برداشت آزاد از ما قال؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
☱ مسکوت گذاشتن خطاهای معرفتی بدون نقد عمیق آنها، از شیوههای رایج در ایران است، اما، سکوت پاسخ، حقانیت پرسش را نفی نمیکند.
☱ چرا یکی از چرخشهای مهم جامعه، که در قالب دو بار پیروزی احمد نژاد در انتخابات تجلی یافت و برخی تضادهای ساختاری جامعه، که در قالب چالشهای او با منتقدان، هر دو جناح اصولگرایان میانه و اصولگرایان قدیم و شبکه قدرت اقتصادی سیاسی هاشمی رفسنجانی رخ نمود، از دیده تحلیلگرانی پنهان ماند که رئیس جمهور را برآمده از «حزب پادگانی» میدانستند؟
☱ تحلیلگرانی که تا چندی پیش، محمود احمدینژاد را رئیس جمهور برآمده از نهادهای امنیتی و نظامی دانسته و پیروزی او را پیروزی «حزب پادگانی» ارزیابی میکردند، این روزها، این گونه برداشتها را تکرار نمیکنند، اما، هیچ یک از آنان، از نویسندگان منفرد تا سازمانهای سیاسی، به این پرسش پاسخ ندادهاند که چه ذهنیت و بینشی به تحلیلهای قبلی آنان در باره معنا و ماهیت سیاسی اجتماعی آقای احمدینژاد منجر شد.
░▒▓ فهرست یک بافت پیچیده
☱ تحلیلگرانی که احمدینژاد را برآمده از «حزب پادگانی» میدانستند، اصالت او را نه با «ساختار انتخابات» که با «تقلب در انتخابات» اندازه میگرفتند. در این ذهنیت نقد «تقلب» بر جای نقد «ساختار انتخابات» مینشیند.
☱ فقر ذهنیت انتقادی، تمایل راست و میانه به پوپولیستی خواندن هر برنامه سوسیال دموکراتیک، سرخوردگی چپ سنتی ایران از سوسیالیسم، باور به نجات بخش بودن توهمی که «طبقه متوسط ایران» پنداشته میشود، ناآگاهی از نقش لایههای حاشیه نشین، فقیر و کم درآمد، نشناختن مکانیزمهایی که هژمونی لایهای از جامعه را بر دیگر لایهها ممکن میکند، عادت به دنباله روی از برداشت مسلط، یکی پنداشتن کنش سیاسی و کنش مجازی و عواملی از این دست را میتوان از دلایلی دانست که برداشتهای پیشین را درباره معنای سیاسی اجتماعی پدیده احمدینژاد سبب ساز شدند.
░▒▓ نمایندگی فرودستان و حاشیهایها
☱ زمینههای پیروزی انتخاباتی احمدینژاد بر بستر نیاز لایههای حاشیه فقیر و کم درآمد به برنامههای سوسیال دموکراتیک، از دور دوم ریاست جمهوری رفسنجانی و به سالهایی آغاز شد که گرایش مسلط بر اپوزیسیون از برنامههای چپ دور و بر بازتر کردن فضای سیاسی متمرکز شده بود.
☱ خصوصی کردن اقتصاد به سود شبکههای قدرت، فساد و افزایش شکاف فقیر و غنی به دوران سازندگی نارضایتیها را چندان دامن زد که دور دوم ریاست جمهوری او با سر و صدا در چند شهر بزرگ به پایان رسید.
☱ آقای خاتمی بر موج نارضایتی عمومی در انتخابات پیروز شد، اما، در ۸ سال ریاست جمهوری او برنامههای اقتصادی رفسنجانی ادامه یافت.
☱ شکست رفیق خاتمی در انتخابات ریاستجمهوری و شکست اصلاح طلبان در انتخابات شورای شهر و مجلس، نمودار آن بود که اصلاحطلبان، حمایت لایههای فقیر و کم درآمد را از دست داده و این لایهها در جست و جوی نامزدی همگن با خود هستند.
░▒▓ تقلب خاتمی به سود احمدینژاد!
☱ در مبارزات انتخاباتی سال ۱۳۸۴ اصلاح طلبان مذهبی و هوادارن سکولار آنان از معین، کروبی حمایت میکردند.
☱ رفسنجانی از حمایت بخشی از اصولگرایان متقدم و اصلاحطلبان، و لاریجانی از حمایت بخش دیگری از اصولگرایان متقدم برخوردار بود.
☱ از منظر لایههای فقیر و کم درآمد، رفسنجانی، مظهر قدرت کارگزاران، کروبی، رئیس مجلس، معین، معاون رئیس جمهور، قالیباف فرمانده نیروی انتظامی و لاریجانی وزیر سابق، نمادهای آرایش مستقر بودند.
☱ از نگاه این لایهها، که همراه با شخص آیت الله خامنهای، به بافت سیاستهای مستقر اعتراض داشتند، احمدینژاد که سابقه چندانی در قدرت نداشت، گزینه بسیار مطلوبی به نظر آمد.
☱ او منشی عامیانه و لوتی و عیار ارائه داد، و با شعارهای تغییر آرایش قدرت، توزیع عادلانه درآمدهای نفتی، و مبارزه با قدرتمندان فاسد، خواستهای اکثریت جامعه را در برنامه خود گنجاند و رأی آنان را به دست آورد.
☱ انتخابات ۱۳۸۴ با دوران نوزایی گرایش به عدالت در جهان همزمان بود. با شکست سیاستهای نولیبرالی، چپ نو در امریکای لاتین، کشور پس از کشور، پیروزیهای انتخاباتی را در کارنامه خود ثبت میکرد.
☱ لایههای مهمی از جامعه به برنامههای عدالت نیاز داشتند، و احمدینژاد تنها نامزدی بود که به این نیاز پاسخ داد و بیپرده از مبارزه با فساد سخن میگفت.
░▒▓ احمدینژاد در برابر موسوی...
☱ احمدینژاد با برنامههایی چون مسکن ارزان برای همه، پرداخت یارانههای نقدی و سفرهای استانی، بر شمار هواداران خود افزود.
☱ در سال ۱۳۸۸ میرحسین موسوی با حمایت رفسنجانی و اصلاحطلبان به میدان آمد. ترس این بود که احمدینژاد در مناظره با موسوی، او را به ائتلاف با رفسنجانی و خاتمی متهم کند، که متهم کرد، و مردم پیام این اتهام را بروشنی دریافتند.
☱ نتیجه انتخابات به تظاهرات گسترده در اعتراض به تقلب منجر شد، اما، عملکرد بد اصلاحطلبان به اضافه سستی و بیپایگی اصل ادعا، جنبش اعتراضی را به تظاهرات چند هزار نفری تقلیل داد.
☱ منتقدان احمدینژاد، مجلس را به اهرمی برای فلج کردن احمدینژاد بدل کردند و او نیز تضادهای خود با منتقدان احمدینژاد را شدت بخشید و با آنان چنان درگیر شد که کمتر تحلیلگری برداشتهای سابق را در باره وابسته بودن او به گروه منتقدان تکرار کرد.
☱ حضور لایههای حاشیهنشین، فقیر و کم درآمد، و خصوصاً ساکنان شهرستانها و مناطق حاشیهای در انتخابات ۸۴ و ۸۸ سمت و سوی انتخابات را تعیین کرد. این لایهها در رسانهها و اینترنت حضور ندارند، با خبرنگاران غربی تماس نمیگیرند، اما، اکثریت جامعه را شکل میدهند و گاه در انتخابات زبان باز میکنند.
☱ نادیده گرفتن این لایهها از دلایلی بود که شناخت ماهیت احمدینژاد را بر تحلیل گران مخالف او دشوار کرد.
░▒▓ توهم طبقه متوسط
☱ تحلیلگرانی مانند حسین قاضیان و عباس وریج کاظمی باورهای خود را به این که «طبقه متوسط» میتواند مبارزه برای دموکراسی را به ارمغان آورد، به گوش میرحسین موسوی رساندند.
☱ مفاهیمی چون «طبقه متوسط» از بستر جوامع اروپای غربی به متنهای تئوریک راه یافته و مصداقهای عینی خود را در همان جوامع توضیح میدهند. این گونه مفاهیم در ساختاری که دولت دستگاه توزیعکننده درآمدهای ارزی است و همه لایههای جامعه بر مبنای حد بهرهمندی از این درآمدها شکل میگیرند، بخش مهمی از معناهای اصلی خود را از دست میدهند.
☱ هر جامعهای را میتوان بر اساس میزان «درآمد» به بالا، متوسط و پایین تقسیم کرد. «الگوی مصرف» نیز از شاخصههای طبقهبندی جامعه است، اما، این دو معیار، در اقتصاد متکی بر درآمدهای ارزی، شکنندهتر از آناند که تقسیمبندی معنادار جامعه به هدف منازعه و رویارویی را ممکن کنند.
☱ آن چه در ایران «طبقه متوسط» تلقی میشود، ترکیبی «ناهمگن» از لایههای گوناگونی است که اختلاف درونی آنها، گاه از اختلاف بین طبقهها بیشتر است. آنها هیچ همگنی با هم ندارند.
░▒▓ کنش مجازی یا کنش واقعی
☱ اعتقاد به نقش آفرینی طبقه متوسطی که دموکراسی را گام به گام به ارمغان میآورد، به تصویر غلوآمیزی در باره کارکرد جهان مجازی منجر شد که از جایگاههای حضور طبقه متوسط پنداشته میشوند.
☱ از این رهگذر، شمار بالای وبلاگها فارسی زبان و شمار ایرانیان عضو شبکههای مجازی، نماد توسعه فرهنگی و سیاسی جامعه پنداشته میشد و تفاوت مهم کنش مجازی در شبکههای اینترنتی با کنش واقعی اجتماعی فراموش شد. کاربران اینترنت به لایههای کم شماری از جامعه محدوداند، رسانههای ماهوارهای فارسی زبان خارج از کشور با بینندههای بسیار در داخل نیز، از منظر اکثریت مخاطبان آنها، نه «مراجع سیاسی»، که «منابع خبری» یا مفرهای گذران اوقات فراغت هستند، تصویر یک جانبه رسانههای هوادار اصلاحطلبان نیز لزوماً جهتگیریهای عمیق جامعه را منعکس نمیکنند
☱ نشناختن این روندها نیز به جا افتادن تصویری تک بعدی از ماهیت احمدینژاد و روند به قدرت رسیدن او کمک کردند.
مآخذ:...
هو العلیم