برداشت آزاد از جرج مککارتی؛ ایدهای برای تأمل بیشتر
☱ قبلاً، ما در همین سلسله مطالب، نشان دادیم که یونان کلاسیک با الگوی یک جامعهی مبتنی بر ارضاء همه جانبه نیازهای انسانی، حکومت دموکراتیک و عدالت اجتماعی، الهامبخش کارل مارکس در ترسیم یک آرمانشهر مارکسیستی بود. از این منظر، و با مرور سیر تکامل نظریه مارکس، برای ما محرز شد که مارکس با اتکاء به این توش و توان باستانی بود که توانست یک نظریه انتقادی دربارهی سرمایهداری سامان دهد.
☱ جهان کلاسیک باستان، نقشی متفاوت برای وبر بازی کرد؛ وبر در آثار اولیهاش، ساختارهای جوامع باستان و قرون وسطی و روندهای انتقالات آنها به مدرنیت را مورد بررسی قرار میدهد.
☱ بهرهای که وبر از آموزش کلاسیک برد یافتن ابزارهایی برای ترسیم و تعریف ماهیت سرمایهداری مدرن و ویژگیهای ساختاری و تاریخی متمایز آن بود.
░▒▓
☱ پرسش وبر در رسالههای پایاننامهاش این بود که آیا جامعهی باستان یونان، میتوانست شکلی از سرمایهداری تلقی شود؟
☱ تردید و دودلی او در پاسخ به این پرسش، به او یاری میرساند تا به توضیح بیشتری از ماهیت مدرنیت حوصله کند.
☱ در تاریخ کشاورزی روم، وبر با استادش، ممسن و دیدگاهش در مورد تاریخ روم موافق بود.
☱ وبر، ریشه مالکیت خصوصی و سرمایهداری سنتی را در آداب و رسوم سرمایهداری باستان در تاریخ آغازین امپراطوری روم مییابد.
☱ مارکس، قبلاً با این دیدگاه سرشاخ شده بود، و آن را مردود شناخته بود.
☱ از نظر مارکس، دیدگاهی که سرمایهداری مدرن را استمرار سرمایهداری باستان میانگارد، این حقیقت که روم باستان فاقد طبقه کارگر آزاد و نظام مبادلات مالی و اعتباری بوده است را مغفول میدارد. فقط تملک سودجویانه یا مالکیت خصوصی نیست که بیانگر خصیصهی متمایز سرمایهداری است. سرمایهداری برای مارکس، مستلزم یک صورت بسط یافته از تولید صنعتی مبتنی بر یک تقسیم کار صنعتی میان بورژوازی و پرولتاریا، و توسعهی ممتد علم و تکنولوژی در کارخانه، و همچنین، نظام مبادلهای است که توان ایجاد ارزش اضافی را داشته باشد. ماهیت متمایز سرمایهداری، در سازمان تکنیکی و اجتماعی تولید و در ماهیت بازار یا نظام توزیع است.
░▒▓
☱ برداشت نخست وبر از ریشهداری سرمایهداری در سرمایهداری باستان، در مقابل این انتقادات مارکس آسیبپذیر است. وبر این اشکال را در مقاله کوتاه «علل اجتماعی انحطاط تمدن باستان» اصلاح میکند، و تمایز اصولی سرمایهداری مدرن را میپذیرد (Weber, “The Social Causes of the Decline of Ancient Civilization,” in The Agrarian Sociology of Ancient Civilizations, trans. R. I. Frank (London: New Left Books, 1976), p. 394).
☱ وبر، دیدگاههای ارسطو را تأیید میکند که اقتصاد جامعهی یونانی را یک اقتصاد خودکفای شهری میدانست که مبتنی بر مبادلهی محلی محصولات کشاورزی و محصولات صنعتی صنعتگران بوده است. تجارت بینالمللی، صرفاً حاشیهای بر زندگی اقتصادی جامعه باستان بود، و محدود به خرید کالاهای مصرفی گران برای ثروتمندان بود. این، نوعی اقتصاد دهقانی و بردهدار، ساخته شده بر گِردِ کار خانگی و مبتنی بر بازار محلی برای ارضاء نیازهای اولیه و با ایفای نقش شهر به عنوان یک مرکز سیاسی، هنری و ادبی بود. این مبادله، مایملک برده را به منظور ارضاء نیازهای رو به فزونی طبقهی مرفه به حراج میگذاشت.
مآخذ:...
هو العلیم