فیلوجامعه‌شناسی

روزنامه‌نگار=حقیقت‌کاو+آرمان‌خواه+پرهیزکار+بامروت+جوانمرد+بردبار+پرمدارا

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت از محمود حکیمی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


☱ گروهی، عقیده دارند که مرحوم میرزا علی‌اکبر خان دهخدا، ضمن پژوهش در ادبیات دینی با خطبه امام حسین (ع) در منا که دو سال قبل از مرگ معاویه برای صدها نفر ایراد فرمود، روبه‌رو شد، و تکان خورد، و متوجه شد که دانایی و آگاهی، مسؤولیت‌هایی بزرگ را به دنبال دارد که اولین آن، وظیفه سنگین بیدار کردن خفتگان است. او روزنامه‌ای به نام صوراسرافیل منتشر کرد و برای پیشبرد آن میرزا جهانگیرخان شیرازی را به یاری طلبید.
☱ میرزا علی اکبر خان دهخدا، در سال ۱۲۵۷ شمسی (۱۲۹۷ هـ. ق./ ۱۸۷۹ میلادی) در تهران به دنیا آمد. پدر دهخدا، مرحوم باباخان از مردم قزوین بود که پیش از تولد او به تهران آمد و در این شهر اقامت گزید.
☱ دهخدا، زبان عربی و معارف اسلامی را در محضر دو تن از استادان وقت؛ شیخ غلامحسین بروجردی و حاج شیخ هادی نجم آبادی آموخت و پس از افتتاح مدرسه سیاسی تهران، در آن مدرسه به تحصیل پرداخت و زبان فرانسه و سایر علوم و فنونی را که در آن مدرسه تدریس می‌شد فراگرفت. وی پس از فارغ‌التحصیل شدن از آن مدرسه وارد خدمت وزارت امور خارجه شد. دهخدا، پس از چند سال خدمت در آن وزارتخانه، همراه با معاون‌الدوله غفاری که مأمور سفارت ایران در بالکان شده بود برای مدت کوتاهی به بخارست و، سپس، به اتریش رفت و در آن‌جا به آموختن زبان آلمانی و فرانسوی پرداخت و پس از دو سال خدمت در سال ۱۳۲۲ هـ. ق. به ایران بازگشت. بازگشت دهخدا به ایران هم‌زمان با اوج نهضت مشروطیت بود. وی مدت شش ماه به کارهای غیرسیاسی مشغول بود، اما، به طور ناگهانی تصمیم گرفت که از همه کارها کناره‌گیری کند و برای خدمت به آزادیخواهان به کار روزنامه‌نگاری بپردازد. این‌که چه عاملی موجب این تحول روحی ناگهانی شد هنوز معلوم نیست. گروهی عقیده دارند که علی‌اکبر خان ضمن پژوهش در ادبیات دینی به طور اتفاقی با خطبه امام حسین (ع) در منا که دو سال قبل از مرگ معاویه برای صدها نفر ایراد فرمود روبه‌رو شد و به شدت تکان خورد و متوجه شد که دانایی و آگاهی مسؤولیت‌هایی بزرگ را به دنبال دارد که اولین آن وظیفه سنگین بیدار کردن خفتگان است. او روزنامه‌ای به نام صوراسرافیل منتشر کرد و برای پیشبرد آن میرزا جهانگیرخان شیرازی را به یاری طلبید.
☱ دهخدا، تصمیم گرفته بود که در آن وانفسای جهل و کم‌سوادی از طریق انتشار روزنامه، انسان‌هایی آرمانی، درد آگاه و انسان دوست تربیت کند. او، نیک می‌دانست که تربیت چنین انسان‌هایی بسیار دشوار است. مع‌الوصف، دهخدا بر این حقیقت واقف بود که خطر فریب خوردن انسان کم سواد به مراتب از آدم بی‌سواد بیشتر است. انسان باسوادی که دانش کافی برای تجزیه و تحلیل وقایع را ندارد به سرعت فریب می‌خورد و به دام قدرت طلبان می‌افتد و چه‌بسا که به نفع دشمنان خویش فریاد بزند و از آنان دفاع کند.
☱ دهخدا، بالا بردن سطح دانش و آگاهی مردم را یکی از اصلی‌ترین وظایف روزنامه‌نگار در آن دوران می‌دانست. او همیشه برای همکاران خویش می‌گفت که شغل روزنامه‌نگاری، کاری سخت و پرمسؤولیت است. روزنامه‌نگار باید روحی حقیقت‌جو و آرمان‌خواه داشته و از خصلت‌هایی چون مروت، جوانمردی، پرهیزکاری، بردباری و مدارا برخوردار باشد؛ حقیقت‌کاو+آرمان‌خواه+پرهیزکار+بامروت+جوانمرد+بردبار+پرمدارا.
☱ حقیقت‌کاو+آرمان‌خواه+پرهیزکار+بامروت+جوانمرد+بردبار+پرمدارا.
☱ حقیقت‌کاو+آرمان‌خواه+پرهیزکار+بامروت+جوانمرد+بردبار+پرمدارا.
☱ حقیقت‌کاو+آرمان‌خواه+پرهیزکار+بامروت+جوانمرد+بردبار+پرمدارا.
☱ حقیقت‌کاو+آرمان‌خواه+پرهیزکار+بامروت+جوانمرد+بردبار+پرمدارا.
☱ او به دوستان خویش در روزنامه جدید التاسیس صوراسرافیل می‌گفت که ما قبل از هر چیز باید در اندیشه تربیت خویش باشیم، زیرا، فزون خواهی، شهرت طلبی و مقام‌پرستی از دام‌های خطرناکی است که هر روز در پیش پای روزنامه‌نگار گسترده است. روزنامه‌نگار اگر از اهمیت شغل خویش آگاه نباشد چه‌بسا که خیلی زود در یکی از این دام‌ها بیفتد و قدرت قلم خویش را که موهبتی از سوی خداوند است برای تثبیت حکومت حاکمان مستبد و قدرت طلب به کار برد. اولین شماره روزنامه صوراسرافیل در تاریخ پنج‌شنبه هفدهم ربیع‌الاول سال ۱۳۲۵ هـ. ق. (۱۴ دی‌ماه ۱۲۷۶ هـ. ش.) منتشر شد.
☱ دهخدا در اولین شماره دو مقاله داشت: یکی مقاله جدی و یک مقاله طنز گونه که در بخش چرند و پرند با امضای «دخو» به چاپ رسیده است. در شماره اول، نام دهخدا در کنار نام گردانندگان این روزنامه نیامده است و این جابه‌جایی و حذف اسامی تا شماره پانزدهم ادامه داشت، اما، از شماره پانزدهم به بعد نام هر سه نفر، یعنی، میرزا قاسم خان به عنوان صاحب امتیاز و جهانگیرخان به عنوان مدیر و میرزا علی اکبر خان دهخدا به عنوان سردبیر و نگارنده آورده شده است.
☱ از ابتکاراتی که در روزنامه صوراسرافیل به کار برده شد اختصاص دادن ستونی به نام چرند و پرند بود که در هر شماره با امضای «دخو» ، نام مستعار علی‌اکبر دهخدا، درج می‌شد. این مقالات که به فارسی ساده و با شیوه طنزآمیز نوشته می‌شد توجه بسیاری از مردم را جلب کرد. این شیوه نگارش سبک جدیدی را در نثر فارسی پدید آورد که بعدها علاقه‌مندان فراوانی پیدا کرد. طنز سیاسی دهخدا در مقالاتی آشکار می‌شود که یک روزنامه‌نگار شجاع در مبارزه با بقایای یک حکومت خودکامه نوشته است. دهخدا با آن‌که در آن هنگام ۲۸ سال بیشتر نداشت، اما، از زورمندان و قلدران ترسی به خود راه نمی‌داد. او تابع اخلاق روزنامه‌نگاران شریف بود و برخلاف برخی از قلمزمان هم‌دوره خویش رشوه و باج سبیل نمی‌پذیرفت. وقتی نصرت‌الدوله پسر فرمانفرما و حاکم کرمان به عنوان کمک به روزنامه و ترویج معارف [!!] قالیچه‌ای برای صوراسرافیل می‌فرستد، دخو یا بهتر بگوییم دهخدا در جلسه فوق‌العاده روزنامه صوراسرافیل با قبول این مرحمت مخالفت می‌کند و در شماره ۱۵ روزنامه (چهارشنبه ۲۹ رمضان ۱۳۲۵ هـ. ق) از قول «اویارقلی» به طنز می‌نویسد: «آیا معنی رشوه‌خواری جز این است؟ و آیا بعد از این‌که روزنامه‌چی به این سم مهلک مسموم شد، دیگر در کلامش در نظر ملت وزنی می‌ماند و آیا کسی دیگر به حرف‌های روزنامه گوش می‌دهد...» بعد خطاب به شاهزاده که قصد دارد با پرداخت رشوه از نیش طنزنویس شجاع بگریزد، می‌نویسد: «پولتیک حضرت والا نگرفت؛ یعنی، اگر جسارت نباشد جناب... هم که در مجلس طرفدار شما بودند، بور شد و پل حضرت والا هم سرآب است... قالیچه مرحمتی یک صدتومانی به صوراسرافیل با قبوض مرسوله انفاز کرمان شد. بعد از این هم طرف خودتان را بشناسید و بی‌گدار به آب نزنید. نه صوراسرافیل رشوه می‌گیرد و نه آه دل شهدای تازه و نان ذرت و خون گوسفند خورده‌های کرمان زمین می‌ماند. امضا، رییس انجمن لات و لوت‌ها».
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.