فیلوجامعه‌شناسی

مرور افکار اقتصادی افلاطون

فرستادن به ایمیل چاپ

موری روتبارد؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ پیشاسقراطی‌ها
▬ انسان، مستعد خطا و، حتی، بلاهت است و به این خاطر تاریخ اندیشه اقتصادی نمی‌تواند خود را به بیان رشد و بسط حقایق اقتصادی محدود کند. باید به خطاهای اثرگذاری هم که شوربختانه بر تحولات بعدی این شاخه از علم تأثیر گذاشته‌اند، بپردازد.
▬ یکی از متفکرانی که چنین خطاهایی کرده، فیلسوف یونانی، فیثاغورث ساموسی (حدود ۵۸۲ تا حدود ۵۰۷ ق. م.) است که دو قرن بعد از هزیود، مکتبی فکری شکل داد که طبق آن تنها واقعیت معنادار، عدد است. نه تنها دنیا عدد است، بلکه، حتی، هر یک از اعداد، کیفیات اخلاقی و انتزاعات دیگری در خود دارند.
▬ به این طریق، در نگاه فیثاغورث و پیروانش، عدالت عدد چهار است و اعداد دیگر از کیفیات اخلاقی گوناگونی تشکیل شده‌اند. هرچند فیثاغورث بی‌تردید در توسعه ریاضیات یونانی اثرگذار بود، اما، عرفان عددی‌اش می‌توانست توسط پیتیریم سوروکین، جامعه‌شناس قرن بیستمی دانشگاه هاروارد، به درستی نمونه‌ای تأثیرگذار از «عددزدگی» (quantophrenia) و «جنون اندازه‌گیری» (metromania) خوانده شود. خیلی اغراق نیست که نطفه اقتصاد ریاضی و اقتصادسنجی در حال شکوفایی و بی‌اندازه پرنخوت امروزی را در اندیشه فیثاغورث ببینیم.
▬ او به این سان، بن‌بستی عمیق را در فلسفه و اندیشه اقتصادی ایجاد کرد که بعداً بر تلاش‌های فریبنده ارسطو برای ساخت ریاضیات عدالت و مبادله اقتصادی تأثیر گذاشت. شرح و بسط مهم و راهگشای بعدی را دموکریتوس پیشاسقراطی (حدود ۴۶۰ تا حدود ۳۷۰ ق. م.) که در حقیقت، معاصر سقراط بود، انجام داد.
▬ این دانشمند تأثیرگذار اهل آبدرا، «اتمیسم» یا به سخن دیگر، این دیدگاه کیهان‌شناختی را پایه گذاشت که ساختار زیربنایی واقعیت از اتم‌هایی تشکیل شده که بر هم تأثیر می‌گذارند. دموکریتوس دو تأثیر فکری مهم بر بسط اقتصاد نهاد. اولاً، او بنیانگذار نظریه ارزش ذهنی بود. دموکریتوس اعتقاد داشت که ارزش‌های اخلاقی و اخلاق مطلق‌اند، اما، ارزش‌های اقتصادی لاجرم ذهنی‌اند. او می‌نویسد که «چیزی یکسان» می‌تواند «برای همه انسان‌ها خوب و اصیل باشد، اما، یکی چیزی را مطلوب می‌داند و دیگری چیزی دیگر را». در نگاه دموکریتوس، نه تنها ارزش‌گذاری ذهنی است، بلکه هم‌چنین، اگر عرضه یک کالا خیلی زیاد شود، سودمندی‌اش به صفر کاهش می‌یابد و، حتی، منفی می‌شود.
▬ دموکریتوس به این هم اشاره کرد که اگر افراد جلوی خواسته‌هایشان را بگیرند و امیالشان را فروبنشانند، آن‌چه اکنون، دارند، سبب می‌شود که نسبتاً ثروتمند جلوه کنند، نه فقیر. این‌جا هم باز دموکریتوس، سرشت نسبی مطلوبیت ذهنی ثروت را درک کرده است. افزون بر این‌ها، او نخستین کسی بود که به دریافتی ابتدایی از رجحان زمانی، یعنی، این بینش اتریشی که افراد داشتن کالایی در زمان حال را به امید داشتن آن در آینده ترجیح می‌دهند، رسید. چنان‌که او شرح می‌دهد، «معلوم نیست که مرد جوان هیچ‌گاه به سن پیری برسد و از این رو، کالایی که حالا موجود است، به آن‌چه هنوز نیامده، برتری دارد».
▬ تأثیر مهم دیگری که دموکریتوس، افزون بر ارائه نظریه مطلوبیت ذهنی بر اقتصاد نهاد، دفاع پیشتازانه‌اش از نظام مالکیت خصوصی بود. برخلاف حکومت‌های استبدادی شرقی که در آن‌ها امپراتور و دیوان‌سالاری زیر دستش همه دارایی‌ها را مال خود می‌کردند یا تحت کنترل می‌گرفتند، یونان بر جامعه و اقتصادی استوار بر مالکیت خصوصی متکی بود. دموکریتوس که تفاوت اقتصاد متکی بر مالکیت خصوصی آتن و نظام اشتراکی الیگارشیک اسپارت را دیده بود، به این نتیجه رسید که مالکیت خصوصی، شکلی ممتاز از سازمان اقتصادی است.
▬ دارایی خصوصی برخلاف دارایی‌هایی که مالکیتی اشتراکی دارند، انگیزه‌ای برای سخت‌کوشی و پشتکار فراهم می‌کند، چون «درآمد دارایی‌هایی که مالکیتی اشتراکی دارند، لذتی کمتر دارد و خرج آن‌ها، رنجی کمتر». این فیلسوف نتیجه گرفت که «وقتی انسان چیزی را که برای آن سخت کار می‌کند، به دست می‌آورد یا می‌داند که آن را استفاده خواهد کرد، سخت‌کوشی شیرین‌تر از تنبلی خواهد بود».

░▒▓ آرمان‌شهر اشتراکی افلاطون
▬ کوشش افلاطون برای رسیدن به آرمان‌شهری سلسله‌مراتبی و اشتراکی در جمهوری، مشهورترین و پرنفوذترین اثر او، بیانی برجسته یافته است. افلاطون در این کتاب و بعد از آن در قوانین، نمای کلی دولت‌شهر آرمانی‌اش را پیش می‌نهد که در آن، حکومت الیگارشیک بر دوش فیلسوف‌شاهان و همکاران فیلسوفشان است و به این طریق، از قرار معلوم حکومت را به بهترین و خردمندترین اعضای جامعه وامی‌گذارد.
▬ در این سلسله‌مراتب قهری، بعد از فیلسوفان، «پاسداران» ۵ قرار دارند؛ سربازانی که کارشان حمله به دیگر شهرها و سرزمین‌ها و دفاع از دولت‌شهر خود در مقابل، تهاجم بیرونی است. فروتر از این‌ها بدنه مردم یا تولیدکنندگان دون‌مایه قرار دارند؛ کارگران، دهقانان و تاجرانی که کالاهای اساسی را که قرار است پاسداران و فیلسوفان متفرعن زندگی را با آن‌ها بگذرانند، تولید می‌کنند. بنا است که این سه طبقه بزرگ، حکومت الیگارشیک بر روح یک‌یک انسان‌ها را بازتاب دهند. از نگاه افلاطون، همه انسان‌ها سه جزء دارند: «یک جزء که می‌اندیشد، جزئی دیگر که می‌جنگد و جزء سومی که طلب می‌کند» و تصور می‌شود که سلسله‌مراتب مناسب قدرت درون هر روح این است که خرد بالاتر از همه بنشیند، بعد جزئی که می‌جنگد، قرار داشته باشد و دست‌آخر، میل کثیف و مهوع، فروتر از همه بنشیند.
▬ در وضع آرمانی افلاطون، اندیشمندان و پاسداران، دو طبقه حاکمی که واقعاً اهمیت دارند، مجبور می‌شوند تحت نظام اشتراکی خالص زندگی کنند. هیچ گونه‌ای از مالکیت خصوصی در میان نخبگان وجود ندارد و همه چیز از جمله زنان و کودکان، مالکیت اشتراکی دارند. نخبگان وادار می‌شوند که با هم زندگی کنند و کنار هم غذا بخورند. از آن‌جا که پول و اموال خصوصی، به عقیده افلاطون اشراف‌زاده، فقط فضیلت‌ها را تباه می‌کنند، باید بر طبقات بالایی حرام شوند. همسران نخبگان را منحصرا دولت برمی‌گزیند که قرار است مطابق با تولید مثل علمی که اکنون، دامداری نسبت به آن آگاه است، عمل کند. اگر هر یک از فیلسوفان یا پاسداران از این وضع ناشاد باشند، باید بدانند که شادی شخصی آن‌ها در برابر شادی دولت‌شهر به مثابه یک کل، هیچ است - مفهومی که خیلی که خوش‌بین باشیم، بسیار مشکوک و بودار است. در حقیقت، کسانی که نظریه افلاطون درباره واقعیت ماهوی ایده‌ها فریبشان نداده، باور نمی‌کنند که موجودی زنده و واقعی به نام دولت‌شهر وجود داشته باشد. بر عکس، دولت‌شهر یا اجتماع تنها از افراد زنده و انتخاب‌گر تشکیل شده است.
▬ افلاطون، به فیلسوف‌شاهان توصیه می‌کند که برای کنترل نخبگان و توده‌های شهروند، این دروغ «مصلحتی» را بپراکنند که آن‌ها خود از تبار خدایان هستند، اما، طبقات دیگر میراثی نازل‌تر دارند. چنان‌که می‌توان انتظار داشت، آزادی بیان یا آزادی سؤال و تحقیق، از نگاه افلاطون، مطرود است. هنر پذیرفته نیست و زندگی شهروندان کنترل می‌شود تا هر اندیشه و عقیده خطرناکی که ممکن است ظهور کند، در نطفه خفه شود.
▬ جالب این است که افلاطون، درست در همان حین که دفاع برجسته‌اش از توتالیتاریسم را به دست می‌داد، نخستین کسی بود که اهمیت تقسیم کار در جامعه را توضیح داد و واکاوید و به این سان در دانش ناب اقتصاد سهیم شد. افلاطون، از آن‌جا که فلسفه اجتماعی‌اش بر تفکیک گریزناپذیر طبقات استوار بود، کوشید نشان دهد که این نوع تخصصی شدن در ماهیت بنیادین انسان و بویژه در گونه‌گونی و نابرابری‌اش ریشه دارد. افلاطون در جمهوری به نقل از سقراط می‌آورد که تخصصی شدن به این خاطر رخ می‌دهد که «ما همه مثل هم نیستیم؛ اختلاف‌های زیادی در طبیعت ما وجود دارد که با مشاغل مختلف سازگاری دارند».
▬ از آن‌جا که انسان‌ها چیزهای مختلفی تولید می‌کنند، کالاها طبیعتا با هم معامله می‌شوند و به این سان، تخصصی شدن لاجرم مبادله را در پی می‌آورد. افلاطون به این هم اشاره می‌کند که این تقسیم کار، تولید همه کالاها را زیاد می‌کند. با این همه، در رتبه‌بندی اخلاقی مشاغل گوناگون مشکلی نمی‌دید و در نگاه او البته، فلسفه والاترین جایگاه را داشت و کار یا تجارت حقیر و فرومایه بود.
▬ با ابداع سکه، در اوایل قرن هفتم پیش از میلاد در لیدیه، استفاده از طلا و نقره به عنوان پول بسیار سرعت گرفت و سکه خیلی زود به یونان هم رفت. افلاطون به طریقی همخوان با بیزاری‌اش از کسب پول، تجارت و مالکیت خصوصی، شاید نخستین نظریه‌پردازی بود که استفاده از طلا و نقره در مقام پول را تقبیح کرد. او هم‌چنین، از طلا و نقره نفرت داشت، دقیقاً به این خاطر که پول‌هایی بین‌المللی بودند که همه جوامع آن‌ها را پذیرفته بودند.
▬ این دو فلز گران‌بها، چون همه جا پذیرفته شده‌اند و چه دولت قبول کند و چه نکند وجود دارند، تهدیدی بالقوه برای کنترل اقتصادی و اخلاقی حاکمان بر دولت‌شهر هستند. افلاطون پول بی‌پشتوانه دولتی را ضروری می‌دانست و می‌خواست که جریمه سنگینی بر واردات طلا از بیرون دولت‌شهر بار شود و جامه شهروندی از تن همه تاجران و کارگرانی که با پول سر و کار دارند، درآید.
▬ یکی از ویژگی‌های آشکار آرمانشهری بسامان که افلاطون در پی‌اش می‌گشت، این است که باید نسبتاً راکد و ایستا نگه داشته شود تا بسامان و کنترل‌شده بماند؛ یعنی، تغییر، نوآوری و رشد اقتصادی در آن یا اندک است یا هیچ. افلاطون نشان از برخی روشنفکران امروزی داشت که به چشم بد به رشد اقتصادی می‌نگرند؛ آن هم به دلایلی مشابه، مخصوصا به خاطر هراس از سقوط سلطه نخبگان حاکم.
▬ آنچه تلاش برای تثبیت جامعه‌ای راکد و بی‌تحرک را سخت با مشکل روبه‌رو می‌کند، رشد جمعیت است. به همین خاطر هیچ عجیب نیست که افلاطون می‌خواست که جمعیت دولت‌شهر ثابت بماند و شمار شهروندانش از پنج هزار خانواده زمین‌دار کشاورز فراتر نرود.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.