فیلوجامعه‌شناسی

فرانسوی‌ها و لیبرالیسم؛ انقلاب فرانسه چقدر ”کبیر“ بود؟

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از آنتونی آربلاستر؛ ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬ از لحظه‌ی سقوط باستیل به دست مردم پاریس، در ۱۴ جولای ۱۷۸۹، همه دریافتند تحولی رخ داده است که در تاریخ بی‌نظیر یا کم‌نظیر است.
▬ آرمانی که انقلاب فرانسه پیش روی خود داشت، محدود به دگرگون‌سازی نظام اجتماعی فرانسه نبود، بلکه سودای زایش دوباره‌ی تمامی نژاد بشر را با خود داشت.
▬ مخالفان انقلاب از قبیل برک، منکر اهمیت آن نبودند. انقلاب‌های امریکا و فرانسه، قدرت تاریخی و چشم‌اندازهای لیبرالیسم را دگرگون ساخت.
▬ انقلاب فرانسه فقط ظرف مدت چند سال، اندیشه‌های لیبرال برابری قانونی و حقوق فردی را به واقعیاتی سیاسی بدل کرد. این انقلاب بود که ثابت کرد، دموکراسی سیاسی نیز می‌تواند به موضوعی عمده تبدیل شود. لحظه‌ای بود که در آن، آرمان‌های لیبرالیسم برخی از باشکوه‌ترین دستاوردهای هنر اروپا را الهام بخشید.
▬ انقلاب، در زنان رادیکال این تمایل را به وجود آورد که حقوق سیاسی و قانونی مساوی با مردان را خواستار شوند، و نیز الهام‌بخش سیاهان جهت درخواست حقوق و منزلت مساوی با سفیدپوستان شد.
▬ لیبرال‌ها از میزان مشارکت مردم در این خیزش‌ها بسیار بیمناک بودند. آن‌ها از اصول دموکراسی و حقوق مردان (زنان به کنار) در صورتی که متضمن نوعی برابری سیاسی نامشروط و بی‌توجه به حقوق مالکیت بود شدیداً هراس داشتند.

░▒▓ مناسبات لیبرال‌ها و انقلاب فرانسه
▬ امروزه، لیبرالیسم به محافظه‌کاری نزدیک‌تر شده، و در بی‌اعتمادی سنتی محافظه‌کاران، نسبت به آموزه‌ها و اصول سیاسی سهیم است.
▬ انقلاب فرانسه نیز مانند انقلاب‌های دیگر در آغاز، سعی می‌کرد پیوستگی خود را با گذشته حفظ کند. تجدید حیات سنت کلاسیک جمهوریخواهی که لیبرال‌ها، غالباً در مبارزات خود با استبداد به آن توسل می‌جستند، بخشی از آماده‌سازی‌های ایدئولوژیک برای انقلاب ۱۷۸۹ را تشکیل می‌داد.
▬ برخی از سرجنبانان حقوق افراد در انقلاب فرانسه، از ذره‌ای‌سازی بالقوه فردگرایی جدید نگران بودند، و در مقابل، این نگرانی بود که بر وحدت ملی و حاکمیت مردم در کل، یا اراده‌ی عمومی تأکید می‌ورزیدند.
▬ لیبرال‌های فرانسوی، علی رغم انگلیسی‌های آدام اسمیتی، به تصور وجود هماهنگی طبیعی میان منافع فردی گردن ننهاده بودند، بلکه هنوز به وجود یک روح جمعی را که در جمهوریخواهی کلاسیک تجسم می‌یافت تأیید می‌کردند.
▬ روبسپیر، از آغاز انقلاب یکی از مدافعان صریح حقوق فردی بود. وی با محدود کردن حق رأی و دیگر حقوق سیاسی به صاحبان دارایی مخالف بود. وی به فضیلت مردم و حاکمیت آن‌ها به مثابه تنی واحد اعتقاد دارد.
▬ شاید انقلاب فرانسه آخرین واقعه‌ای بود که در آن، انقلابیون عمیقاً احساس می‌کردند که باید با نگاه به گذشته و متقدمان، اندیشه‌ها و خواست‌های نوظهور خود را لباسی مبدل بپوشانند.
▬ آخرین طغیان‌های اشراف‌منشانه علیه استبداد، سرلوحه انقلاب بود. از این بابت باید پذیرفت که انقلاب فرانسه به رغم «انقلاب درخشان» انگلستان، نه چندان عمیق بود، و نه چندان کبیر. اساساً انفکاک کاملی از گذشته نداشت.
▬ انقلاب فرانسه به لحاظ ابهام‌ها و محدودیت‌هایش، دلمشغولی‌های طبقه‌ای را منعکس می‌کرد که خود را حامل اصول لیبرالیسم به شمار می‌آورد. مثلاً سی‌یس تأکید می‌کرد که آن‌چه تصدیق شده برابری شهروندی است و این نوع از برابری با «عدم تساوی در ثروت و توانایی» کاملاً سازگار است.

░▒▓ سقوط انقلاب
▬ از آغاز انقلاب در جولای اوت ۱۷۸۹ تا سقوط روبسپیر در پنج سال بعد، در عین حال که اصل مالکیت خصوصی باید حفظ می‌شد، نارضایتی‌های مردم نیز باید تخفیف می‌یافت.
▬ ناتوانی رهبران انقلاب در پاسخ‌گویی به نارضایی‌های دهقانان از تعهد آن‌ها به اصول بازاری لیبرالیسم اقتصادی ناشی می‌شد.
▬ انقلابی که رهبران انقلاب انتظار آن را داشتند کاملاً لیبرال بود.
▬ مردم، خواهان آن بودند که انقلاب به نیازهای اساسی آن‌ها پاسخ دهد، اما، روبسپیر نیز به رغم اتخاذ این خط‌مشی بلندنظرانه که اعمال مردم باید به سوی هدف‌های سیاسی هدایت شود و نه دستاوردهای «صرفاً» مادی، به اصل عدم مداخله‌ی دولت در اقتصاد اعتقاد داشت.
▬ رادیکال‌ها در انقلاب فرانسه خواستار اعمال محدودیت‌های بیشتری بر حق مالکیت بودند. اول، اصرار بر این بود که مالکیت خود را به زیان منافع عمومی به کارگیرد. دوم، نوعی بیزاری شدید نسبت به ثروتمندان در میان تهیدستان وجود داشت که گرچه همواره بیانی طبقاتی نمی‌یافت، خصلتی طبقاتی داشت. روبسپیر بر این نظر بود که «تساوی دارایی در جامعه‌ی مدنی اساساً امکان‌ناپذیر است.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.