برداشت از tahoordanesh؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ زندگی خانوادگی و تحصیلات
☱ ماکس شلر (Max Scheler, 1874-1928) که آثارش بازتاب تأثیر عمیق هموطن و همعصرش، ادموند هوسرل بود، در ۲۲ آگوست ۱۸۷۴ در شهر مونیخ زاده شد. اجداد پدرش را میتوان تا قرن شانزدهم دنبال کرد؛ آنان اغلب از حقوقدانان و روحانیان پروتستانی شهر باواریا بودند. با وجود این، مادرش یهودی تبار بود. از این رو، تصادم و برخورد بین سنتهای دینی و فرهنگی در فضای خانوادگی او را علت برخی از کششها و تمایلهای موجود در شخصیت و آثار او دانستهاند.
☱ شلر، در دانشگاه ینا پزشکی و فلسفه خواند، جایی که رودولف ایکن فیلسوف برجسته ایدهآلیست و مدافع لیبرالیسم فرهنگی پروتستانی مهمترین معلم او بود. نخستین کار شلر، رسالهاش در ۱۸۹۹ بود، رسالهای که آشکارا ازای کن متأثر بود.
░▒▓ دوران تدریس
☱ او در سال ۱۹۰۱ به مقام دانشیاری غیر رسمی در دانشگاه ینا رسید. در ۱۹۰۷ به دانشگاه مونیخ رفت، جایی که تفکر او شروع به شکلگیری کرد و روش پدیدارشناسی را فرا گرفت. در آنجا، توانست در سخنرانیهای فرانس استاد ادموند هوسرل حضور یابد و با مریدان هوسرل حشر و نشر داشته باشد. اندیشههای پدیدارشناسانه، توجه شلر را به خود معطوف داشت. هر چند او هرگز یک پدیدارشناس تمام عیار نبود، نفوذ و تأثیر آراء و اندیشههای برنتانو و هوسرل، در همه آثارش دیده میشود. پس از یک دوره کوتاه تدریس در دانشگاه مونیخ، شلر از تدریس کنارهگیری کرد.
░▒▓ دوره دوم زندگی علمی شلر
☱ به تعبیر برخی از نویسندگان، دوره دوم زندگی علمی ماکس شلر از همین زمان، آغاز شد، زیرا، در همین دوره بود که او هم پیشنویسها، و هم متون نهایی برخی از مهمترین آثار خود را نگاشت. در دوران جنگ اول جهانی، شلر به دفاع از موضع آلمان در جنگ پرداخت و کتب و مقالات متعددی در این باره و با گرایش ملیتگرایانه نوشت. یکی از آثار شلر در این دوره، کتابی است با عنوان صورتگرایی در اخلاق و اخلاق مادی ارزشها؛ او در این کتاب، شرحی پدیدارشناختی و مفصل در باب قلمرو ذوات (جواهر) و ارزشهای دینی به دست داد. به نظر او، هر انسانی باید آن جواهر و ارزشها را دریابد، زیرا، قلمروی است که از بن و ریشه با جهان تجربی، متفاوت است. پس از جنگ، در ۱۹۱۹ برای تدریس فلسفه و جامعهشناسی دعوت میشود که در همین زمان به شرح و بسط جامعهشناسی معرفت اشتغال داشت.
░▒▓ دوره سوم زندگی علمی شلر
☱ از سال ۱۹۲۴ دوره سوم فکری و علمی شلر آغاز میشود. او به تدریج، اعتقادش را به مذهب کاتولیک از دست داد و سرانجام، کلیسا را ترک کرد. این تحولات فکری و جد و جهدها، در آثاری شرح داده شده و انعکاس یافته است. ماکس شلر در ۱۹ مه ۱۹۲۸ در فرانکفورت درگذشت.
☱ پس از مرگ شلر، مدتها از او و اندیشهاش غفلت شد، تا آنکه پس از جنگ جهانی دوم، اقبال به پدیدارشناسی و اگزیستانسیالیسم در فرانسه، باعث توجه جدی به آثار او شد. شلر، تا همین اواخر، در کشورهای آنگلوساکسون، کم شناخته شده بود، مگر در میان محققان علاقهمند به جامعهشناسی معرفت یا عالمان الهیات و فیلسوفان. سرانجام، ترجمه برخی از آثار و نوشتههای او، علاقه عالمان علوم اجتماعی را بیشتر برانگیخت.
░▒▓ جامعهشناسی معرفت
☱ شلر، گمان داشت که جامعهشناسی معرفت به طور عمده با شعور جمعی، یعنی، معرفتی که نخبگان فرا میآورند سرو کار دارد. موضوع قشر منتخب (برگزیده) که در جامعهشناسی معرفت شلر، از اهمیت اساسی برخوردار است در جامعهشناسی آلمانی نیز نقش مهمی ایفا کرده است. شکلگیری نظام جامعهشناسی معرفت به عنوان یک حوزه فکری مستقل و نه یک تولید حاشیهای و ضمنی حوزههای دیگر، حاصل نبوغ، تلاشها و آثار فیلسوفان فنومنولوژیست آلمانی، ماکس شلر، در آغاز قرن بیستم بود. یک نوع تقسیمبندی از دانش جامعهشناسی معرفت، ناشی از طرز تعیین وضع مناسبات کارکردی بین شناخت و جامعه و نقطه شروع و نحوه این تعیین است. طبق این تقسیمبندی، دو نوع جامعهشناسی حاصل میشود.
░▒▓ انواع جامعهشناسی معرفت
☱ نوع اول از جامعهشناسی معرفت، بررسی خود را از سوی نظام ارزشها، منافع، علایق و نیازهای اجتماعی این یا آن گروه آغاز میکند. یعنی، از نحوه شکلگیری اندیشه سؤال نمیکند، بلکه چرایی ظهور یک اندیشه را مورد بررسی قرار میدهد. این طرز تفکر مبنای اندیشه مارکس و پیروان اوست، اما، نوع دوم جامعهشناسی معرفت، از زمینه و خاستگاه اجتماعی فکر آغاز میکند و این پرسش را مطرح میسازد که آیا و چگونه یک وضع اجتماعی خاص میتواند اندیشه ویژه خود را پرورش دهد. این همان جامعهشناسی معرفت شلر و مانهایم است. ماکس شلر - که در بنیانگذاری جامعهشناسی معرفت اولویت دارد و دستگاه نظری او به لحاظ فلسفی گران سنگتر است- رویکرد خود را به عنوان واکنشی علیه نسبیتگرایی فرهنگی نو کانتیها از جمله ویلهلم دیلتای وضع نمود. نوکانتیها از جمله دیلتای بر آن بودند که هر شناخت انسانی در زمینه فرهنگی خاص رخ میدهد و همیشه آن زمینه فرهنگی خاص، نسبی است.
☱ هدف شلر، از بررسی جامعهشناختی نظامهای معرفتی، نشان دادن منشأ اجتماعی آنها نیست، بلکه او در مقابل، نوکانتیها به دنبال نشان دادن این مطلب است که این، «زمینههای واقعی اندیشهها» و نه «خود اندیشهها» است که متأثر از زمینههای اجتماعی، فرهنگی هستند. از نظر شلر بنیادهای هستیشناختی جامعه از طریق فراهم نمودن زمینههای واقعی اندیشههاست که بر آنها تأثیر میگذارند و اندیشه بالقوه را بالفعل میسازند. از نظر او، جامعهشناسی معرفت، ابزار مناسبی برای بررسی و ارزیابی نظامهای نظری به جهت منشأ و ساختار منطقی آنها نیست، بلکه برای تعیین شیوه انتشار و علل ظهور و سقوط نظامهای معرفتی در عرصه اجتماعی کاربرد دارد.
░▒▓ اصول جامعهشناسی معرفت شلر
☱ شلر، به عنوان اولین اصل در جامعهشناسی معرفت معتقد است که علم فرد به این مطلب که عضوی از یک جامعه است، تجربی نیست، بلکه دانشی پیشینی است. فرد به صورت پیشینی نسبت به خود استعشار پیدا میکند. هیچ «من»ی بدون «ما» وجود ندارد و همواره به طور پیشینی «ما» به «من» محتوا میبخشد. شلر، در ربط دادن فکر به هستی معنا و محتوای اصلی اندیشهها را مستقل و تابع قوانین جداگانه میداند و معتقد است که معرفت چیزی نیست که بتوان آن را محصول صرفاً جریان مادی دانست، بلکه فرآیندی است که دارای خاستگاهها و اشکال مختلف اجتماعی و تاریخی موجد آن است و ضمناً مرهون گروهی است که آن فرآیند اندیشهای را ایجاد میکند.
☱ به نظر شلر، شناخت ارزش و عقلانیت و خواستهای آگاهانه افراد انسانی روی میدهد. وابستگی شلر به معارف مطلق، باعث شده است که او نهایتاً جامعهشناختی شناخت را رشتهای از معرفت فلسفی قلمداد کند. از نظر شلر جامعه برای وجود افکار، موثر اصلی است، ولی، در ایجاد ذات آنها اثری ندارد. او از یک سو مایل است نشان دهد که عقل از نظر تاریخی، ثابت است و از سوی دیگر، میکوشد تا جریان تحول معرفت و صور متعدد قابل تمییز آن را که به صورتهای فردی یا جمعی در چندین ساخت مختلف پدیدار میشوند، طی تسری تاریخی آنها کشف نماید. از نظر او فکر و روح انسانی در اعصار مختلف تاریخی و اجتماعی به هیأتها و ترکیبهای خاصی بروز یافته است، ما در نهاد همه آنها تجلی یک عقل و حقیقت و ارزش مطلقی دیده میشود که ماهیتاً ورای همه آنها قرار دارد.
░▒▓ نقش عامل اندیشهای و عامل زیستی در مناسبات اجتماعی
☱ شلر، که از فلسفه خاص خود، بر تمییز نهادن بین عقل (عامل اندیشهای) و حیات (عامل زیستی) تأکید میکند و نقش انسانها را - که متشکل از این هر دو است - در این میان عبارت از ایجاد رابطه بین این دو عامل میداند، و معتقد است که پهنههای اندیشهای اجتماعی نمیتوانند کاملاً در هم اختلاط و امتزاج یابند، بلکه به عقیده او مناسبات اجتماعی از طریق امکانات گزینشی خاصی که دارند میتوانند یک سلسله عوامل اقتصادی، سیاسی، زیستشناختی، روانشناختی و غیره را تحریک یا بسیج نمایند و آنگاه، این عوامل، در ارتباط با هم، اقبال موفقیت پیدایش این یا آن شناخت را آماده میسازند. بنا بر این، طبق نظر شلر، یک داوری یا شناخت ساده یا پیچیده ما، که محتوای اصلی عقلی آن فراسوی تحولات روزمره اجتماعی و نسبیسازی جامعهشناختی این تحولات میرود، در وهله نخست باید به عنوان حلقهای در سلسله بزرگ زنجیر جهان بینی کلی عقب گاه آن تلقی شود و آن گاه، در مرحله بعد، میتوان تأثیر مناسبات اجتماعی را در نحوه ساخت و تشکیل حلقههای زنجیر آن جهان بینی مطالعه کرد.
░▒▓ صورت و محتوای معرفت در جامعهشناسی معرفت
☱ شلر در مفهوم معرفت، دو صفت یا ویژگی را تشخیص میدهد و از هم متمایز میکند: صورت معرفت و محتوای معرفت. اگر چه صورتهای معرفت، در جامعه تعین مییابند، ولی، محتویات معرفت چنین نیستند. صورتهای کنشهای ذهنی که معرفت از طریق آنها به دست میآید، همواره و ضرورتاً به لحاظ اجتماعی (یعنی توسط ساختار جامعه) مشروط و تعین میشود.
☱ ذهن، فقط کیفیت خاص محتوای ذهنی را تعین میبخشد، اما، وجود یافتن این امکان تنها از طریق عوامل مشروط به سائقها در زندگی روی میدهد. آن دسته از عوامل که کیفیت محتوای ذهنی را متعین میسازند «عوامل آرمانی» (ideal factors) و آن گروه که وجود یافتن محتوای ذهنی را فراهم میسازند «عوامل واقعی» (real factors) نامیده میشوند.
░▒▓ روح و شعور جمعی در جامعهشناسی معرفت
☱ شلر به تفکیک مهمی بین دو مقولهی اساسی جامعهشناسی معرفت یعنی، «روح جمعی» و «شعور جمعی» قائل میشود. روح جمعی، در واقع، «جهان بینی نسبتاً طبیعی» است و ترانههای محلی، زبان محلی، آداب و رسوم و عرفیات و مانند آن را در یک جامعه شامل میشود. شعور جمعی - که شعر آن را «جهان بینی ساختگی» یا «جهان بینی تعلیمی» Educated world -views مینامد- شامل فرهنگ نسبتاً پیچیده و نظام یافته، دولت، حقوق، زبان و ادبیات فرهیختگان، فلسفه، هنر و علم است که بر فراز روح جمعی ساخته میشود. شلر، گمان داشت که جامعهشناسی معرفت به طور عمده با شعور جمعی، یعنی، معرفتی که نخبگان فرا میآورند سرو کار دارد.
☱ موضوع قشر منتخب (برگزیده) که در جامعهشناسی معرفت شلر، از اهمیت اساسی برخوردار است در جامعهشناسی آلمانی نیز نقش مهمی ایفا کرده است. تصور عمومی بر این است که همواره و در همه جوامع، از یک سو قشر اجتماعی قدرتمند و حاکمی وجود دارد که «الیت» کاذبی است و تنها بر تمدن بیشتر مادی حکومت میکند و اما از سوی دیگر، نیز الیت اصیل و غیر حکومتگری هست که باطناً و عمیقاً فرهنگ بیشتر معنوی جامعه را اداره مینماید و این دومی است که به عقیده شلر دانشها و معنویات را از رأس جامعه به پایین سرازیر میسازد و تکامل علوم و معارف را عملی مینماید. نخبگان، مورد پیروی اکثریت افراد جامعه واقع میشوند و از این طریق است که یک فرهنگ اشاعه مییابد.
░▒▓ فلاسفه مؤثر بر شلر
☱ شلر، در تفکیک میان صورت معرفت و محتوای معرفت، بسیار از فلاسفه کلاسیک پیش از خود متأثر است. بیش از همه میتوان کانت را در این رابطه بر شلر موثر دانست، چرا که، همان تفکیکی را که کانت میان صور پیشینی ادراک و محتوای پسینی آن قائل میشود، در شلر به صورت تفکیک میان صورت معرفت و محتوای معرفت نمایان میشود، چرا که، از نظر او هویت جمعی یک دانش پیشینی است. تأکید شلر بر اهمیت نخبگان و نظر او در مورد تأثیر فرهنگ نخبگان بر جامعه، یادآور نظریه مارکس در باب قشر مسلط است.
☱ هر چند، میان این دو تفاوت بسیاری وجود دارد، ولی، نمیتوان منکر تأثیر مارکس بر شلر شد. نظریه قرائت انتخابی وبر بین ساختار اجتماعی و نظامهای فکری نیز شباهت بسیاری به نظریه عوامل واقعی شلر دارد. در پایان باید گفت که نظریات شلر را میتوان نقطه آغاز جدیدی در پهنه جامعهشناسی معرفتی به حساب آورد.
☱ زیرا او، در مقایسه با مارکس که مناسبات بین جامعه و آگاهیهای انسانی را در واپسین تحلیل تابع جبر بازتاب روابط زیر مادی اقتصادی در روبنای اجتماعی و نمودهای معنوی مربوط به آنها میداند به نوعی همبستگی متقابل ومتعاکس بین شناخت و هستی اجتماعی معتقد است که طبق این همبستگی هر جریان معرفتی در فضای معنوی و فرهنگی خاصی روی میدهد و این رویدادشناختی نیز از اتفاقات، امکانات و عوامل گوناگون اجتماعی و تاریخی منتخبکننده این یا آن شکل اندیشه معین تبعیت میکند.
░▒▓ وظیفه اساسی جامعهشناسی شلر
☱ وظیفه اساسی جامعهشناسی شلر را میتوان بررسی دو امر کلی زیر دانست: نخست، پژوهش آن نوع از شناختهای ما، که هنگام پدیدار شدن ناهمگونیهای مختلفی با واقعیتهای اجتماعی نشان میدهند. دیگر، تحقیق در شدت و ضعف متفاوتی، که دامن گیر پیوندهای نسبی بین شناختهای گوناگون مورد بحث ما و واقعیات اجتماعی پیرامون آنها میشوند و از این طریق آن پیوندها را از هم متمایز مینمایند.
☱ شلر، طی بررسیهای خود به این نتیجه رسید که نقش جامعه نسبت به نظام آگاهیهای ما نوع عملکرد انتخابی است، یعنی، مناسبات اجتماعی میتوانند در شرایط معین و در زمانهای مشخص فکر را به درک جریانهای درون ذهنی یا برون ذهنی هدایت کنند، ولی، محتوای عقلی یا مایه اساسی داناییهای ما از دستبرد تمایلات اجتماعی مصون است و لذا، نسبیتی که در اثر نفوذ جامعه و تاریخ بر معارف ما حکومت میکند، بیشتر شامل شناختهای متداول و نظامهای فکری متوسط میشود.
☱ حال آنکه جهان بینیهای بزرگ و دیرمان بشری با شیارهای عمیق خود بر دامان فرهنگ انسانی از دسترس نسبیت وقایع اجتماعی بدورند، و تنها با اینها رابطه متناسب دارند. کوتاه آنکه، بنا بر عقیده شلر شرایط اجتماعی و محتوای شناختی ما تنها قادرند در ارتباط با هم فقط موفقیتهای تحقق یافتن جریانهای معرفتی را انتخاب کنند و مجاری حرکت این جریانها را، تا آن جا که سیل آسا نباشند، بستربندی نمایند.
مآخذ:...
هو العلیم