برداشت از ویلیام وارتن، سرباز امریکایی در جنگ دوم جهانی؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
☱ کتاب خاطرات ویلیام وارتن، نویسنده امریکایی که «شارپانل: داستانهای ناگفته» نام دارد، بیسروصدا و تنها به زبان لهستانی منتشر شده است، در کشوری که وارتن کموبیش محبوبیت قابل توجهی در آن دارد. این کتاب خاطراتی را در خود جای داده که، حتی، وارتن میگوید از در میان گذاشتن آنها با چهار فرزندش بیم و شرم داشته است.
☱ در میان این خاطرهها مشارکت غیرمستقیم او در کشتار اسرای جنگی آلمانی که تحتالحفظ او بودهاند از تلخترینهاست. وی مینویسد: «هنوز هم در درون خود با این موضوع کنار نیامدهام و به سختی میتوانم با آن روبهرو شوم. به نظرم به همین دلیل بود که گذاشتمش برای آخر کار. میخواستم با صداقت هرچه تمام آن را بازگو کنم.
☱ یک بعد از ظهر... با کورت وونهگات (نویسنده سلاخخانه شماره پنج) قرار شام داشتم. از من پرسید، جنگ تو چطور بود؟ من با بازگویی دادگاههای نظامیای که در آنها شرکت داشتم پاسخش را دادم. ...
☱ اما، جنگ، برای من، در یک تجربه تلخ دردآور و روحآزار خلاصه میشود.
☱ من ترسیده بودم و مستأصل و باورم به انسان را گم کرده بودم، بویژه باورم نسبت به انسان بودن خودم.
☱ خاطرات گناهآلود جوانی، وقتی از زیر انبوهی خاطره بیرون کشیده میشوند، بوی خون دلمه بسته و چرک و کثافت میدهند. اتفاقات زیادی در زندگی من پیش آمده است و مسبب خیلیهایشان هم من بودم که البته، به آن نمیبالم، رویدادهایی که نمیتوان اکنون، از آنها دفاع کرد».
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم