فیلوجامعه‌شناسی

ورود به استادیوم انتخابات

فرستادن به ایمیل چاپ

حامد دهخدا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ مطلب اول
▬ برآورد حال حاضر، رویارویی سه قطبی در انتخابات آینده را نشان می‌دهد که به قدر کافی جدی است، به این معنا که سبب جلب مشارکت گسترده خواهد شد: (۱) ترکیب نیکزاد-احمدی‌نژاد، با (۲) ترکیب حدادعادل-قالیباف-ولایتی، و (۳) جبهه پایداری که برگ خود را نگه داشته و رو نکرده است (هر چند که در این مورد که ضلع سوم خواهد بود، کمتر تردیدی می‌توان روا داشت)، رقابت خواهند کرد.
▬ این رقابت، عمق ایدئولوژیک «جدی»، هر چند «ضعیفی» یافته است. به لحاظ «فنی» هم تفصیلی نیافته است، ولی هواداران را به صحنه کشانده است و خواهد کشاند.
▬ همین، برای ورود به استادیوم انتخابات کافی است، یا کافی قلمداد می‌شود.

░▒▓ مطلب دوم
▬ مواجهه کوبنده با آیت‌الله خوشوقت، که متناسب با اظهار نظر فنی یک «آیت ا...» و نامزد مجلس خبرگان نبود، نشان داد که آرایش کشور به سمت برخوردهای خشن انتخاباتی پیش می‌رود. اظهار نظر تاریخ‌شناختی آیت ا... خوشوقت، قبلاً از سوی مرحوم شهید مرتضی مطهری (ره) نیز ابراز شده بود. همین مکرر بودن، نشان می‌دهد که تکرار آن مواضعِ کاملاً فنی و تاریخ‌شناختی، در شرایط معمولی نباید بدین نسبت، واکنش کوبنده برمی‌انگیخت. مشابه همین برخورد کوبنده با اصطلاح «مکتب ایرانی» که پیش از آن، توسط هانری کربن، فیلسوف مورد توجه مرحوم علامه محمد حسین طباطبایی نیز ابراز شده بود، صورت گرفت. همه این‌ها نشان می‌دهد که سرازیری به سوی «استادیوم» سیاست، به مسائل عمق دیگری می‌بخشد.
▬ همه این‌ها نشان از تلاش‌هایی دارد که می‌کوشند تا به برخوردها، عمق و بعد سیاسی ببخشند. توضیح این که آن مواجهه کوبنده و این خشونت نمادین، باعث خواهد شد که بی‌تفاوت‌ها هم به سوی میدان سیاست سرازیر شوند، و رقابت سیاسی به وسط «استادیوم» یا «کلیسیوم» کشانده شود. زیرا آنچه در سیاست دموکراتیک مهم است، «مرمرهای سنا نیست، خاک کف استادیوم است». پس، مناقشات میان فضلا و علما، تا عمق استادیومی پیدا نکند، کارکرد سیاسی نخواهد یافت.
▬ پس، اگر بخواهیم برای هدف قرار گرفتن نامتعارف یک استاد اخلاق باسابقه تهران، توضیح جامعه‌شناختی اقامه کنیم، باید بگوییم که الزامات یک رویارویی سیاسی پرشور، و ضرورت کشاندن همه مردم به استادیوم، موجب شده است تا کنش‌گران سیاسی، اغلب ناخودآگاه، و ندرتاً خودآگاه، به ساده‌ترین برخوردها، عمق سیاسی ببخشند.

░▒▓ مطلب سوم
▬ پس، این، فقط وضع ما نیست. فقط ما نیستیم که در آستانه انتخابات، شور ماجرا را درمی‌آوریم. هر جا دموکراسی هست، هر جا نیاز به مشارکت توده و عامه احساس شده است، «زرد» شدن مسائل «قرمز» و جدی نیز ملاحظه شده است.
▬ اصل ماجرا باز می‌گردد به اینکه رویارویی انتخاباتی، پر پیمان‌ترین سطح مشارکت سیاسی هر کشور مردم‌سالار را رقم می‌زند، و برای آن که تمام مردم، این رویارویی را جدی بگیرند، تقابل‌ها بیخ پیدا می‌کنند. گاه، این تقابل‌ها عمقی هم ندارند، ولی بیخی برای آن‌ها ساخته می‌شود، تا عامه بی‌تفاوت، رقابت انتخاباتی را بیش از حد جدی بگیرند، و سطح مشارکت بالایی در انتخابات به ثبت برسد، و البته جامعه هم نفسی بکشد، و فکر مردم تکانی بخورد، و آماده تغییر باشد. پس، در مجموع مثبت است...
▬ خب؛ این حرف‌ها، قدری دلداری می‌دهد کسانی را که در این وانفسا به لجن کشیده می‌شوند. یا لااقل به عقلایی همچون آیت ا... خوشوقت هشدار می‌دهد که خود را آلوده به این رقابت‌ها که کارکرد استادیومی دارند، نکنند.

░▒▓ مطلب چهارم
▬ ولی، آیا ضرورتاً، پذیرفتن «کارآمدی مردم‌سالارانه» برای «حکومت مشروع دینی»، به پذیرفتن همه شرور دموکراسی منتهی می‌شود؟
▬ چقدر خوب بود، اگر دموکراسی داشتیم، ولی رقابت استادیومی نداشتیم.
▬ چرا خوب بود؟
▬ چون ایران، در وسط چهار راه دنیا ایستاده. ساده‌نگرانه است که خود را با دموکراسی‌های خواب‌آلود اسکاندیناوی مقایسه کنیم که دنیا را آب ببرد، آنجا را خواب می‌برد. ما در نقطه‌ای ایستاده‌ایم که اگر ما به دنیا کار نداشته باشیم، دنیا با ما کار دارد.
▬ پس، ما نمی‌توانیم خیلی رمانتیک، از برخوردهای استادیومی در سیاست استقبال کنیم، و قبول وحشی‌گری‌های آن را سنخی سعه صدر و امروزی بودن قلمداد نماییم. وضع ما در این دنیا، ایجاب می‌کند که با هم رفیق‌تر و منطقی‌تر و اخلاق‌تر و دینی‌تر و اسلامی‌تر باشیم. ایجاب می‌کند که رقابت‌های انتخاباتی، در عین جدی و پرشور و پرانرژی بودن، مسالمت‌آمیزتر باشند.
▬ فکر می‌کنم که باید این مسأله را در قامت مسأله درآورد تا راه حل‌هایی برای آن ساخته شود. خیلی از ما، فکر می‌کنیم که این برخوردها «طبیعی» است، و سعه صدر، لازمه عبور از این ناملایمات است. پس، در مقام ناصحی امین، از آیت ا... عزیز خوشوقت می‌خواهیم که سعه صدر داشته باشند و صبر کنند که این نیز می‌گذرد. ولی این برخوردها، اگر در موقعیت‌هایی صورت گیرد که در بزنگاه‌های تاریخی، ما به ظرفیت‌های ویژه نخبگان به لجن کشیده شده خود نیاز داشته باشیم، چه خواهد شد؟ این کشور، باید همواره در بالاترین سطح آمادگی برخورد با مسائلی باشد که دیگران، بدون اجازه ما، به وجود می‌آورند. ایران همیشه باید آماده باشد، و باید همیشه نخبگان خود را در خشاب داشته باشد.
▬ با این وضع، چه خواهد ماند؟

░▒▓ مطلب پنجم
▬ به گمان من، «هیأت‌های سیاسی سالم»، کلید حل این دشواری هستند.
▬ فقر و کمبود حرف حسابی، برنامه‌ریزان رقابت‌های سیاسی و شاعران این قافیه را به جفنگ وامی‌دارد. واقع آن است که سازمان‌های سیاسی ما، قادر به تولید حرف حسابی نیستند و نبود حرف حسابی باعث می‌شود که نیروها برای پیشبرد ارتباط، به حرف‌های ناحسابی روی بیاورند.
▬ آن چه برخوردهای انتخاباتی را خشن می‌کنند، این است که احزاب یا «هیأت‌های سیاسی» کامل و سالمی در دموکراسی‌های امروز و خصوصاً در کشور ما فعال نیستند.
▬ یک هیأت سیاسی خوب، شامل یک چرخش دائمی فکر در درون یک سازمان حزبی به منظور پیشبرد مستمر امت است. شماری از مردم که با قبول اصول وحدت‌بخش «امت»، عضو یک «امت» محسوب می‌شوند، ولی در عین حال، در تحقق آن اصول، با سایر اعضای «امت» اختلاف نظر دارند، دور هم جمع می‌شوند و با یکدیگر به تشریک مساعی می‌پردازند. کم کم در جریان این تشریک مساعی، افکار بزرگی متولد می‌شوند که به آن‌ها مباحث فنی سطح بالا می‌گوییم. سپس، این مباحث فنی سطح بالا، در اثر آموزش و کنگره‌های منظم حزبی، عمق اجتماعی می‌یابد و به همه اعضا تفهیم می‌گردند. اعضا هم در این مباحث، فرهیخته‌تر می‌گردند و می‌کوشند، به سهم خود، ضمن درک راه‌حل‌ها، آن‌ها را بهبود بخشند و این چرخش ایده مدام ادامه می‌یابد. در نهایت، مباحثات موجب می‌شوند که تمام اعضای هیأت‌های سیاسی، بتوانند در لحظه‌های انتخاب، در عین اتحاد با سایر اعضای «امت» بر سر اصول، و افتراق در فروع فنی، در جریان مباحثه بر سر مسائل فنی، به یک انتخاب مسالمت‌آمیز و رو به تعالی برسند.
▬ این چرخه شکل‌گیری فکر سیاسی، دقیقاً همان اتفاقی است که در جامعه ما و اغلب و شاید تمام دموکراسی‌های امروز رخ نمی‌دهد.
▬ نبود یک بستر مفهومی و نظری تعمیق یافته در جامعه، باعث می‌شود که گروه‌های سیاسی، برای به میدان آوردن مردم، به سطح مفاهیمی که عامه مردم را تکان می‌دهد، حرکت کنند. آن‌ها لزومی نمی‌بینند که برای مسائل این جامعه راه‌حل‌های فنی مشخص و تفصیل‌یافته داشته باشند. هر نوع اختلاف نظری را به سطح مفاهیم عام می‌کشانند و کوچک‌ترین زاویه فنی با دیدگاه خود را به مثابه خیانت به آرمان‌ها بزرگ جلوه می‌دهند.
▬ بنابراین، یک گروه سیاسی، برای آن که عامه بی‌تفاوت را متقاعد کند، به نقد مواضع فنی یک جناح سیاسی دیگر نمی‌پردازد (اصلاً بلد نیست بپردازد)، بلکه تحریک احساسات مردم در موضوع دختر کریم حضرت سید الشهدا را مستمسک قرار می‌دهد، تا در نهایت، کسانی که مشارکت سیاسی را می‌توانند در این سطح، تعبیر و تفسیر کنند را به میدان بکشانند. در واقع، نشان دهند که یک راه حل سیاسی، ممکن است در نهایت به خیانت به آرمان حضرت سید الشهدا منتهی شود.

░▒▓ مطلب آخر
▬ فکر می‌کنم که به یک آموزش و هدایت کار حزبی احتیاج هست. شاید باید در آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها و رسانه‌ها به مردم آموخته شود.
▬ ما باید بیاموزیم که:
▬ در قدم اول، همه «ما» عضو یک «امت» هستیم. اصول این «امت» چیست؟ اصول طریقت کلی دستیابی ملت ما به خیر چیست؟ «امت» یا اصول طریقت، ابزار اتحاد پویا بین «ما»ست.
▬ در گام دوم، همه ما باید بپذیریم که در متن آن اتحاد، و در جریان هم‌فکری‌های مستمر برای تحقق اهداف کلی امت، هم‌گروهی‌هایی پیش خواهد آمد که در مورد روش‌های دستیابی به اهداف امت اختلاف نظر دارند. شکل‌گیری این هم‌گروهی‌ها، نه فقط طبیعی است، بلکه مرجح و حتی لازم است. شکل دادن و مشارکت در این هم‌گروهی‌ها، باید به عادات روزمره همه ما تبدیل شود.
▬ در گام سوم، بحث در درون این هم‌گروهی‌ها آغاز می‌شود، و نتیجه اقدام هم‌گروهی‌ها، نقاط اتفاق نظر اعضا خواهد بود. در حالت عادی، نظر جامع حزب، با نظر هیچ یک از اعضا برابر نخواهد شد، و اعضای حزب به این انگیزه که هم‌گروهی، حداکثر ایده‌ها و نه تمام ایده‌های او را تحقق خواهد بخشید، در هم‌گروهی سیاسی مشارکت می‌کنند. همین جا معلوم می‌شود که مشارکت در یک هم‌گروهی به مفهوم تأیید همه رفتارهای آن حزب سیاسی نیست، ولی به مفهوم تأیید اصولی کلیت خط سیر آن گروه هست.
▬ گام چهارم، راه‌اندازی مکانیسم‌های مستمر و نهادی برای تبادل نظر در درون حزب و بین احزاب گوناگون است.
▬ نهایتاً، همه این اقدامات کمک می‌کند تا اعضای یک جامعه، تحت هر شرایطی آماده باشند تا در مورد مسائل جدید، به بحث و تبادل نظر بپردازند، و در یک چهارچوب غیر تمامیت‌خواه، و در عین حفظ وحدت اصولی «امت»، به نحوی مسالمت‌آمیز در فرآیند سیاسی مشارکت فعال بیابند.
مآخذ:...
هو العلیم

  • ناشناس

    سلام
    به نظر می‌آید این مشکل عموم جامعه شناسان باشد که با استقراء ناقص هر استنتاجی می‌نمایند و به صدور احکام کلی می‌پردازند
    مواجهه عده ای بچه هیئتی با نظر آقای خوشوقت مواجهه کوبنده نیست و از این واضح تر این که آغاز رفتار خشن انتخاباتی نیست
    و لو کان هذا حقا یمکن استنتاج کل شی عن کل شی

  • دهخدا

    اولاً ممنونم.
    ثانیاً تعمیم حال حقیر به همه جامعه شناسان استقراء ناقصی است.
    ثالثاً جامعه شناس، گستره یک موضوع را در میان قشری می بیند که واحد تحلیل مناسبی برای آن پدیده باشد. از این قرار، و دقیقاً به همین دلیل است که گاه نکته ای که از نظر غیرجامعه شناسی مهم نیست از نظر جامعه شناس مهم است.

    توضیح این که

    1
    این اتفاق بین کسانی می افتد که پایگاه اصلی رأی برای جبهه پایداری است.

    2
    نقل و هجو مواضع آیت الله خوشوقت، بسیار پس از صدور آن فرمایشات صورت می پذیرد. غیر طبیعی است. شرایط فعلی، بنا به تصور من خیلی خاص است. خصوصاً که به نظر می رسد و محتمل گردیده است که جامعه مدرسین، در این انتخابات از جامعه روحانیت مبارز جدا شود، و در کنار جبهه پایداری قرار گیرد. در نتیجه در این شرایط است که پس از گذشت این مدت از صدور این فرمایشات، این برگ برنده علیه آیت الله خوشوقت و در واقع علیه جبهه پایداری، موضوعیت پیدا می کند؛ در شرایطی که اتحاد جبهه پایداری و جامعه مدرسین محتمل گردیده است.
    پس، اگر واحد تحلیل را از کل جامعه رأی دهنده ایرانی، به جامعه رأی دهنده جبهه پایداری و جامعه مدرسین تحدید کنیم، این اتفاق یک تلاطم بزرگ است که نتیجه اش، می تواند به گرایش نیم بند جامعه مدرسین به سوی جبهه پایداری آسیب بزند و از آن بیش جایگاه جبهه پایداری را بین همان بچه هیأتی ها که در اینجا واحد تحلیل اصلی هستند جداً متزلزل کند.

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.