌شد. با این‌که خراج گذاری دقیق از زمان امپراتوری داریوش آغاز شد؛ ولی، آن‌چه مسلم است در عصر کمبوجیه و کورش نیز تمامی اقوامی که برتری پارس را پذیرفته بودند باید هدایا و خراج‌هایی را به حکومت مرکزی بپردازند، ولی، به دلیل نبود نظارت دقیق و تعریف شده موجبات نارضایتی شده بود.

░▒▓ اصلاحات داریوش
▬    داریوش، در تعیین مالیات از سیاست معروف «به مرگ بگیر تا به تب راضی شود» استفاده کرده بود، پولی ین رفتار داریوش را این گونه شرح می‌دهد: «داریوش اولین پادشاهی بود که برای اقوام خود خراج تعیین می‌کرد، و به منظور آن‌که خراج‌ها با بردباری بیشتر از جانب رعایا تحمل شود، خود او میزان آن را تعیین نکرد و بر عهده ساتراپ‌هایش گذاشت که مقداری گزاف معین کردند. نیز به بهانه ابراز محبت به رعایایش آن‌چه را معین شده بود به نیم کاهش داد و اقوام این کاهش را به منزله نیکی و عنایت بزرگی که شاه بر آن‌ها روا داشته بود تلقی کردند و به خوش دلی، آن را پرداختند». با صرف نظر از سنگینی تبلیغات شاهی باید توجه کرد که این اقدام در تعریف پادشاهی هخامنشی نهفته بود که مدعی است: «آنچه وجود ندارد شاه بد و ساتراپ خوب است». برخلاف سنت‌های پیشین که ساتراپ‌ها از آزادی عمل بیشتری برخوردار بودند تا بتوانند هر چقدر بیشتر خراج بگیرند تا بر ثروت و املاک خویش بیفزایند، این بار داریوش با مشورت ساتراپ‌ها و روسای محلی اقوام یک نظم دقیق ایجاد کرد. هرودت نقل می‌کند: «اسمردیس (بردیای دروغین) برای مبارزه علیه کمبوجیه به سوی تمام اقوام امپراتوری خود قاصدهایی فرستادند تا به مردم اعلام کنند که برای سه سال از خدمت نظام و پرداخت خراج معاف شده‌اند». داریوش نیز با عبرت گرفتن از شورش‌های پیشین در مسیر اصلاحات گئومات مغ (بردیای دروغین) قدم گذاشت تا بتواند نظم و انضباط امپراتوری را تضمین کند، و هم در کار برداشت و دریافت خراج رعایا را به آن‌جا نکشاند که عموماً استیلای هخامنشیان را مورد ایراد و اعتراض قرار دهند. در واقع، این سیستم به گونه‌ای بود که بر اساس آن هر سرزمین مغلوب بر اساس ارزیابی فلزات گران‌بهایش و محاسبه‌ای مشخص به فاتح مقداری معین خراج پرداخت می‌کرد. البته، قابل ذکر است در این سیستم نیز مقوله هدیه دادن به عنوان یک جنبه فرعی مداومت خود را حفظ کرده بود.

░▒▓ ساختار خراج‌گزاری
▬    از میان منابعی که پادشاهان هخامنشی مالیات دریافت می‌کردند می‌توان به کالاهای تجاری، مالیات‌های زمین و بازار، عوارض رمه‌ها و فروش بردگان، مالیات فردی، عوارض پیشه‌وران اشاره کرد. این نظام خراج گذاری مستقر شده به وسیله هخامنشیان ضرورتاً نیاز به برقراری یک ساختار سیاسی محلی داشته است، یعنی، ساختاری که در آن اقتدار رهبران اقوام مختلف به رسمیت شناخته شده باشد، که این رهبران در سرزمین‌های گوناگون عناوین متفاوت داشته‌اند: شاه (در قبرس و فنیقیه)، سلطان، اتنارک، کومارک یا والی یک شهر (چه شهر یونانی باشد چه بابلی). ساتراپ هر محل در داخل حوزه خود در برابر شاه مسؤولیت برداشت و تحویل خراج را بر عهده داشت که در همان حال، هر سلطان یا شاه یا والی مسؤول جمع‌آوری بخشی از خراج کلی بوده است که بر عهده قوم او بوده است. وظیفه او این بوده است که خراج را در میان زیر مجموعه‌هایی که تشکیل‌دهنده مجموعه‌ای بوده‌اند، که او در برابر قدرت ساتراپی، نمایندگی آن‌ها را داشته است، تقسیم کند، این نظم طبقه‌بندی، مانع می‌شده است که ساتراپ مستقیماً در دشواری‌هایی که الزاماً با تقسیم خراج در درون مجموعه‌های حوزه مأموریت او همراه بوده است، مداخله کند و درگیر شود. ساتراپ فقط وقتی مداخله می‌کرده است که مقامات محلی از انجام وظیفه خود شانه خالی می‌کردند.
▬    رعایا علاوه بر مالیات‌ها و عوارضی که مکلف بودند به شاه پرداخت کنند، مالیات‌های گوناگون نیز به ساتراپ‌ها می‌پرداختند. ساتراپ که سایه و تصویری از شاه در ولایات بود برای پردیس اختصاصی‌اش، سفره ساتراپ و هزینه‌های ملازمانش از مردم مالیات می‌گرفت. قسمتی از خراجی که توسط ساتراپ‌ها جمع می‌شد در محل می‌ماند و به خزانه‌داری ساتراپ نشین منتقل می‌شد و بقیه به خزانه شاهی ارسال می‌شد. به عنوان مثال، هرودت درباره کیلیکیه می‌نویسد: از ۵۰۰ تالان (مسکوک طلا یا نقره - واحد اندازه‌گیری وزن در دوره هخامنشی. تالان تقریباً، معادل ۳۰ کیلوگرم است) خراج این کشور، ۱۴۰ تالان برای سواره نظام که در این محل پادگان داشت هزینه می‌شد و مابقی، یعنی، بخش اعظم آن همراه با هدایا، تاج‌ها و غنیمت‌ها به خزانه‌های شاهی می‌رفت. بعد از جمع‌آوری، خراج‌ها به ترتیبی که هرودت شرح داده است انبار می‌شد: «شاه فرمان می‌داد تا طلاها و نقره‌ها را ذوب کنند و در سبوسه‌های گل پخته بریزند، وقتی ظرف پر می‌شد، لفافه گلی را بر می‌داشتند و هر زمان که شاه به پول احتیاج داشت، آن را به قطعات فلزی که مورد نیاز بود تقسیم می‌کرد».

░▒▓ سکه‌های شاهی
▬    ضرب سکه‌های شاهی به دو صورت نقره (سیکل) و طلا (دریک) انجام می‌گرفت که در آن‌ها پادشاه در پیکر یک تیرانداز نشان داده شده است. به نظر می‌رسد نخستین ضرب سکه‌های شاهی به وسیله داریوش انجام گرفت که تصویر یک «شاه کماندار» که زانو بر زمین نهاده است را نشان می‌دهد که می‌تواند به سال‌های پیش از ۵۰۰ ق. م تعلق داشته باشد. داریوش علاوه بر ضرب سکه‌ها می‌خواست ابتکاری به خرج دهد و یادبودی از خویش بنا بگذارد که آن را در سراسر امپراتوری خویش گسترش دهد. هم‌چنین، درصدد بود که از طریق تغییر شکل طلای سارد یکی از در آمده‌ای معدنی خود را صاحب ارزش کند البته، این حرکت داریوش در اصل و اساس جنبه اقتصادی ندارد، بلکه هدف او بیشتر مجسم کردن قدرت و بالاتر بردن حیثیت خویش است و کمتر در بند تأمین هزینه‌ها است. آن‌چه او می‌کند هم مالی است (ارزش بخشیدن به طلای سارد)، و هم سیاسی- خراجی است (استقرار یک واحد ارزشی امپراتوری)، و هم ایدئولوژیکی (ساختن یک دوران بنیان‌گذاری از زمان خویش) است. حتی، ساتراپ مصر نیز به تقلید از داریوش قصد داشت که به نام خود سکه ضرب کند که با تنبیه شدید داریوش مواجه شد؛ هرودت این حرکت را به این گونه شرح می‌دهد: «اریاندس فردی بود که کمبوجیه او را برای حکومت مصر برگزیده بود، او بعداً معدوم شد؛ زیرا، می‌خواست خود را با داریوش برابر نهد او می‌دانست و می‌دید که داریوش قصد دارد از دوران سلطنت خود به عنوان یک بنای یاد بود، چیزی به یادگار بگذارد که هیچ پادشاه دیگری پیش از او نکرده باشد، او هم از او تقلید کرد تا زمانی که پاداش واقعی رفتار خود را از او گرفت. داریوش از طریق حرارت دادن، طلا را تا بالاترین درجه ممکن خالص کرده و با آن مسکوک ضرب کرده بود، اریاندس که والی مصر بود، همین کار را با نقره کرد و امروز، نقره «اریاندیک» خالص‌ترین نقره است، لیکن داریوش که از این حرکت اریاندس آگاه شده بود او را به گناه دیگر (یعنی شورش علیه شاه) متهم کرد و به قتلش رساند».

░▒▓ معادن
▬    از میان معادن می‌توان به معادن نقره باختریش یا کیلیکیه، معادن لاجورد بدخشان اختریش، معادن گوناگون کرمانیه، معادن ایونی (یونیه)، لبنان و نیریز، معادن مس قبرس، معادن سنگ وادی حمامات، طلای سارد، لاجورد و عقیق سغندیان، فیروزه حوراسمی، منابع نفتی سوشیان و... اشاره کرد. این معادن که توسط افراد خصوصی مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفت باید در پایان سال صورت دقیق از میزان تولید خود را ارائه می‌دادند که دقیقاً بر اساس همین گزارش سازمان اداری ساتراپی قسمتی از محصولات معادن را به عنوان مالیات دریافت و به خزانه‌داری تحویل می‌داد.

░▒▓ هدایا و پیشکش‌ها
▬    در میان اقوام امپراتوری، استثناهایی نیز وجود داشته‌اند. به جای خراج به دربار پادشاهی پیشکش می‌فرستادند. حبشی‌های هم مرز مصر و همسایگان آن‌ها هر دو سال یک بار، دو شمش طلای خالص نشده، دویست گلوله آبنوس، پنج پسر جوان حبشی و بیست دندان فیل، اهالی کلیشه (گرجستان امروزی) و همسایگان آن‌ها تا قفقاز هر چهار سال یک بار صد پسر جوان و صد دختر جوان، عرب‌ها هر سال هزار تالان صمغ‌های معطر پیش کش می‌داده‌اند. البته، این کشور موظف به ارسال واحدهایی برای خدمت در ارتش پادشاهی بودند، بلکه دو تفاوت عمده با خراج‌دهندگان داشته‌اند. اولاً، اقوام خراج‌دهنده اساساً ارادی و به میل خودشان بر خود خراج بسته‌اند در صورتی که مقادیر پیشکشی این اقوام بر اساس تمایلات شاه معین می‌شده است. دوما این اقوام هدیه خود را بدون واسطه ساتراپ مستقیماً به دربار مرکزی می‌داده‌اند.
▬    اما در مورد هدایای سایر مناطق می‌توان به مطلب کزنفون در سیروپدیش، از زبان کوروش نقل می‌کند که خطاب به ساتراپ‌هایش می‌گوید: «زیباترین و بهترین چیزی که در این مناطق وجود دارد از آن‌جا به این‌جا بفرستید». و نتیجه حاصله از هر جهت رضایت بخش بوده است: «هر قوم گمان داشت که اگر بهترین حاصل زمین، گله‌داری، هنر و صنعت خود را برای کوروش نفرستند نزد او بی‌اعتبار خواهند شد، هر شهر و هر شهروند به همین ترتیب، عمل می‌کرد... »از میان هدایایی که توسط مناطق مختلف برای پادشاه ارسال می‌شده است می‌توان به آهن مخصوص، عطری با نکهت قوی و مست‌کننده، البسه شنگرفی (رنگ شده با ماده‌ای حیوانی) از هند یا نک آمونیاکی و آب رودخانه نیل مصر یا انگورهای طلایی مشهور شوش که به وسیله پی ثیوس به داریوش پیش‌کش شد، اشاره کرد. همین عمل تقدیم هدایا است که می‌توانیم در نقوش برجسته تخت جمشید آن‌ها را مشاهده کنیم.

░▒▓ اراضی امپراتوری
▬    نظام خراج‌گزاری هخامنشیان، شدیداً وابسته به تشکیلات غول‌آسای استملاک اراضی و اشخاص بوده است، از طریق محصولات کشاورزان که با کار و زحمت خود تأمین می‌شده است. به عنوان مثال، مردونیس و ارت ایکتس نیز با همین اصطلاحات خشایارشا را مخاطب قرار می‌دهند: مردونیس به شاه سفارش می‌کند که لشکر کشی به یونان را آغاز کند، به صورتی که «از آن پس، کسی را یارای آن نباشد که علیه زمین‌هایی که متعلق به تو است به لشکرکشی اقدام کند». ارت ایکتس نیز غارت مقبره پروتزیلاس را به این صورت توجیه می‌کند که: او یک یونانی است که علیه زمینی که به تو تعلق داشته به جنگ پرداخته است. «بر اساس همین اهمیتی که اراضی شاهانه داشته است هخامنشیان تلاش می‌کردند این زمین‌ها از هرگونه آسیب دشمن در امن و امان و در حیطه قدرت تسلط آن‌ها بماند. البته، تملک شاهانه ضرورتاً به معنای آن نیست که تمام اراضی سرزمین امپراطوری ملک شاه بزرگ است، بلکه هنگام پیروزی، هخامنشیان اقدام به مصادره خشونت‌آمیز و عمومی زمین‌ها نمی‌کردند و اقوام و مردمان سرزمین‌های مطیع هم‌چنان بر زمین‌های سنتی خود مالکیت داشتند و محدوده قریه‌ها، شهرها، قوم‌ها، معبرها یا قلمروهای پادشاهی از سوی سازمان اداری امپراتوری که اساس و قواعد نظام مالیاتی و خراج‌گزاری را قرار داده است، رسمی شناخته شده‌اند و در این‌جا استملاک به معنای حق مالکیت نیست، بلکه به معنای کنترلی است که مستقیم یا غیرمستقیم از سوی شاه بزرگ روی تولید و تولیدکنندگان اعمال می‌شود. هم‌چنین، شاه هیچ گونه نفعی در مصادره زمین‌ها نداشت و حقوق شاهی بیشتر دارای جنبه نمادین بود که اگر شخصی یا قومی عهد شکنی و شورش کرد با کمال قدرت مجازات خود را اعمال کند.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

 

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.