فیلوجامعه‌شناسی

یک دیدگاه: مرور قرارداد ۱۹۰۷

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از آمنه امیری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


☱ استعمار، به مفهوم طلب عمران اروپائیان، به قیمت انتقال مازاد اقتصادی از مناطق پیرامونی اروپا بود.
☱ این استراتژی توسعه دولت-ملت‌های مدرن اروپایی، نتایج مصیبت‌باری برای مناطق پیرامونی داشته است و دارد.
☱ آن‌ها برای تحقق این راهبرد خود از معامله بر جان انسان‌ها و فرجام زندگی تک تک رعایا قصور نورزیدند. آن‌ها به قیمت آبادی خود به ویرانی مناطق پیرامونی پرداختند و همچنان مشغول این کارند. و در میان تدابیر آن‌ها برای پیشبرد این برنامه غیرانسانی توسعه، نابود کردن استعدادهای استقلال، در مناطق پیرامونی بوده است. آن‌ها نخبگان کشورهای هدف را نابود می‌کردند.
☱ آن‌ها اخلاقاً مسؤول توسعه‌نیافتگی جوامع کم‌توسعه هستند.

░▒▓
☱ در دوره قاجار، دولتمردان ایران با استفاده از اصل موازنه، تلاش می‌کردند استقلال کشور ایران را که میان دو قدرت بزرگ اروپایی رقیب، روس و انگلیس، گیر افتاده بود، حفظ کنند، اما، در ابتدای قرن بیستم تحولاتی رخ داد که این دو قدرت رقیب را به یکدیگر نزدیک و، بلکه متحد ساخت، و همین، موجب شد ایران نتواند از شیوه موازنه برای حفظ استقلال خود استفاده کند. این تحولات عبارت بود از قدرت‌گیری آلمان در اروپا و متحد شدن روسیه و انگلستان در برابر آلمان و شکست روسیه از ژاپن و پیش آمدن بحران ناشی از این شکست در داخل (انقلاب ۱۹۰۵ روسیه). سیاست و مناسبات روس و انگلیس در پرتو تحولات جدید، بازتعریف شد و حاصل آن قرارداد ۱۹۰۷ و تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ و یک منطقه بی‌طرف بود.
☱ جرج ناتانیل کرزن معروف به کرزن کدلستون و دارای القاب مارکی، ویسکونت، بارون و ارل، در ژانویه ۱۸۵۹ م در «کدلستون» در «دربی شایر» انگلستان در خانواده‌ای اشرافی به دنیا آمد و در ۲۰ مارس ۱۹۲۵ در لندن درگذشت. وی در دوران تحصیل در آکسفورد با افرادی نظیر ناصرالملک و اسپرینگ رایس هم‌دوره بود. در ۱۸۸۵ م منشی خصوصی لرد سالیسبوری شد و در ۱۸۸۶ م به سفارش او از سوی محافظه‌کاران «ساوت پورت» و «لانکشایر» به نمایندگی مجلس عوام انتخاب شد؛ در همان زمان به سفر دور دنیا پرداخت و شیفته آسیا شد و حاصل این سفر سه کتاب بود: روسیه در آسیای مرکزی، مسائل خاور دور و ایران و قضیه ایران که اثر اخیر نام‌آورترین اثر او بود. کرزن در ۱۸۹۱ م به منصب معاونت وزارت امور هندوستان و در ۱۸۹۸ م به نیابت سلطنت هندوستان رسید و تا سال ۱۹۰۵ م در این منصب بود. او جوان‌ترین نایب‌السلطنه هندوستان در این تاریخ بود. در سال ۱۹۰۷ م به ریاست دانشگاه آکسفورد رسید و دو سال بعد کتاب «اصول و شیوه‌های اصلاح دانشگاه» را نگاشت. تا سال ۱۹۱۵ م دخالت او در سیاست بسیار کاهش یافت و در این سال به سمت کم‌اهمیت مهرداری سلطنتی منصوب شد و تا سال ۱۹۱۹ م در این سمت بود؛ در این سال به وزارت امور خارجه انگلستان رسید.

░▒▓ قرارداد ۱۹۰۷ و نتایج آن
☱ قرارداد ۱۹۰۷ عمدتاً نتیجه تحولاتی بود که در اروپا در جریان بود. آلمان به تهدیدی بزرگ برای کشورهای اروپایی نظیر فرانسه و انگلیس تبدیل شده بود. در اواخر قرن نوزدهم میلادی آلمان از نظر صنعتی به شدت پیشرفت کرده بود و طلیعه قرن بیستم شاهد ظهور آلمان به عنوان تقریباً، قوی‌ترین کشور اروپایی بود. ضمن آن‌که یکی از اصول مسلم سیاست خارجی انگلستان حفظ توازن در اروپا بود که آلمان با تلاش برای سروری بر اروپا این اصل را به چالش می‌کشید.
☱ عزم راسخ آلمان برای ایجاد یک ناوگان جنگی بزرگ برای رقابت با انگلستان و تصمیم قاطع انگلیس برای حفظ برتری دریایی خود روابط دو دولت را تیره ساخت. پس از این‌که در سال ۱۹۰۵ م در انگلستان لیبرال‌ها زمام امور را به دست گرفتند، به تقویت این فکر سیاسی پرداختند که خطری که از جانب آلمان متوجه منافع امپراتوری انگلیس می‌باشد به مراتب بزرگ‌تر و سهمگین‌تر از خطر روسیه است. به این‌سان در انگلستان فکر اتحاد با روسیه علیه آلمان قوت می‌گرفت.
☱ در روسیه نیز شرایط به گونه‌ای پیش می‌رفت که در نهایت روس‌ها به کنار آمدن با انگلیس با نظر مساعد می‌نگریستند. تحولات داخلی روسیه (تشنج اوضاع سیاسی- اجتماعی در روسیه که منجر به فرمان گشایش مجلس) دوما در روسیه در ۱۹۰۵ م توسط تزار شد. به همراه شکست از ژاپن در ۱۹۰۵ م که یک قدرت نوظهور آسیایی بود و نیز ترس از آلمان، که به دنبال کسب نفوذ در شرق (خصوصا در ایران و عثمانی) بود، موجب شد تا روس‌ها به گونه‌ای جدی‌تر به پیشنهاد فرانسه مبنی بر سازش با انگلیس بیندیشند. سیاست «پیش به سوی شرق» آلمان در راستای کسب نفوذ در غرب آسیا و بخصوص دو دولت ضعیف ایران و عثمانی، هر دو دولت روسیه و انگلیس را که دو قدرت باسابقه در این مناطق بودند، هراس افکند. به این‌سان شرایط داخلی و خارجی دو کشور (روسیه و انگلیس) را به سازش با هم وادار ساخت، و قرارداد ۱۹۰۷ را در روز شنبه، ۸ شهریور ۱۲۸۶، برابر با ۳۱ آگست ۱۹۰۷ منعقد ساختند.
☱ قرارداد چهار ماده بود که طبق آن، ایران به سه منطقه نفوذ روسیه در شمال، منطقه نفوذ انگلیس در جنوب و منطقه بی‌طرف در حد فاصل مناطق نفوذ روسیه و انگلیس تقسیم شده بود. دولتین روس و انگلیس متعهد شدند در منطقه نفوذ دیگری از کسب هر نوع نفوذ و امتیازی خودداری و نفوذشان را تنها به منطقه مشخص شده در قرارداد محدود نمایند.
☱ قرارداد ۱۹۰۷ در عرصه سیاسی- اجتماعی ایران دارای نتایج محسوسی بود. از نتایج مهم آن این‌که انگلیس دست روسیه را در سرکوب مشروطیت ایران بازگذاشت. هم‌چنین، از نتایج آنی قرارداد، از بین رفتن نفوذ معنوی انگلیس در افکار عمومی ایران بود. وجهه انگلیس که در نتیجه، پناهنده شدن مشروطه‌خواهان به سفارت انگلیس با سرعت افزایش یافته بود به همان سرعت نیز زائل شد. اعتماد و حسن‌نیتی که در جریان مشروطه نسبت به انگلیس برای آن‌ها ایجاد شده بود جای خود را به شک و بدبینی داد؛ به گونه‌ای که برخی نویسندگان از این بدبینی با عنوان توهم توطئه یاد کرده‌اند و معتقدند: از این زمان توهم توطئه در افکار عمومی ایران شکل گرفت. از این زمان در افکار عمومی ایران تمایل به نیروی سومی هم‌چون آلمان قوت گرفت و راز موفقیت تبلیغات آلمان‌ها در ایران طی جنگ جهانی اول در این امر نهفته بود.
☱ با انعقاد قرارداد، روس و انگلیس منطقه نفوذ خود را اشغال کردند و به این‌سان عملاً سلطه حاکمیت مرکزی از بین رفت. بحران سیاسی که در نتیجه، انقلاب مشروطیت به وجود آمده بود به همراه فقدان نیروی نظامی قدرتمند موجب تسهیل عملیات روسیه و انگلیس در اشغال ایران شد. در نتیجه، این امر آشوب و ناامنی سراسر ایران را فراگرفت و بسیاری از افراد متمول در شمال و جنوب (مناطق نفوذ روسیه و انگلیس) برای حفظ جان و مال خود تبعه روسیه و انگلیس شدند. در شمال ایران بسیاری با این عنوان که تحت‌الحمایه روسیه هستند از پرداخت مالیات به دولت مرکزی امتناع می‌نمودند و جالب این‌که در نتیجه این وضع، کنسول روسیه در آذربایجان درصدد گرفتن مالیات به روش دلخواه خود برآمد.
☱ در واقع، با انعقاد قرارداد ۱۹۰۷ عملاً ایران استقلال خود را از دست داده و حکومت مرکزی فاقد قدرت و اعتبار شده و روس و انگلیس تبدیل به حاکمان عملی شمال و جنوب ایران شدند. بدیهی است آشوب و ناامنی نتیجه طبیعی این وضع بود.

░▒▓ دیدگاه‌های کرزن درباره تقسیم ایران
☱ کرزن نایب‌السلطنه هندوستان که از منتقدین پرشور قرارداد ۱۹۰۷ بود، از پیشا هنگان فکر انعقاد قرارداد ۱۹۰۷ نیز بود. وی از ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۵ م نایب‌السلطنه هندوستان بود. مجاورت با ایران موجب شد بررسی وی از اوضاع سیاسی- اجتماعی ایران با توجه به مشاهدات پیشین وی (سفر او به ایران در ۱۸۸۹ م) دقیق‌تر و در نتیجه، تحلیل‌های وی به واقعیت نزدیک‌تر باشد. هند بزرگ‌ترین دغدغه کرزن بود که برای حفظ آن تمام هوش و حواس خود را متمرکز ساخته بود. ایران که در مجاورت هند قرار داشت دقیقاً به همین علت مورد توجه کرزن قرار داشت. در واقع، از نظر کرزن ایران سپر بلای هند بود و تمام نظریاتی که کرزن در کتاب خود «ایران و قضیه ایران» در مورد ایران ارائه می‌دهد از قبیل تلاش برای اصلاح امور آن، بیم از فروپاشی آن، احداث خط‌آهن در ایران و... به نوعی منعکس‌کننده تفکر کرزن مبنی بر تلاش همه‌جانبه برای دور نگه‌داشتن هند و راه‌های وصول به آن از تهدید روسیه یا هر قدرت دیگری است، اما، این‌که چرا کرزن طرح تقسیم ایران بین انگلیس و روسیه را ارائه نمود، می‌توان به طور خلاصه به موارد زیر اشاره کرد:

☱ ۱. کرزن دولت وقت ایران را بنای فاسد پوسیده‌ای می‌دانست که روزگاری دراز بود بر لبه پرتگاه نابودی قرار داشت و اگر سقوط می‌کرد روسیه آن را یکجا می‌بلعید و مصالح حیاتی امپراتوری بریتانیا در معرض خطر جدی قرار می‌گرفت.
☱ ۲. تمایلات امپریالیستی کرزن منجر به ایجاد دلبستگی شدید به هند، بزرگ‌ترین مستعمره انگلیسی در وی شده بود و او مصمم بود به هر طریق آن را حفظ کند و تهدیدات متوجه آن را برطرف نماید. در آغاز قرن بیستم وی روسیه را بزرگ‌ترین تهدید برای آن می‌دانست گر چه معتقد بود: روسیه سیاست «دست به دهان» (یعنی فارغ از مال‌اندیشی) را دنبال می‌کند به این صورت که اقدامات روسیه بدون هدفی معین و رویارویی با هر پیشامد به منظور ایجاد یک تهدید دائمی بوده است تا از این راه بتواند نقش یک سکه باارزش را در سایر مناطق جهان بازی کند.
☱ ۳. با توجه به پیشروی روس‌ها در آسیای میانه و در ایران، خصوصا که در اواخر قرن نوزدهم در ایران دارای نفوذ گسترده‌ای شده بودند، کرزن سخت نگران بود، چرا که، به عقیده وی روس‌ها قدم‌هایی را که به جلو برمی‌دارند به عقب مراجعت نمی‌کنند و سیاست آن‌ها رفتن به جلو است. کرزن در این زمان (آغاز قرن بیستم، حوالی سال ۱۸۹۹ م) سخت آشفته بود و می‌گفت: باید روس‌ها را متوقف ساخت و در گزارشی که در زمان معاونت وزارت امور خارجه انگلیس (۱۸۹۸-۱۸۹۵ م) تهیه نمود، چنین اظهارنظر می‌کند: نظر دولت پادشاهی انگلستان به خطا می‌رود، ما در ایران منافع سیاسی و سوق‌الجیشی و تجارتی داریم. مسأله ایران مسأله امپریالیزم بریتانیای کبیر است، انگلستان برای دفاع از آن باید تمام قوای خود را به کار ببرد... دولت انگلیس نه تنها به دولت روس، بلکه به هیچ دولت اروپایی اجازه نخواهد داد نواحی شمالی و مرکزی ایران را لگدمال نموده، خود را به خلیج‌فارس برساند و بخواهد تسهیلاتی برای بحرپیمایی خود در خلیج‌فارس قائل شود ولو آن‌که هیچ نظر استعماری نداشته باشد.
☱ ۴. از نظر کرزن شمال ایران از دست رفته بود و انگلیس باید قوای خود را صرف حفظ جنوب نماید؛ چرا که، «روسیه در ایران سیاستی خصمانه و با هدف تجاوز دارد».
☱ ۵. به نظر کرزن ایرانیان بر سیطره روسیه بر مقدرات خود واقفند و همین وقوف موجب ترس آنان شده و بدون آن‌که به تلاش برای بهبود اوضاع خود برخیزند، منتظر وقوع فاجعه‌ای اجتناب‌ناپذیر از سوی همسایه شمالی خود بودند (ضمیمه ایران به خاک روسیه)، از این رو، انگلیس باید به حفظ منافع خود در جنوب علیه تجاوز روسیه اقدام می‌کرد.
☱ ۶. «ایران بازار مناسبی برای کالاهای انگلیسی بود و با رقابت شدید تجارتی که در سراسر جهان وجود داشت از دست دادن هر بازار شکستی غیرقابل جبران و پیدا کردن بازار جدید افزایش تازه‌ای بر نیروی ملی بود. بی‌اعتنایی در کار ایران یعنی، از دست دادن تجارتی که مایه ارتزاق هزاران نفر از هموطنان انگلیسی و افراد هندی بود و توجه به ایران نتیجه‌اش تهیه کار برای کشتی‌ها و کارگران دستگاه‌های بافندگی انگلستان است».
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.