فیلوجامعه‌شناسی

لیبرالیسم؛ نوسان مخرب میان بازفکری و ولنگاری

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از آنتونی آربلاستر؛ ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬ وقتی در قرن جاری، بویژه پس از جنگ جهانی اول، ناسیونالیسم یا امپریالیسم تجاوزگر و توسعه‌طلب از یک‌سو، و سوسیالیسم مبارزه‌جو از سوی دیگر، بر عرصه‌ی سیاست سیطره یافتند، نوعی احساس بیگانگی و انزوا، به شدت بروز کرد.
▬ نیمه اول قرن بیستم شبیه به یک عصر ایمان ایدئولوژیک نامیده می‌شد. لیبرال‌ها هم نشان دادند که چنان‌چه از سوی عامه مردم به چالش گرفته شوند، در نهایت، جانب نظم و سرکوب را خواهندگرفت. وقتی در ادامه واژه لیبرال، پسوند «ایسم» قرار می‌گیرد، تناقضی آشکار، رخ داده است. تاریخ هم این تناقض را نشان داد.
▬ به گفته برتراند راسل (Bertrand Arthur William Russell, 1872-1970)، لیبرال‌ها عقایدی دارند، اما، «به شیوه‌ای که در علم مرسوم است»، آن‌ها را «آزمایشی» تلقی می‌کنند. چشم‌انداز لیبرال، آن‌طور که راسل درک می‌کرد، انواع سیاست‌ها به جز منفی‌ترین و محدودترین نوع آن را در هاله‌ای از شک و تردید فرومی‌برد.
▬ آن تصویری از لیبرالیسم که در بهترین حالت، از ذهنی باز و منطقی سرد برخوردار است، و در بدترین حالت، مردد، متزلزل، غیرمتعهد و خنثی است، اساساً یک پدیده‌ی قرن بیستمی است. لیبرالیسم هر دو وجه را دارد. ولی ولنگاری و خنثی بودن، مصیبت به بار آورد، و جنگ جهانی اول و پیامدهای آن رؤیای پیشرفت و چشم‌انداز انسانی شدن و لیبرالیزه شدن تدریجی حیات اجتماعی و نهادهای آن را درهم شکست.

░▒▓ بدبینی فزاینده به لیبرالیسم به مثابه «ایسم»
▬ ادوارد مورگان فورستر (Edward Morgan Forster, 1879-1970) نوعی سنت شک‌گرایی لیبرال را پی‌ریزی کرد. شک‌گرایی لیبرال نه فقط براثر سیاست‌های لیبرال، بلکه در نتیجه‌ی تحولات روشنفکری نیز تقویت شد. اینچنین، مسائل مربوط به قضاوت اخلاقی به عواملی از قبیل ذائقه و ذهنیت تقلیل می‌یابند و سرانجام، غیرقابل حل قلمداد می‌شوند. فورستر عقیده داشت فقط در آن، عرصه‌ی مناسبات خاص و فردی است که شخص می‌تواند به انجام کار خوب امید داشته باشد.
▬ رکس وارنر (Rex Warner, 1905–1986) در «پروفسور»، یکی از سه داستان سیاسی‌اش، که در اواخر دهه‌ی ۱۹۳۰ نوشت، محدودیت‌های قابل ملاحظه لیبرالیسم را به عنوان یک سبک اقدام سیاسی گوشزد کرد. نتیجه‌ی اخلاقی داستان «پروفسور»، این است که در شرایط سیاسی افراطی، لیبرالیسم متداول «فاقد کفایت» است. پیام آشکار کتاب، عنوانی است که استفن اسپندر به آن می‌دهد، و آن «پیش به فراسوی لیبرالیسم» است.
▬ برنارد سندز، نویسنده‌ی سالخورده‌ای است که در گذشته هوادار آرمان‌های لیبرال بود، اما، به تدریج از عرصه‌ی سیاست، به خودکاوی و انتقاد از خود روی آورد. انگیزه‌ی این چرخش به سوی درون‌نگری، میل به خودشناسی است. سندز در مورد پیامدهای عمل، یعنی، پیامدهای نادلخواه و غیرقابل پیش‌بینی که می‌تواند نافی مقصود عمل‌کننده باشد، یا آن را محدود کند نیز وسواس داشت. کار به جایی رسید که سندز، یقین‌ها را نشانه‌ی بلوغ نایافتگی و عدم تعادل روانشناختی به حساب می‌آورد.
▬ رمان‌های دیگری را می‌توان بیانگر این شیوه‌ی عمیقاً بدبینانه‌ی لیبرالیسم به شمارآورد که یکی از آن‌ها «شوکران و بعد» (۱۹۵۲)‌، اثر آنگوس ویلسون، و دیگری تنها رمان لیونل تریلینگ منتقد به نام «نیمه راه سفر» (۱۹۴۷) است.
▬ خصوصاً «نیمه راه سفر»، رمانی است که موضوع اصلی خود را سیاست و اندیشه‌های سیاسی قرار داده است. تریلینگ در این رمان، رئالیسم اخلاقی را درک خطرات ایده‌آلیسم سیاسی می‌دانست. به زعم او، رئالیسم اخلاقی، «درک خطرات موجود در خود زندگی اخلاقی» است. از دید او ایده‌آلیسم سیاسی، نهایتاً به دیکتاتوری و سرکوب می‌انجامد. او عقیده داشت رادیکال‌ها، آگاه یا ناآگاه، در پی آن هستند که اراده‌ی خود را بر نوع بشر تحمیل کنند: «دموکراسی و آزادی» را.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.