حامد دهخدا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓
☱ محمود احمدینژاد، هشت سال حکمرانی کرد، و به مدت هشت سال، بسیاری را به خطا انداخت. عیارهایی را معلوم کرد.
☱ از این بابت، باور دارم که او «فتنه» بود، به این معنا که «اسباب امتحان» بود. «سؤال امتحانی» شد که هر کسی به میزان سستی عنصر خویش، در مقابل او به خطا میرفت. و بسیاری به خطا رفتند.
☱ این که چرا او چنین ظرفیتی یافت، این که چرا او سؤال امتحانی شد، همواره برای من اسباب کنجکاوی بوده است. این که او مثل خیلی از سیاستمداران نبود؟ این که چهرهی او شبیه چهرههای خاکی قدیم و زمان جنگ بود و به صورتهای اتو کشیده و «ناز» امروز شباهت نداشت؟ شاید به این دلایل بود یا دلایل دیگر...
░▒▓
☱ او طوری بود که به او «دروغگو» گفتند، همان کسانی که بزرگترین دروغ تاریخ ایران را گفتند.
☱ او طوری بود که به او «قانونشکن» گفتند، همان کسانی که بزرگترین قانونشکنان تاریخ ایران شدند.
☱ او طوری بود که به او «فاسد» میگفتند، همان کسانی که امالفساد را، «شخصیت قابل احترام» قلمداد میکردند.
☱ او طوری بود که به او «ولایتگریز» میگفتند، همان کسانی که برای هدف قرار دادن او، از خط ولایت عبور کردند.
☱ او طوری بود که از او پرسیدند که این همه گفتی «بگم؟... بگم؟... بگم؟... بگم؟...»، خب بگو. و جلسه بعد که سر همان مجلس رفت و گفت؛ و وقتی گفت، همانها نکوهشش کردند. نام سیصد بدهکار بانکی را گفت و مکرر گفت و به قضات مربوط مکرر و مکرر نوشت، و پاسخ شنید «ما نشنیدیم!».
░▒▓
☱ و در آخرین پرده، همان فرمول هشتاد و هشت، در سال نود و دو در حال تکرار شدن است.
☱ عدهای از بغض و کینه مضاعف نسبت به این «سنگ محک»، آمادهاند تا همه چیز را و خصوصاً همان اتهامات خود به او را زیر پا بگذارند.
☱ سال هشتاد و هشت، علیه او دو ادعا مطرح کردند؛ گفتند: احمدینژاد «دروغگو»ست، و گفتند: احمدینژاد «قانونگریز» است.
☱ اندکی نگذشت که خودشان مثال خوشتراش همین دو اتهام شدند. وقتی انتخابات تمام نشده بود، پیروزی خود را در انتخابات اعلام کردند (و تا امروز دلیلی بر این مدعای خود اقامه نکردهاند)، و وقتی، روی «دروغ» خود اصرار کردند، قانون را فراموش نمودند و هوس کردند «قانونگریز» شوند.
░▒▓
☱ صحنهای که من پیش روی خود میبینم، این است که کسانی احمدینژاد را به «ولایتگریزی» متهم میکنند، اکنون، خود، آمادهاند که برای اثبات «ولایتگریزی» احمدینژاد، خود، از ولایت عبور کنند. بله؛ این فتنه نود و دو که این همه میگویند همین است.
☱ احمدینژاد دو «فتنه» شد که در فتنه اول، چپها را بیاعتبار کرد و در فتنه دوم، میرود تا راست سنتی بیاعتبار شود. آیا واقعیت پدیده احمدینژاد همین است؟ شاید...
☱ فرمول عجیب دکتر محمود احمدینژاد، این بوده است که کسانی ادعاهایی در مقابل او دارند، و آن قدر ادعاهای گزاف خود را میبافند تا خودشان مرتکب نقض خویش شوند. این ظرفیت عجیب و حیرتآور احمدینژاد را به سایر توانمندیهای معجزهآسای این مرد بیفزایید. این مرد، واقعاً یک پدیده است.
مآخذ:...
هو العلیم
دکتر محمود احمدی نژاد، فتنه و سوال امتحان است، اما سنگ محک نیست.