برداشت آزاد از اکونومیست؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ باراک اوباما، در آخرین لحظه و تنها قبل از تولد ۵۰ سالگی خود، معاملهای کرد که سقف بدهیها را بین ۱/۲ تریلیون و ۴/۲ تریلیون دلار افزایش داد و از نظر خودش مانع از آن شد که امریکا پولی را صرف پرداخت دیرکرد بدهی کند.
▬ اما این به این معنا نیست که اوباما در معرض خطر از دست دادن ریاستجمهوری نباشد (البته الآن دیگر میدانیم که در معرض خطر نیست). سوپراستار ۲۰۰۸ که زمانی برندهای خوش شانس برای انتخابات مجدد محسوب میشد، در حال حاضر به شدت آسیبپذیر به نظر میرسد. به رغم اینکه گفته میشود وی سهم صندوق جنگ را یک میلیارد دلار افزایش خواهد داد، دموکراتهای کنگره گمانهزنی میکنند شانس پیروزی اوباما در انتخابات ریاستجمهوری بیشتر به ضعفهای رقیبش از حزب جمهوریخواه بستگی دارد.
▬ حوادث صرف، به ندرت سرنوشت ریاستجمهوری را تعیین میکند. کسانی که در سال گذشته اوباما را به خاطر نشت نفت در خلیج مکزیک محکوم میکردند، همان قدر در اشتباهند که برخی فکر میکنند کشتن اسامه بن لادن وی را شکستناپذیر ساخت. سرنوشت اوباما بیشتر به دو عامل عمدهای بستگی دارد که تا قبل از آنکه جمهوریخواهان، مجلس را در اواسط ماه نوامبر در دست بگیرند، به نفع وی بود. اصلاح خدمات درمانی و بهداشتی که سرمایه سیاسی او را کاهش داده است، در حالی که دو سال اول دوره ریاستجمهوری وی با رضایت رأی دهندگان همراه بود و صرف بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار مخارج تشویقی برای دستیابی به رشد مورد انتظار مشاغل که شکست خورده است. نتیجه انتخابات ریاستجمهوری بیشتر به بیکاری بستگی دارد تا مدیریت اوباما در زمینه معضل سقف بدهی در ماه گذشته.
▬ اوباما میگوید که هماکنون، با پشت سر گذاشتن معضل سقف بدهی، میتواند به موضوع اشتغال بپردازد؛ اما، در عین حال، نمایش مضحک معضل سقف بدهی، شک و تردیدهایی در خصوص تواناییهای رهبری وی در پی دارد. رییسجمهور در موضوع سقف بدهی شکست نخورد؛ چرا که، نخواست مانند یک جمهوریخواه جسور در مورد آن بحث و گفتوگو کند. افزایش سقف بدهی عملیات رایجی است که به دولت اجازه میدهد صورتحسابی را پرداخت کند که کنگره قبلاً به وجود آورده است. با امتناع از افزایش سقف بدهی مگر در صورت کاهش هزینهها، در واقع، جمهوریخواهان اسلحهای به سمت اقتصاد نشانه رفته و تهدید میکنند در صورت عدم پذیرش آن، شلیک میکنند. افزایش تعداد نمایندگان جمهوریخواه در کنگره این فرصت را به آنها میدهد تا تهدیدشان را عملی کنند. در مواجهه با مشکل دیرکرد پرداخت بدهی، اوباما و حزبش گزینههای کمی داشتند؛ ولی، از آنها صرف نظر کردند. حداقل شرایط صرفنظر کردن از آنها، ایجاد کمیته مشترک جدید کنگره میباشد که ممکن است از لحاظ تئوری، زمانی که بخشهای بعدی کاهش کسری بودجه را فراهم میکند، شامل افزایش مالیات و همچنین، کاهش هزینه باشد.
▬ سؤال نگرانکننده این است که چرا اوباما در وهله اول در این دام افتاد؟ آیا وی نمیتوانست در دسامبر گذشته سقف بدهی را به شرط تمدید کاهش مالیات دوره بوش افزایش دهد؟ و چرا وی مدتی را صرف کرد تا نشان دهد که نگران سر و سامان دادن به بودجه امریکا است؟ اوباما دردسر ایجاد یک کمیسیون کسری بودجه دو حزبی را پذیرفت و اعلام کرد با آن همکاری میکند. این کمیسیون در پایان سال گذشته فقط تا حدودی به رویکرد «متوازن» دست یافت، اما، اوباما بعداً نپذیرفت که یافتههای کمیسیون را تأیید کند یا طرح مهم خود را ارائه دهد. این مسأله به جمهوریخواهان این ابتکار عمل را داد، که مدعی شوند، بدون خطرپذیری آنها، امکان تحت کنترل درآوردن بدهیها وجود ندارد.
▬ منتقدان همحزب اوباما، میگویند که رییسجمهور گناه کمیسیون را به گناه قصور در انجام وظیفه خود افزود. وقتی که جمهوریخواهان اسلحه را به سمت اقتصاد نشانه رفته بودند، اوباما میتوانست در مورد استفاده از این روش اخاذی جنجال بزرگتری را به پا کند، اما، وی تصمیم گرفت به جای درگیر شدن با موضوع، با خیال واهی «معامله بزرگ» جان بوهنر (John Boehner)، سخنگوی جمهوریخواه را وسوسه کند. در نهایت، بوهنر حاضر به معامله نشد.
▬ نگاه خوشبینانه آن است که اوباما دیرکرد بدهی را به تعویق انداخت، تا موقعیت خود را برای پیروزی در انتخابات بعدی حفظ کند؛ اما، آنچه افکار عمومی امریکا و جهان میبیند، آشفتگی است. در عین حال، تعداد زیادی از دموکراتهای چپ شخصاً گله کردهاند که مدیریت رییسجمهور در بحران پیش آمده، ناشیانه، بزدلانه و بیش از حد معمولی بود. با عدم توفیق در گریز از بحران، وی نشان داد که هیچ گاه ترفندی برای کشاندن طرف دیگر به مذاکره ندارد. به همین ترتیب، در مذاکرات خدمات درمانی و بهداشتی، زمان زیادی را به امید حمایت جمهوریخواهان که هرگز محقق نشد، از دست داد. آنها معتقدند همه اینها نشاندهنده الگوی رهبری است که از درگیری لازم پرهیز میکند، حاضر به درک سرسختی دشمنان خود نیست، به جای مصالحه کردن، محکم میایستد و جرأت عمل ندارد. خارجیها - از ولادیمیر پوتین (که اخیراً امریکا را «انگل» نامید) تا طالبان- همین موضوع را گوشزد میکنند.
▬ برای ارزیابی عملکرد اوباما، باید پذیرفت که وقتی وی به عنوان رییسجمهور امریکا انتخاب شد، میراث شومی را به ارث برد: فروپاشی مالی، اقتصاد درمانده و دو جنگ. در حال حاضر وی با مخالفانی مواجه است: حزب جمهوریخواه بیملاحظه و پوپولیست که لحن ملایمشان توسط نظریهپردازها خاموش شده و مهمترین اولویتش برکناری وی است. به خاطر این همه مشکلات و دردسرهای سخت، باید با او همدردی کرد؛ اما، امریکاییها میخواهند رییسجمهورشان برنده باشد، نه قربانی. اگر اوباما انتظار برنده شدن در انتخابات را دارد، مجبور است برنامههای خود را بهبود دهد.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم