برداشت از اندرو ادگار؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓
▬ پیر بوردیو (۱۹۳۰ ۲۰۰۲)، در سال ۱۹۳۰ در خانوادهای از طبقهی متوسط رو به پایین متولد شد و در اوایل دههی ۱۹۵۰ در دانشسرای معتبر اکول نرمال به رغم اخذ درجهی دانشگاهی، در اعتراض به سلسلهمراتب دانشگاهی از نوشتن پایاننامهی تحصیلی خودداری کرد. در سال ۱۹۵۶ به خدمت نظام رفت و چند سالی را در الجزایر در خدمت ارتش فرانسه گذراند. پس، از بازگشت به فرانسه در سال ۱۹۶۰ سمت دستیار آموزشی در دانشگاه پاریس را عهدهدار شد و با لوی اشتروس و ریمون آرون دروسی را برگزار کرد. سپس، سه سال در دانشگاه لیل کار کرد و در ۱۹۶۴ با مقام قدرتمند رئیس مؤسسهی مطالعات عالی اکول پراتیک به پاریس بازگشت. طی سالهای بعد او یک چهرهی روشنفکری عمده محسوب میشد. در سال ۱۹۶۸ مرکز جامعهشناسی اروپایی را بنیاد گذارد و در این مؤسسه مجلهی مطالعات علوم اجتماعی را منتشر نمود که مرجع دیدگاههای او و همفکرانش بوده است. در سال ۱۹۸۱ جانشین کرسی ریمون آرون در کلژ دو فرانس شد و در سال ۲۰۰۲ درگذشت.
░▒▓
▬ بوردیو، انسانشناس و جامعهشناس فرهنگ بود که آثار و اندیشههای او نمونهای از تلفیق موفق میان نظریهپردازی و تحقیق تجربی به شمار میرود؛ در راستای این تلفیق او به مردم نگاری اجتماع دهقانان الجزایری (۱۹۷۹)، جامعهشناسی فرهنگ (۱۹۷۲, ۱۹۹۰)، و جامعهشناسی آموزش و پرورش (۱۹۷۰) پرداخت. این پژوهشها به صورت متون مکتوب و سخنرانی ارائه شدهاند.
▬ در مرکز توجهات بوردیو اجتناب از سوژهگرایی افراطی و ابژهگرایی افراطی در جامعهشناسی است. ابژهگرایی افراطی (مانند آلتوسر و لوی اشتروس) بر آن است که جامعه باید صرفاً بر حسب نیروهای بیرونی که کنش سوژههای انسانی را محدود و متعین میسازد درک شود. در مقابل، سوژهگرایی مفرط (مانند رویکرد ژان پل سارتر) تأکید فراوانی بر قدرت عاملیت کنش در خلق کنش ارادی و معنادار مستقل از نیروهای بیرونی میورزد.
▬ مفهوم «عادتواره» و «میدان» (۱۹۸۵) چشماندازهای بنیادین بوردیو در جامعهشناسی را مینمایاند. «عادتواره» به عادات اکتسابی عاملیتها اطلاق میشود که افراد طی فرآیند مادامالعمر یادگیری و اجتماعی شدن آنها را میآموزند و براساس آن در مقابل، شرایط خاص اجتماعی واکنش ویژهای از خود نشان میدهند. در عین حال، این عادات به مجموعه قوانین هدایتگر و تعینبخش رفتار اجتماعی تقلیل نمییابند. به این ترتیب، آنها از نوعی انعطافپذیری نیز برخوردارند که با آن، این توان را مییابند که ثبات و تغییر نظم اجتماعی را تبیین نمایند.
▬ اگر «عادت واره» به بوردیو کمک کند که رفتار عاملیتها را بررسی کند و در پی کشف قانونمندیهای منعطف در میان آنها درآید، مفهوم «میدان» راه را برای تحلیل نظری عینیت شرایط اجتماعی همواره میکند. جامعه ساختی از میدانهای نسبتاً مستقل سلسله مراتبی (مانند میدان سیاست، آموزش و پرورش و اقتصاد) است. شاخصهی یک میدان این است که میتوان آن را بر حسب روابط سیاسی و فرهنگی میان پایگاهها و موقعیتهایی که افراد اشغال میکنند بیان کرد. در عین حال، این ساختار کاملاً از اعضایش مستقل نیست. بلکه این ساختارها توسط عاملیتها باقی میمانند یا تغییر میپذیرند. این عاملیتها بر سر منابع هر ساختار با یکدیگر به رقابت برمیخیزند؛ این منابع صرفاً مادی و از جنس ثروت و سرمایهداری نیستند، بلکه خصوصاً شامل قدرت نمادین و سرمایهی فرهنگی نیز میشوند. به دست آوردن کنترل بر منابع، به سرمایه و مهارت سرمایهگذاری «عاملیتها» بستگی دارد. این سرمایه میتواند مادی، نمادین (مانند پرستیژ فرد) یا فرهنگی (دانش فرهنگی که فرد را در عرصهی سرمایهگذاری فرهنگی توانا میکند) باشد. توزیع همهی صورتها و اشکال سرمایه برابر نیست و مبتنی بر ساختار طبقاتی آن منبع است.
▬ یکی از دستاوردهای جامعهشناسی بوردیو و موضوعاتی که او در کتاب «تمایز» (۱۹۸۴) و دیگر آثارش عمیقاً به آن پرداخته است، این نکته است که هیچ ارزشی زیباشناختی مطلقی وجود ندارد. بوردیو منتقد رویکرد زیباییشناختی کانتی است که در پی یافتن معیارهای عام و فراتاریخی زیباشناختی است. همچنین، بوردیو با رویکرد فرمالیستی به ادبیات که اثر هنری را جدا از موقعیت تاریخی و سیاسی و تولید و مصرف اثر در نظر میگیرد، رو در رو میشود. در عین حال، بوردیو خواهان آن نیست که به یک چهارچوب تقلیلگرا و دترمنیستی و جبری سادهانگارانه فروغلطد و نیروهای اجتماعی را تعیین کنندهی محتوای آثار هنری تلقی نماید. یک اثر هنری را نمیتوان بازتابی از موقعیت طبقاتی دانست.
▬ تلقی بوردیو در خوشبینانهترین وضع در شناسایی منطق ذاتی میدان خلق و مصرف اثر هنری و مآلاً تعیین میزان استقلال آن از سایر میدانها، از جمله میدان اقتصادی و سیاسی ناکام میماند. در عین حال، بوردیو تلاش خود را در تدارک مشابه این تبیین در مورد «سلیقهها» و تمایزات عرفی میان «خوب» و «بد» و «نیکو» و «قبیح» ادامه میدهد و میکوشد تا نشان دهد که تمایزاتی مانند «مد» باز تولید تفاوتها و نابرابریهای قدرت هستند. هنر و ارزش زیباشناختی از نظر بوردیو در متن یک میدان قدرت شکل میگیرد. آثار هنری در یک وضعیت پیچیده تولید و مصرف میشود که طی آن افراد خود و دیگران را طبقهبندی میکنند. بنا بر این، مصرف یک اثر هنری یا مد یا بد و خوب دانستن برخی چیزها تفاوت یک فرد را با دیگران نشان میدهد.
مآخذ:...
هو العلیم