فیلوجامعه‌شناسی

سابقه ”لیبرالیسم اقتدارگرا“ در جنگ سرد

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از آنتونی آربلاستر؛ ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬ ویژگی بارز لیبرالیسمی که پس از ۱۹۴۵ به نوعی تجدید حیات یافت، جنبه‌ی کمونیسم‌ستیزی آن بود.
▬ ناگهان کشف شد که نیازی نیست اصولی از قبیل آزادی بیان و عقیده و مدارا و تکثر در مورد کمونیست‌ها رعایت شود.
▬ لیبرالیسم جنگ سرد به هیچ وجه لیبرالیسمی «حقیقی» نبود، بلکه روی‌گردانی آشکار از لیبرالیسم بود.
▬ جوهر این لیبرالیسم تغییر ماهیت یافته، در سطوح مختلف را می‌توان جمعاً در یک‌جا مشاهده کرد؛ در شماره‌های مجله‌ی ماهانه‌ی «انکانتر».
▬ «انکانتر»، ابتدا با حمایت «کنگره‌ی آزادی فرهنگی» که ظاهری لیبرال داشت، و هدفش بسیج روشنفکران غربی علیه کمونیسم و اتحاد شوروی تأسیس شد. سرانجام، در سال ۱۹۶۷ مشخص شد، در پشت کنگره‌ی آزادی فرهنگی، سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) قرار داشت.
▬ «انکانتر» به همان اندازه که ادبی است، سیاسی نیز هست. بسیاری از مقالات غیرادبی نشریه را دارای «مشخصه‌ی لیبرالیسم منفی، یا لیبرالیسمی که به نظر می‌رسد وجه مثبت اصلی آن تنفر و ترس از کمونیسم باشد» توصیف کرد.
▬ روش صحیح استدلال در دوران جنگ سرد از این قرار بود: تردید و درنگ در ضدیت یا کمونیسم به معنی آن بود که شخص ولو «ناخواسته» بر اثر «تبلیغات» کمونیست‌ها آلوده شده است.

░▒▓ لیبرال‌ها و «مک‌کارتیسم»
▬ دوره‌ی وسواس ضدیت با کمونیسم، یعنی، بین سال‌های ۱۹۴۵ تا حدود ۱۹۶۰، دوره‌ای است که در آن، دست‌کم گروهی از لیبرال‌ها به منادیان و مدافعان تفتیش عقاید و تعقیب و آزار سیاسی تبدیل شدند. این، پدیده‌ای است که به مناسبت نام خوف‌انگیزترین نماینده‌ی نافذ آن، سناتور جو مک‌کارتی از ویسکانسین، معمولاً، مک‌کارتیسم نامیده شده است.
▬ کمونیست‌ها از حقوق سایر گروه‌های مخالف برخوردار نبودند، چرا که، جنبش کمونیستی به گفته‌ی دانیل بل «بیشتر یک توطئه بود تا حرکت یک گروه مخالف و مشروع».
▬ کنگره‌ی امریکایی آزادی فرهنگی پذیرفته بود که کمونیست‌ها را نباید به عنوان معلم در مدارس و دانشگاه‌ها استخدام کرد و شاغلین موجود را نیز باید اخراج کرد. در همین حال سیدنی هوک اعلام کرد، هر کس حین بازجویی، با توسل به اصلاحیه‌ی پنجم از پاسخ دادن به سؤالاتی که درباره‌ی او می‌شود امتناع کند، یقیناً کمونیست است، و بر این مبنا است که جریان «لیبرالی حقیقی» باید در معرفی اسامی شرکت جوید. در این‌جاست که از اصل فورستر مبنی بر حفظ وفاداری نسبت به دوستان تا حد ممکن فاصله می‌گیریم.
▬ بار دیگر پیوند فکری، گناه شناخته شد. به این ترتیب، آزادی‌های مدنی اعتبار خود را از دست داد. فرایندی که میان کمونیست‌ها و هواداران آن‌ها فرقی نمی‌گذاشت، قادر نبود مصلحان و انقلابیون اجتماعی یا سوسیالیسم دموکراتیک و مارکسیسم انقلابی را به روشنی از یکدیگر تمیز دهد.
▬ هر چند لیبرال‌هایی هم بودند که علیه مک‌کارتیسم و از میان رفتن آزادی‌های مدنی حاصل از آن موضع‌گیری کردند، از جمله‌ی این افراد ریچارد روور و آرتور شلزینگ. ولی ایدئولوژی به سادگی و به مرگ طبیعی از میان نرفت، بلکه بر اثر تفتیش عقاید و تضییقات سال‌های ترس بزرگ از صحنه بیرون یا به زیرزمین رانده شد.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.