فیلوجامعه‌شناسی

جایگاه امریکایی‌ها در لیبرالیسم

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از آنتونی آربلاستر؛ ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬ دنیای مدرن و حکمرانی جدید، با سه انقلاب متوالی ابتدا در انگلستان، سپس در امریکا و نهایتاً در فرانسه کلید خورد.
▬ اعلامیه استقلال امریکا یک گام سیاسی انقلابی در مقابل نظم کهنه‌ی نظم نوین بود. بر مبنای اصولی عقلانی و به روشنی مدون شده بود. بسیاری از افکار بنیان‌گذاران امریکا آن‌چنان که در نهادهای حکومت جدید تجسم یافت کاملاً به سنت در حال رشد اندیشه و عملی لیبرال تعلق داشت. الگوی ایده‌آل که حکومت باید مختلط و متوازن باشد و این مفهوم که قدرت و نهادهای سیاسی باید بازتابی از قدرت و مالکیت اقتصادی باشد، نیز از همین سنت سرچشمه می‌گرفت.
▬ تامس جفرسن (Thomas Jefferson, 1743-1826)، خواهان انجام اقداماتی جهت توزیع بیشتر مالکیت و برخورداری گروه بیشتری از مردم از حق رأی بود. در این مرحله از توسعه سرمایه‌داری، باور لیبرال به کسب و کار آزاد، لزوماً به مفهوم اعتقاد به فضیلت عاملیت‌های اقتصادی نبود. جفرسن، عقیده داشت مداخله در امر نابرابری ثروت و مالکیت که از نابرابری در «کوشش و مهارت» سرچشمه می‌گیرد، اصل اول همکاری را خودسرانه نقض می‌کند.
▬ رهبران انقلاب امریکا فاقد ایمان نسبی جفرسن به «مردم» بودند. کسانی که از «مردم» می‌ترسیدند، وجود یک ساختار سیاسی «متوازن» را بهترین وسیله‌ی گنجاندن، و در عین حال، خنثی‌کردن اراده‌ی عمومی تلقی می‌کردند.
▬ ترس از «حکومت توده‌ی مردم» از همان اولین مراحل بحران، پدیدار شده بود. سرانجام، این مجادلات، تدوین یک قانون اساسی بود که مبتنی بر تفکیک قوا از یکدیگر و ایجاد یک قوه‌ی مقننه دو مجلسی بود.
▬ جفرسن، بر این نظر بود که بهترین نظام سیاسی ممکن، آن‌چنان نظامی است که در آن اشرافیت طبیعی مبتنی بر فضیلت و قابلیت برای حکومت انتخاب شود. سازمان‌دهی نظام سیاسی که پاسدار مالکیت باشد، و ترس و اضطراب پایدار از دموکراسی، در رأس مسایل لیبرالیسم قرن نوزدهم قرار گرفت. جفرسن، خواهان محدود کردن قدرت دولت بود، حتی، اگر این کار در بافتی دموکراتیک به معنی پیشگیری از تجلی اراده‌ی مردم باشد.
▬ در پشت اندیشه‌ی تفکیک قوا از یکدیگر، مفهومی تکثرگرا از جامعه به مثابه مجموعه‌ای از منافع گوناگون و متضاد که همه‌ی آن‌ها مشروع‌اند و باید در عرصه‌ی سیاسی حضور داشته باشند، اما، حضور آن‌ها به حذف دیگران نینجامد، قرار داشت. امریکایی‌ها اعلام‌کننده‌ی حقوق طبیعی بشر بودند. در عین حال، دو نکته اینجا مطرح است: یکی آن که حقوق بشر، همان حقوق مردان بود. و دوم آن که جفرسن اعتقاد نداشت سیاهان و سفیدها بتوانند در وضعیتی یکسان در صلح به سر برند و موضع او در قبال برده‌داری همان موضعی بود که در برابر گسترش حق رأی و مسأله دموکراسی داشت.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.