دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
☱ هر کنشی که بارها تکرار گردد، در الگویی ریختهگری میشود (cast into a pattern)».
☱ این ریختهگری و عادتسازی (habitualization) از باب صرفهجویی در اجرای مجدد کنش است. به این معنا که کنشگران از طریق ریختهگری قالبهای کنش، در مورد هر کنش دقت و تأمل به کار نمیبرند، بلکه آنها را به عنوان رویههای عملی از قبل عادتسازیشده به اجرا درمیآورند. در واقع، کنشهای عادتشده، بدواً برای منظوری انجام میشوند، ولی رفته رفته با تبدیل شدنشان به الگوی تکراری و قالب ریختهگری کنش، خودشان موضوعیت پیدا میکنند و اجرای آنها به منظور فینفسه (ipso facto) تبدیل میشود. «عادتسازی کنشها این نفع روانی مهم را دارد که انتخابها محدود میشوند. ... و نیروی تحرک را برای گرفتن تصمیمهایی که شاید در برخی موقعیتها ضروری باشند آزاد میکند. به سخن دیگر زمینه فعالیت عادی عرصهای به روی تعمق و نوآوری میگشاید».
☱ «کنشهای عادت شده، سرشت معنیدار خود را برای فرد حفظ میکنند. اگر چه معانی نهفته در آنها به عنوان امور جاری در ذخیره کلی دانش او جای میگیرند». «بر حسب معناهایی که انسان به فعالیت خویش میدهد، دیگر لازم نیست که پس از تشکیل عادت، هر موقعیتی از نو تعریف شود. انواع متعددی از موقعیتها ممکن است زیر پیش تعریفهای آن قرار گیرند. بنا بر این، فعالیتی که در این موقعیتها بر عهده گرفته میشود، قابل پیشبینی است. حتی، به همه شقوق مختلف رفتار میتوان وزنهایی استاندارد نسبت داد».
░▒▓ نهادهای اجتماعی
☱ هر گاه این عادتسازیهای کنش، خصلت متقابل بیابد، آن وقت، نهاد اجتماعی شکل میگیرد. «نهادها زمانی تشکیل میشوند که تیپبندی متقابلی از کنشهای عادتشده وجود داشته باشد».
۱. نهاد مشترک است: «در نهاد چنین فرض میشود که کنشهای نوع X را باید کنشکنندگان نوع X به اجرا درآورند».
۲. نهاد تاریخمند است: نهادها در یک آن پدید نمیآیند، بلکه با گذشت زمان و عادتشدن و شکلگیری یک تاریخ مشترک پدید میآیند. «درک شایسته و کافی درباره هر نهاد بدون درک فرایندی تاریخی که نهاد آن به وجود میآید ناممکن است». «نهادسازی امری است که در هر موقعیت اجتماعی که در طول زمان ادامه یابد به ظهور میرسد».
۳. نهاد بر کردار افراد نظارت دارد: نهادها «کردار انسان را با ارائه الگوهای از پیش تعریف شده رفتار کنترل میکنند» و «بر هرگونه سازوکار کیفر و پاداشی که مخصوصاً تقدم داشته یا مستقل از آنها است». «گفتن اینکه بخشی از فعالیت آدمی به صورت نهادی درآمده در واقع، گفتن این است که این بخش از فعالیت آدمی زیر کنترل اجتماعی قرار گرفته است. ساز و کارهای کنترل اضافی فقط آنگاه، مورد نیازند که فرایندهای نهادسازی چنانکه باید و شاید به نحو کاملاً موفقیتآمیز عمل نکنند».
☱ «به طریق نهادیشدن کامل است که شکلبندیهای اجتماعی به عنوان دنیایی عینی به نسلی جدید منتقل تواند شد. کودک در مراحل آغازین اجتماعی شدن از تمیز میان عینیت پدیدههای طبیعی و عینیت شکلبندیهای اجتماعی ناتوان است».
☱ «نهادها با واقعیت پای بر جایشان بیرون از وجود فرد وجود دارند». «فرد نمیتواند آنها را نابوده بخواهد».
☱ «اگر فرد از هدف نهادها یا طریقه عملشان سر در نیاورد، چیزی از واقعیت عینی آنها کاسته نمیشود». معالوصف، «عینیت دنیای نهادی، هر قدر هم که در نظر فرد سنگین جلوه کند، عینیتی است ساخته و پرداخته انسان. روندی که به وسیله آن فراوردههای برونی شده فعالیت انسان رنگ عینیت به خود میگیرند روند عینیسازی است. رابطه میان انسان، صانع و دنیای اجتماع، مصنوع او، رابطهای دیالکتیکی است و خواهد بود».
☱ «جامعه فراوردهای است انسانی. جامعه واقعیتی است عینی. انسان فراوردهای است اجتماعی. هر تحلیلی درباره دنیای اجتماعی که یکی از این سه عامل مهم را نادیده گیرد تحریفآمیز خواهد بود».
☱ مهم: «جامعه فراوردهای است انسانی. جامعه واقعیتی است عینی. انسان فراوردهای است اجتماعی».
☱ تکرار: «جامعه فراوردهای است انسانی. جامعه واقعیتی است عینی. انسان فراوردهای است اجتماعی».
☱ این عبارت سهپاره، مراحل تولید و عینیتیابی نهادهای اجتماعی است:
۱. برونیکردن: جامعه فراوردهای است انسانی (Society is a human product).
۲. شیء شدن: جامعه واقعیتی است عینی (Society is an objective reality).
۳. درونیکردن: انسان فراوردهای است اجتماعی (Man is a social product).
مآخذ:...
هو العلیم